مدرن مثل استرس!
چگونه میتوان در دنیای مدرن بر استرسها و آسیبهای روانی زیادش غلبه کرد؟
یکتا فراهانی_خبرنگار
زندگی مدرن امروزی بهدلیل پیچیدهبودن اتفاقاتش اضطرابآور است. پیچیدگی و سردرگمی هم معمولا با ابهام و نگرانی توأم است. بهطور کلی میتوان گفت شتاب و سرعت دنیای مدرن استرسزاست؛ در واقع در زندگی مدرن و در شهرهای بزرگ داشتن سرعت و شتاب امر مهمی است و بهنظر میرسد آهستهبودن باعث عقبماندن از این شتاب همگانی میشود. ولی در شهر یا روستاهای کوچک ریتم زندگی آهستهتر است و البته توأم با آرامش بیشتر. ما شتاب داریم چون اغلب موارد در عین حال به چندین کار اشتغال داریم و به همینخاطر هم نمیتوانیم از کاری که میکنیم لذت ببریم؛ وقتی غذا میخوریم، راه میرویم یا مطالعه میکنیم و... آنقدر ذهن ما مشغول فکرکردن به چیزهای دیگر است که نمیتوانیم تمرکز لازم را بر کاری که میکنیم داشته باشیم. اما چگونه میتوان در حد امکان به دور از هیاهوی دنیای اطراف به آرامش بیشتری دست یافت. در این باره با سیدعلی قاسمی، روانشناس تربیتی گفتوگو کردهایم.
تردید و دودلی
نداشتن اعتماد، اطمینان و احساس امنیت، چیزی است که نهتنها مانع برخورداری ما از آرامش میشود بلکه باعث نگرانی و اضطراب بیشتر هم میشود. امروزه در اخبار و اطلاعاتی که دریافت میکنیم نوعی تردید وجود دارد. مثلا امروزه میشنویم که یک روز میگویند فلان ماده خوراکی یا فلان دارو مفید است و بعد از مدتی آن را مضر اعلام میکنند یا دائم با قیمتهای مختلف اجناس روبهرو هستیم و... بهدلیل همین دودلیها و تردیدها نمیتوانیم آرامش داشته باشیم. با توجه به اینکه ما قدرت داوری در همه زمینهها را نداریم و در بسیاری موارد ناتوان از ارزیابی هستیم واقعا نمیدانیم به چهکسی یا چه منبع خبری میتوانیم اعتماد کنیم. همین موضوعات میتواند عامل تردید و دودلی و همچنین استرس بیشتر ما شود. این عدماعتمادها اضطرابآور هستند؛ درواقع شتاب و ابهام زندگی امروزی استرسآور است و تنها راه مقابله با آن هم این است که سادگی را انتخاب کنیم؛ ساده باشیم، به سبک زندگی لوکس یا مدرن دیگران کمتر بها دهیم و به جای رقابت در پیشیگرفتن از دیگران به راحتی، آرامش و آسودگی خیال خودمان فکر کنیم تا تأیید گرفتن و مورد قبول واقعشدن از طرف دیگران.
پیشرفت تکنولوژی
سؤالی که ابتدا مطرح میشود این است که آیا با پیشرفت تکنولوژی و گسترش مظاهر آن در زندگی احساس خوشبختی و رضایت ما هم به همان اندازه نسبت به قبل پیشرفتی داشته است یا نه. اگر پیشرفت تکنولوژی را بهصورت یک نمودار نشان دهیم، این نمودار با شیب خیلی تندی رو به بالا رفته و تکنولوژی امروزی با سالهای قبل بسیار متفاوت است. اما موضوع تأسف برانگیز اینجاست که با این پیشرفت در تکنولوژی ما هنوز نتوانستهایم در کیفیت روابط اجتماعی و بین فردی خود تغییرات قابل ملاحظهای ایجاد کنیم و چه بسا بهنظر میرسد پسرفت هم کرده باشیم. آمار بالای احساس تنهایی، جدایی، افسردگی، خودکشی، فرار از خانه و... هم نشان از همین موضوع دارند. بنابراین میتوان گفت که انسان امروزی لزوما خوشبختتر و راضیتر از گذشتگان نیست. ولی چرا چنین اتفاقی افتاده و با وجود پیشرفت در بسیاری از زمینهها نتوانستهایم احساس بهتری داشته باشیم. البته باید توجه کنیم امروز سطح بهداشت و رفاه عمومی بسیار افزایش داشته و آمار بیسوادی کاهش پیدا کرده و... اما احساس شادکامی کمتر شده و به همان میزان هم مصرف داروهای اعصاب و آرامبخش بیشتر شده. برای پرداختن به این موضوع بهتر است ابتدا تعریفی از شادمانی و خشنودی داشته باشیم.
