• چهار شنبه 3 بهمن 1403
  • الأرْبِعَاء 22 رجب 1446
  • 2025 Jan 22
چهار شنبه 27 آذر 1398
کد مطلب : 90628
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/R6g3z
+
-

بحران سردبیری

نقد و نظر
بحران سردبیری


سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار

سر‌زدن به دکه‌های مطبوعاتی عادت ۳۰‌ساله من است که هنوز ترک نشده. هر روز صبح قبل از آمدن به سر کار باید مقابل نخستین دکه‌ای که در مسیرم قرار دارد، بایستم و صفحه اول روزنامه‌ها و روی جلد نشریات را مرور کنم. خیلی‌ها این عادت را دارند، چون به‌ندرت پیش می‌آید کنار دکه تنها باشم و اغلب چند نفری هستند که مثل من تیترخوانی می‌کنند و گاهی هم با کنار دستی‌شان درباره تیترهای روزنامه‌ها گپ می‌زنند. خیلی وقت‌ها  نبض جامعه را می‌شود با همین گپ‌و‌گفت‌های سرپایی گرفت. خیلی از تیترهای روزنامه‌ها در همین مواجهه سریع و شتابزده زیر سؤال می‌رود. فاصله مطبوعات از خواست مردم را هم می‌شود در همین بزنگاه‌ها مشاهده کرد. اینکه به‌ندرت پیش می‌آید صفحه اول روزنامه‌ای، رهگذری را که پای دکه ایستاده مجاب به ‌دست‌به‌جیب‌شدن کند، صرفا دلیل اقتصادی ندارد. صفحه اول روزنامه‌ها نمی‌توانند مردم را مجاب به خریدن کنند. خریده‌شدن معدود روزنامه‌های پر‌تیراژ هم معمولا ربطی به صفحه اولشان ندارد و بیشتر حاصل عادت مخاطبان هستند.
سال‌هاست تک‌فروشی اهمیتش را از دست داده و مطبوعات به دلایلی جز اقبال مخاطب، به حیاتشان ادامه می‌دهند. روزنامه‌ای که قرار نیست خریده شود، دلیلی هم نمی‌بیند که به نیازهای عمومی پاسخ دهد. نکته دیگر بحران سردبیری است؛ بحرانی که حاصلش صفحات آشفته روزنامه‌ها و وضعیت کشکولی مجلات است. اوضاع به‌هم‌ریخته مطبوعات، سردبیران را گرفتار موضوعاتی کرده که یا جزو وظایف ذاتی‌شان نیست یا اساسا با رسالت روزنامه‌نگاری منافات دارد. به همین دلیل کافی است آنچه مواضع نشریه خوانده می‌شود رعایت و از خط قرمزی هم عبور نشود، بقیه امور اساسا اهمیتی ندارد. چیزی به‌عنوان کنترل کیفی، پیگیری سوژه و مدیریت تحریریه عموما موضوعیت ندارد. اگر از چند روزنامه بزرگ گذر کنیم، اساسا تحریریه هم در مورد بسیاری از رسانه‌ها وجود خارجی ندارد. چند نفری دور هم جمع می‌شوند تا یک چیزی دربیاورند. حالا اگر مردم اقبالی نشان نمی‌دهند و روزنامه را نمی‌خرند، هیچ اهمیتی ندارد. نتیجه اینکه بستن صفحه یک جذاب و پرکشش هم به‌عنوان کمترین وظیفه تیم سردبیری به فراموشی سپرده می‌شود و هر تیتری یا براساس گرایش سیاسی یا حساب و کتاب‌های فرامتنی انتخاب می‌شود و به صفحه اول راه می‌یابد؛ همان تیترهایی که مردم پای دکه‌ها را اغلب به واکنش‌های نه‌چندان محترمانه وامی‌دارد. از رسانه‌ای که سردبیری نمی‌شود و تحریریه‌ای که توان، امید و انگیزه ندارد و شرایطی که هر روز دشوارتر می‌شود، روزنامه‌ای بیرون نمی‌آید که صدای مردم کوچه و خیابان و حتی نخبه‌ها باشد. هنوز هم قیمت روزنامه از یک پاکت سیگار ارزان‌تر است و در عصر سیطره فضای مجازی، هنوز هم می‌توان این بازار ازدست‌رفته را احیا کرد. تا رسانه، تبدیل به کالای فرهنگی نشود و مصرف عمومی‌اش اهمیت نیابد، چیزی عوض نمی‌شود. مشکلات بیرونی که قصه‌شان مفصل است. اگر قرار است از درون اتفاقی رخ دهد، ابتدا باید بحران سردبیری را حل کرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید