48ساعت جستوجوی 2خیّر با شناسایی کودککار آزاردیده در کرج پایان یافت
شناسایی زلمه درگاراژ مخوف
48ساعت پس از انتشار فیلم شوم آزار یک کودک کار توسط 2پسر جوان در فردیس کرج، «سفیران الفبای مهربانی» موفق شدند این پسربچه افغانستانی را که حالا معلوم شده زلمه نام دارد، در گاراژی که محل زندگی زبالهگردها بود پیدا کنند. «سفیران الفبای مهربانی» نام مؤسسه خیریهای است که در زمینه حمایت ازکودکان کار و افراد آسیبپذیر در کرج مشغول بهکار است و 2نفر از اعضای این گروه، پس از انتشار فیلم آزار پسربچه افغانستانی 48ساعت تمام گشتند تا موفق شدند او را پیدا کرده و حالا تلاش میکنند تا با کمک خیرین، مقدمات ثبت نام وی را در مدرسه فراهم کنند. الناز باقری، یکی از اعضای این گروه خیریه در گفتوگو با همشهری از جزئیات پیدا کردن زلمه و داستان زندگی او میگوید.
چه شد که وارد این ماجرا شدید و تلاش برای پیدا کردن زلمه را شروع کردید؟
ما سالهاست که در کرج فعالیت میکنیم و بیشترین فعالیتمان تهیه غذای گرم برای کودکان کار است و به همین دلیل با این کودکان به خوبی آشنا هستیم. از روز شنبه که فیلم پرت شدن زلمه به درون سطل زباله توسط 2پسر جوان را در شبکههای اجتماعی دیدم و فهمیدم که این اتفاق در کرج رخ داده است، تصمیم گرفتم هر طوری شده این پسربچه را پیدا کنم. با یکی از همکاران به نام آقای اعتمادی شروع به جستوجو کردیم و ابتدا به سراغ کودکان کار که از قبل آنها را میشناختیم در باغستان و دیگر نقاط کرج رفتیم و فیلم را به آنها نشان دادیم و خواستیم تا کمکمان کنند. هر چند کودکان کار از ترس کارفرمایانشان به سختی اطلاعات میدهند، اما رفته رفته سرنخهایی بهدست آوردیم و فهمیدیم که ماجرا کجا اتفاق افتاده و به آنجا رفتیم و در پرسوجو از کودکان کار آن منطقه در نهایت هویت این کودک را شناسایی کردیم. ما حدود 48ساعت بیوقفه گشتیم تا اینکه موفق شدیم محل زندگی او را پیدا کنیم.
او را کجا پیدا کردید؟
در یک گاراژ که محل زندگی کودکان کار و زبالهگردها بود. حدود 70نفر داخل آن گاراژ بودند. پیمانکارشان آنها را گروهبندی کرده و هرگروه مسئول این هستند که با گشتن داخل زبالههای منطقه، ضایعات بهدرد بخور را جدا کرده و به این گاراژ منتقل کنند. داخل گاراژ بود که زلمه را پیدا کردیم.
خانوادهاش هم همراهش بودند؟
نه. زلمه حدود 2ماه پیش از افغانستان به ایران آمده که کار کند. او مادر و 4خواهر و یک برادر دارد که همگی آنها در افغانستان هستند. چون همشهریهایش در ایران کار میکردند، او هم تصمیم میگیرد برای کار به ایران بیاید. برای همین به همراه تعداد دیگری از همشهریهایش به قاچاقچیان انسان پول میدهد و با آنها به ایران و بعد به کرج میآید و مشغول جمعآوری ضایعات میشود. در حقیقت زلمه کسی را در ایران ندارد و آنهایی که با او هستند، همشهریانش هستند.
او چند سالش است؟
خودش هم نمیداند. وقتی سنش را پرسیدیم، گفت که شاید 13یا 14سالش باشد.
درباره روز حادثه چه گفت؟
آن روز زلمه به منطقهای رفته بود که وظیفه جمعآوری ضایعات از داخل سطلهای زباله بهعهده او بود. سرگرم کارش بود که آن پسر ناگهان از پایش میگیرد، او را بلند میکند و داخل سطل میاندازد. داخل سطل خرده شیشه بود که باعث میشود یکی از انگشتان پسربچه زخمی شود. البته کمرش هم کبود شده اما به گفته خودش بعد از این ماجرا، آن 2 پسر از او دلجویی میکنند و به وی ساندویچ میدهند و بعد هم فیلم منتشر میشود.
وقتی او را پیدا کردید، چه کردید؟
خب، ما قصدمان دلجویی از او بود و از طرفی کودکان کار به سختی به آدمهای دیگر اعتماد میکنند. برای همین اول با او صحبت کردیم تا اینکه اعتمادش را بهدست آوردیم و بعد بردیمش خرید و برایش لباس خریدیم. چون هیچ لباسی جز همانی که تنش بود نداشت. بعد هم رفتیم دادستانی و زلمه با آن 2 جوانی که دستگیر شده بودند، مواجهه حضوری داده شد و فردی که او را داخل سطل انداخته بود، شناسایی کرد. بعد هم رفتیم بهداری و زخمهایش پانسمان شد و کارهای دیگری هم انجام دادیم تا آن حادثه تلخ از ذهنش برود.
برای آیندهاش قصد دارید چه کاری انجام دهید؟
اول از همه باید بگویم که ما هزاران زلمه در پایتخت و کرج داریم. فقط در مؤسسه ما، 1157تای آنها شناسایی شدهاند که تلاش میکنیم به آنها کمک کنیم و غذا و لباس به دستشان برسانیم. هر چند زلمه همچنان در همان گاراژ زندگی میکند اما قصد داریم با کمک خیرین بتوانیم او را از این وضعیت نجات دهیم و در مدرسه ثبتنامش کنیم تا بتواند درس بخواند. چون به گفته خودش تا به حال مدرسه نرفته و خواندن و نوشتن بلد نیست. او به کرج آمده بود که کار کند و بتواند برای خانوادهاش پول بفرستد. چون آنها وضع مالی بدی دارند. اما این وضعیت فقط مختص زلمه نیست و بقیه کودکان کار هم چنین وضعیتی دارند و همت خیرین و مسئولان را میطلبد تا بتوان آنها را ساماندهی کرد.