احساس رضایت
طبق تعریف هر گاه ما بتوانیم نیازهای بنیادین خود را به شکل مؤثر و بدون آسیبرساندن به انسانهای دیگر و محیطزیست برآورده کنیم میتوانیم احساس آرامش داشته باشیم؛ بهعبارت دیگر هر گاه ما بتوانیم نیاز به بقای خود را تامین کنیم، در معرض تهدید جانی نباشیم و احساس امنیت کنیم، پیشرفت داشته باشیم و زندگی ما در حال سکون نباشد حس خوبی خواهیم داشت. همچنین باید نیازمان به آزادی و آزادانه زیستن و فکرکردن هم تامین شود. داشتن تفریح و برنامههای خوب هم میتواند تا حدود زیادی به تامین حس شادمانی ما کمک کند؛ یعنی اینکه بتوانیم از مواهب زندگی لذت ببریم. همچنین یکی دیگر از نیازهای مهم ما نیاز به عشق و تعلق است که اگر درست تامین شود تا حدود زیادی باعث احساس رضایت ما خواهد شد. با وجود اهمیت نیاز ما به عشق و تعلق متأسفانه در زندگی مدرن امروزی چندان به این موضوع اهمیت داده نمیشود و معمولا به برقراری روابط سالم، موفق و خوب اهمیت نمیدهیم.
لذتجویی
بسیاری از ما آن اندازه که به داشتن سرمایه بیشتر و موفقیتهای شغلی اهمیت میدهیم کمتر به برخورداربودن از روابط عمیق احساسی توجه میکنیم. درصورتی که حفظ روابط عاطفی مهم مانند روابط زناشویی در میزان احساس شادمانی ما بسیار مؤثرند. همین بیتوجهی به حفظ روابط موفق، مانع از برخوردارشدن ما از احساس رضایت و خرسندی است. گاهی ما هرقدر تلاش میکنیم باز هم در جاهایی آن قدر به پیچیدگی و سختی میرسیم که فکر میکنیم نمیتوانیم به شادمانی مورد نظرمان دست پیدا کنیم. به این ترتیب بسیاری از افرادی که نمیتوانند در حد نیازشان روابط خوبی با نزدیکانشان داشته باشند یا هرچه تلاش میکنند به آنچه میخواهند نمیرسند به جای پیداکردن علل و عوامل این مشکل به لذتجویی پناه میبرند اما چون لذت، ناپایدار است و نیاز دارد مدام تجدید شود امروزه پدیدهای به نام اعتیاد در دنیا بسیار رواج پیدا کرده است. اعتیاد هم فقط استفاده از موادمخدر نیست و میتواند شامل هر چیزی شود که ما برای برخورداری از لذت بیشتر به آن پناه میبریم. اعتیاد به موادمخدر، الکل، اینترنت، بازیهای کامپیوتری، خوردن، کار و... از انواع مواردی هستند که ما خود را به آنها وابسته میکنیم.
فرار از مشکلات
در واقع انواع و اقسام اعتیادهایی که وجود دارند حاکی از این هستند که بشر به جای درمان و یافتن راهحل برای دوری از ناملایمات به لذتجویی پناه میبرد. ویلیام اروین یکی از فلاسفهای که در این حوزه مطالعاتی کرده عقیده دارد امروزه مهمترین چیزی که به زندگی بعضی افراد معنا میدهد خریدکردن و اعتیاد به آن است. کم نیستند افرادی که خودشان را با خریدکردن سرگرم و سعی میکنند مدام در رقابت برای خریدکردن بیشتر برنده شوند؛ در واقع بسیاری از رقابتهای ما برای داشتن «بیشتر» است؛ اینکه دلمان میخواهد از دیگران عقب نمانیم؛ حال آنکه مشکل اینجاست که معنای واقعی پیشرفت را نمیدانیم. اما در عمل میخواهیم با داشتههای بیشتر خود مانند ماشین مدل بالاتر، خانه بزرگتر یا مدرک بالاتر خودمان را معتبرتر و بهتر از دیگران بدانیم. میتوان گفت تلاش برای داشتنهای بیشتر باعث شده که ما همواره در حال دویدن برای رسیدن به مقصدی نامعلوم باشیم. متأسفانه امروزه پارادایم سرمایهسالاری بسیاری از انسانها را عمیقا گرفتار باتلاق روانشناختی و به آنها القا کرده ارزشمندی ما در گرو داشتنهای بیشتر است و افراد را امیدوار میکند فقط به این صورت است که میتوانند احساس خوشبختی بیشتری بکنند. درصورتی که افتادن در چنین مسیری مانند فرورفتن در باتلاقی است که هرچه بیشتر در آن دست و پا بزنیم بیشتر هم فرو میرویم.
