• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 11 آذر 1398
کد مطلب : 89257
+
-

دشواری‌های زروئی بودن!

برای رِند عُزلت‌گزین احمدآباد مستوفی

نگاه
دشواری‌های زروئی بودن!

افشین داورپناه ـ نویسنده و مدرس دانشگاه

1ـ اگر می‌خواست و تن درمی‌داد می‌توانست همانند بسیاری از کسانی که سال‌هاست بدون آنکه حرفی برای گفتن و هنری برای ارائه کردن داشته باشند، به اسم ادیب فرهیخته، شاعر شهیر یا استاد فرزانه، در خوشی و تنعم و عیش روزگار بگذراند اما او نمی‌خواست و این نخواستن، این بی‌نیازی، مرام درویشی او بود. پس اینگونه بود که هر آنچه می‌نوشت براساس چیزهایی بود که می‌خواست؛ چیزهایی که دلش می‌خواست و به انجام دادن آنها با میل و رغبت اعتقاد داشت و بسیار فرق است بین سفارشی‌نویسی و معتقدانه نوشتن. اما این رنگ تعلق نپذیرفتن و آزادگی، فقط یکی از دشواری‌های راه زروئی بودن و زروئی ماندن است.
2ـ «آگاهی از شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه» و «شناخت اقتضائات جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کرد» از یک سو و از سوی دیگر «مطالعات و آگاهی‌های میان‌رشته‌ای» زروئی را در جایگاهی قرار داده بود که او را از سایر طنزنویس‌های هم‌عصر خود متمایز می‌کرد. او یک «طنزنویس پشت‌میزنشین» نبود؛ در دورانی که همچنان به‌عنوان طنزنویس فعال، دست به قلم بود، در جامعه با گروه‌های گوناگون مردم در ارتباط بود. او کوچه و خیابان را خوب می‌شناخت. در عین حال، اِشرافی عجیب به خبرها و وقایع جاری داشت. سواد سیاسی او ستودنی بود و مهم‌تر از همه دانش و اطلاعات تاریخی او  و این دانش صرفا مجموعه‌ای از اطلاعات ناشی از مطالعات گسترده نبود. همراه با نوعی تامل و آگاهی بود به‌نحوی که برای مثال درباره تاریخ صفویه یا قاجار دارای دیدگاه تحلیلی بود و این همه به یمن مطالعات پردامنه و مهم‌تر از همه ذکاوت و قدرت تحلیل او بود. به‌شدت اهل مطالعه و کتاب‌شناس بود. سواد او سواد سطحی ویکی‌پدیایی و جست‌وجوی دم دستی اینترنتی نبود . زمانی با او درباره نسخه‌شناسی صحبت می‌کردم، تعجب کردم از این همه اطلاعات و سواد کتاب‌شناختی و نسخه‌شناسی. بنابراین دیدگاه طنز زروئی نسبت به مسائل و طنزنویسی او نیز دو پشتوانه قدرتمند داشت:1- اطلاعات وسیع و به‎روز 2- دانش؛ شناخت تاریخ، فرهنگ، هنر، دانش سیاسی ، 3- آگاهی؛ در واقع او صرفا دایره‌المعارفی از اطلاعات و دانش‌ها نبود، بلکه نسبت به آنچه می‌دانست نوعی تامل (Self reflection) و آگاهی داشت؛ به‌نحوی که به‌خوبی می‌توانست در این موضوعات بعضا اظهارنظر مؤثر داشته باشد و 4- حضور در جامعه و تجربه زیسته. در کنار این مولفه‌ها، او «شخصیت» داشت؛ نوعی نگاه، زبان و نوشتار که به زروئی هویت داده ‌بود.
3ـ ظاهرا این روزها برخی تصور می‌کنند طنزنویسی صرفا ذهنی خلاقانه و در اصطلاح طنزپرداز می‌خواهد! از همین روست که مطالعه یا دانشوری برایشان محلی از اعراب ندارد و به ناچار به وادی روزمرگی، عوام‌زدگی، سطحی‌نویسی و حتی مبتذل‌نویسی می‌افتند. زروئی نشان داد که یک طنزنویس، علاوه بر ذوق و خلاقیت، باید چقدر سواد، اطلاعات و آگاهی داشته باشد. نوشته‌های استاد ابوالفضل زروئی نصرآبادی حاصل کپی‌برداری و وصله پینه کردن یا تلفیق جوک‌ها و لطیفه‌های اینترنتی و تلگرامی نبود حتی نوشته‌هایی درباره مسائل روز و موضوعات جاری جامعه (گرانی، تورم، یا موضع‌گیری فلان سیاستمدار و...) بود. در هیچ نوشته‌ای از او از کلمات «تابو» یا الفاظ خارج از دایره ادب و نزاکت عمومی یا حتی اشاره به چنین موضوعاتی استفاده نشده ‌است؛ کاری که برخی طنزنویس‌ها به خیال خود، برای خنداندن مخاطب به آن دست می‌زنند.
4ـ اگر چه استاد زروئی را معمولا به اسم طنزنویس یا شاعر می‌شناختند اما او در واقع ادیبی پژوهشگر - به آثار متاخر او نگاه کنید - بود و این بعد دیگری از شخصیت و توانمندی او بود که چندان فرصت و مجال بروز نیافت؛ چرا که فقط 49بهار در این جهان زیست.
5ـ و اما برای من مهم‌تر از همه آنچه گفته شد، اخلاق، منش بزرگوارانه، تواضع و درویشی او بود؛ روحش شاد و یادش گرامی!

این خبر را به اشتراک بگذارید