آمریکا، کرهشمالی و برجام
دکتر نوذر شفیعی، کارشناس بینالملل:
جهان طی یکماه گذشته شاهد کاهش تنش در شبهجزیره کره بوده است. روند کاهش تنش با آغاز بازیهای المپیک زمستانی در کرهجنوبی چشمگیر بود؛ بهخصوص زمانی که خواهر رهبر کرهشمالی، رئیس کنگره خلق و برخی دیگر از مقامهای بلندپایه این کشور به کرهجنوبی سفر کردند. متعاقب حضور مقامهای سیاسی کرهشمالی در سئول، هیأتی نیز از کرهجنوبی به پیونگیانگ سفر کرد و با کیمجونگاون رهبر کرهشمالی دیدار داشت. این سلسله رویدادها در بحران کره بسیار غیرمنتظره بوده است. سفر هیأت مذاکرهکننده کرهجنوبی به واشنگتن و رد و بدل کردن پیامهای کیمجونگاون با دونالد ترامپ بر اتفاقات غیرمنتظره اخیر افزوده است. اینها علائمی است که هر تحلیلگری را وادار میکند نسبت به آینده تحولات در شبهجزیره کره خوشبین باشد. مؤثرترین علت کاهش تنش در شبهجزیره کره را باید توجه به واقعیتهایی دانست که طی سالهای اخیر در این منطقه حادث شده است. مرکز ثقل این واقعیتها آن است که کرهشمالی به بمب اتمی و بمب هیدروژنی دست پیدا کرده است. این کشور همچنین به موشکهای دوربردی دسترسی پیدا کرده که توانایی حمل کلاهکهای هستهای را نیز دارند. اینها واقعیتهای غیرقابل انکاری است که طرفهای درگیر بحران را به پای میز مذاکره کشانده است. اگر بحران در شبهجزیره کره بیش از آنچه شاهدش بودهایم ادامه پیدا میکرد، نتیجهای جز جنگ نداشت و جنگ برای بازیگران دخیل در این بحران ازجمله کرهجنوبی، عواقب مخرب و وحشتناکی در پی داشت. فارغ از اینها، باید توجه داشت که طرفهای درگیر بهویژه آمریکا و کرهشمالی خواهان خروج آبرومندانه از این بحران بودند و آغاز مذاکرات میتواند شرایط را برای خروج آبرومندانه طرفین فراهم کند.
با توجه به 3دلیل ذکرشده میتوان درک کرد که هیچیک از طرفها در وضعیت کنونی بهدنبال ادامه بحران و تنش به شکل پیش از این نباشند.
دیپلماسی ورزش در چارچوب المپیک زمستانی 2018 فرصت خوبی برای تعامل و گفتوگو میان طرفهای درگیر بهوجود آورد. پیش از این هم تاریخ دیپلماسی جهان شاهد نتیجهبخشبودن استفاده از ابزار دیپلماسی ورزش بوده است. این میتواند مقدمهای برای انتخاب راههای مسالمتآمیز در حل بحران شبهجزیره کره باشد.
مهم این است که مذاکره میان طرفهای درگیر بهعنوان راهحلی برای برونرفت از اختلافات مورد توجه قرار گرفته است. حال این مذاکرات میتواند بر مبنای مذاکرات ششجانبه با حضور کرهشمالی، کرهجنوبی، آمریکا، چین، روسیه و ژاپن دنبال شود که پیش از این هم سابقه داشته است یا مکانیسمی به کلی جدید برای پیشبرد گفتوگوها طرحریزی شود.
مرحله سختتر پس از توافق بر سر آغاز مذاکرات، پاسخ به این سؤال است که مذاکرات باید درباره چه چیزی باشد؟ آیا مذاکره بر خلع سلاح هستهای کرهشمالی متمرکز خواهد شد؟ اگر چنین است مابهازای آن چه خواهد بود؟ پیش از این، مذاکراتی مشابه در سالهای 1994 و 2006 انجام شد اما در آن دو دوره طرفین در مرحله سخت مذاکرات یعنی تعیین مفاد مذاکرات متوقف ماندند. اختلاف بر سر مفاد مذاکرات، مانع از آن شد که شیوههای مسالمتآمیز حل اختلافات به نتیجه برسد. تصور کنیم در شرایط جدید، توافق بر سر دستور کار مذاکرات حاصل و مذاکراتی نیز حادث شود و طرفین به توافقنامهای هم برسند. مسئله بعدی که مطرح میشود، این است که آیا این توافقنامه به مرحله اجرا میرسد یا خیر؟ مروری بر گذشته از تجربهای تلخ میان کرهشمالی و آمریکا حکایت دارد.
پیش از این، توافقنامههایی بین کرهشمالی، آمریکا و مجموعه دیگری از کشورها به امضا رسیده است اما در مرحله اجرا هیچیک از طرفین و بهخصوص آمریکاییها به اجرای تعهداتشان پایبند نبودهاند. این موضوع همیشه منبع افزایش بیاعتمادی در بحران کره بوده است. در مذاکرات میان کرهشمالی و آمریکا طی دهههای اخیر، همیشه یک شروع خوب به یک پایان خوب منتهی نشده است. شروع جذاب کنونی امیدوارکننده است اما نیازمند یک پایان جذاب نیز هست. تجربه گذشته اما این را نمیگوید.
پرداختن به موضوع بحران در شبهجزیره کره، ناخواسته موضوع پرونده هستهای ایران را نیز به ذهن میرساند. واقعیت این است که همیشه افزایش بحران در منطقه شرق آسیا، بهمعنای کاهش دخالت آمریکا در منطقه غرب آسیا و در نتیجه کاهش بحران و تنش در این منطقه بوده است. بهعبارت دیگر، هر چقدر آمریکا در منطقه شرق آسیا درگیر باشد و دغدغه داشته باشد، فرصت کمتری برای پرداختن به غرب آسیا خواهد داشت.
توجه به هر دو منطقه با توجه به نقش بحرانآفرین آمریکا، هزینه را برای این کشور افزایش میدهد. کاهش تنش در شبهجزیره کره میتواند شرایط را برای توجه آمریکا به غرب آسیا و افزایش فشارهای نظامی و سیاسی به رقبای منطقهای و بهخصوص ایران مهیا کند.
بحران کرهشمالی از منظری دیگر نیز با مسئله هستهای ایران و پس از آن با برجام گره خورده است. پیونگیانگ همیشه استدلال میکرد که با توجه به عدمپایبندی آمریکا به تعهداتش در چارچوب برجام و همچنین بدعهدی آمریکاییها در توافقات گذشته با کرهشمالی، چطور میتوان با این کشور دوباره درباره توان هستهای و موشکهای دوربرد بر سر میز مذاکره نشست. بهنظر میرسد کرهشمالی اکنون از نظر قدرت هستهای و نظامی خود را در موقعیتی میبیند که بتواند از موضع قدرت با آمریکاییها مذاکره کند. چنین نگاهی باعث شده تا کرهشمالی با وجود تجربههای گذشته خود و تجربه ایران، برای آغاز مذاکرات پیشقدم شود. با این همه باید دید آیا تمایل به مذاکرات و حتی آغاز روند مذاکرات، به توافق و اجرای توافق منجر خواهد شد یا خیر.