راه فرار و رهایی
توجه داشته باشیم تا زمانی که روابط عاطفی را بهعنوان محور و ستونفقرات شادمانی فرض کنیم، احساس رضایت از زندگی ما وابسته به موفق یا غیرموفق بودن این رابطه باشد و برای روابط خود با افراد مهم زندگیمان وقت، انرژی و هزینه لازم و کافی درنظر نگیریم، چارهای نخواهیم داشت جز اینکه احساس تنهایی خود را از طریق سرگرمشدن به مظاهر دیگر شادمانی و لذت جستوجو کنیم. در واقع ما با مظاهر مدرنیته مانند موادمخدر، فضاهای مجازی، داروهای آرام بخش، اعتیاد بهکار، خرید یا معاشرت بیش از حد با دیگران و... سعی میکنیم مشکلاتمان را فراموش یا انکار کنیم. اما احساس خوشبختی و رضایتداشتن از زندگی میتواند به شکلی آسان و ارزان در اختیار ما قرار بگیرد. پژوهشهای روانشناسی هم نشان میدهد که پول الزاما رابطهای مستقیم و محکم با احساس خوشبختی و شادمانی در زندگی ندارد. پول حتما به ما رفاه و امکانات بیشتری میدهد ولی موضوع اینجاست که رفاه و برخورداری از امکانات بیشتر لزوما ما را خوشبخت نمیکند. حتی کشورهای ثروتمند هم لزوما جزو کشورهای شاد دنیا نیستند بلکه برخورداری از احساس رضایت و خوشبختی از درون تک تک افراد نشأت میگیرد. تا وقتی بهدنبال سراب داشتنهای بیشتر میدویم در واقع تلاش میکنیم از احساس خوشبختی اصیل دورتر شویم. دوست داشتن و دوست داشتهشدن، برقراری روابط عاطفی خوب و سالم با دیگران که منجر به رشد ما شود و داشتن رابطه خوب با اعضای خانواده، اقوام و همسایگان و همکاران هیچ کدام در هیچ سطحی الزاما نیاز به داشتن پول زیاد، رفاه بالا و تجملات ندارد.
تغییر نگرش
فراموش نکنیم خوشبختی کالای لوکسی نیست که فقط مخصوص و منحصر به عده خاصی باشد.کافی است واقعا بخواهیم آن را بهدست آوریم. اما توجه داشته باشیم خوشبختی ما نباید مشروط به بودن در جایی خاص، داشتن چیزی گران و باارزش یا بودن در کنار فرد خاصی باشد. ظاهر زندگی دیگران را هم نباید با باطن زندگی خودمان مقایسه کنیم. توجه داشته باشیم زیباکردن ظاهر زندگی برای دیگران باعث برخورداری از احساس خوشبختی برای خود ما نمیشود. توقع و انتظارات زیاد و بیمورد از دیگران مانع از برقراری ارتباط موفق میشود و همین موضوع باعث میشود نتوانیم احساس خوشبختی، آرامش و شادمانی داشته باشیم. اگر بتوانیم دید خود را تغییر دهیم و نگاهمان را عوض کنیم آنگاه زندگی هم حتما روی دیگری از خود را به ما نشان خواهد داد. ضمن اینکه اگر اولویت زندگی ما برقراری ارتباط موفق با آدمهای مهم زندگیمان باشد در نتیجه خانوادههای موفقی هم خواهیم داشت. خانوادههای شادتر هم فرزندان شادتری به ارمغان میآورند و در نتیجه جامعه شادتری خواهیم داشت. بنابراین برای لذتبردن بیشتر از زندگی باید نگرشمان را نسبت به روابطمان و احساس آرامش و رضایت درست کنیم.
لذت ناپایدار است
گاهی ما هرقدر تلاش میکنیم باز هم در جاهایی آن قدر به پیچیدگی و سختی میرسیم که فکر میکنیم نمیتوانیم به شادمانی مورد نظرمان دست پیدا کنیم. به این ترتیب بسیاری از افرادی که نمیتوانند در حد نیازشان روابط خوبی با نزدیکانشان داشته باشند یا هرچه تلاش میکنند به آنچه میخواهند نمیرسند به جای پیداکردن علل و عوامل این مشکل به لذتجویی پناه میبرند اما چون لذت ناپایدار است و نیاز دارد مدام تجدید شود امروزه پدیدهای به نام اعتیاد در دنیا بسیار رواج پیدا کرده است