
روی دور تکرار
چرا جامعه معمولا به سوی عادتی خاص حرکت میکند؟

زهرا رستگار مقدم_روزنامه نگار
گاهی بدون اینکه هدفی خاص داشته باشیم، همینکه به خانه میرسیم کنترل تلویزیون را دست میگیریم و شبکهها را یکی پس از دیگری رد میکنیم. خیلی وقتها وقتی سریالی را دنبال میکنیم از مهمانی رفتن و وقتگذراندنهای دیگر صرفنظر میکنیم. فوتبال را تا دورترین تیمها و ناشناختهترین کشورها تماشا و تشویق میکنیم و شبکههای اجتماعی را بدون هدفی خاص، بالا و پایین کرده و موبایلمان را بیاراده دست میگیریم. براساس ارزیابی شرکت Dscout در سال 2016، کاربران گوشیهای هوشمند بهطور متوسط روزانه 2هزار و 617مرتبه نمایشگر گوشی خود را لمس میکنند. اگر چنین کارهایی پا از عادتها فراتر گذاشته و اعتیاد نیست، چه نامی باید برای این رفتارها انتخاب کرد؟
غیرمعمولهای اعتیادآور
حالا تقریبا بخش بزرگی از کارها و ارتباطاتمان باگوشیهای هوشمند انجام میشود. وابستگی به گوشیهای هوشمند در چند سال اخیر به قدری همهگیر شده که بخش زیادی از فعالیتهای مفید روزانهمان را تحتتأثیر قرار داده است؛ گوشیهای هوشمندی که دیگر نمیشود آنها را از زندگی حذف کرد، بلکه باید با درایت و برنامهریزی، کارکردشان را هدایت کرد. اما این اعتیادهای جمعی چگونه شکل میگیرد و چرا جامعه به سمت عادتی خاص حرکت میکند؟ محمد سلطانیفر- استاد علوم ارتباطات- گرایش جمعی به سمت چنین موضوعاتی را نوآوری میداند. او میگوید:«کشف موضوعی جدید شاید مهمترین امری است که پس از ظهور یک پدیده، شکل تازه خود را پیدا میکند. تصور کنید موضوعی را که در جامعه مطرح نبوده و یکباره ظهور و بروز پیدا کرده، با برنامههای مختلف بهروز و مدام جدید و جدیدتر میکنند. مثلا تلفنهای همراه که هر روز با برنامه و اپلیکیشنی، نو بهنظر میرسد و از تکراری بودن فاصله میگیرد. چنین امری این وسوسه را ایجاد میکند که جامعه با آن موضوع اخت شود. یا مثلا سریالهایی که مدتی در فارسیوان و بعد در شبکههای دیگر دنبال شد، نوعی نوآوری بود که مخاطبان زیادی برای خود ایجاد کرد. چیزهایی که در جامعه وجود داشت، اما تا این اندازه مطرح نشده بود، خودش را بهعنوان پدیدهای ارتباطی یا پدیده غیرمعمول ارتباطی نشان داد و مردم را بهخود جذب کرد. شاید مهمترین مسئلهای که بتوانیم در اینباره مطرح کنیم، همین غیرمعمول و غیرروزمره بودن آن وسایل است».
راه ایجاد یک عادت جمعی
عادت نوعی تطابق ما با شرایـط جدید و بیسابقه است، درحالیکه تطابق با هر امر غیرلازم بهمدت طولانی اعتیاد است. سلطانیفر معتقد است اعتیاد افراد جامعه معمولا ماحصل احساس خلأ نسبت به امری است که در جامعه وجود دارد ولی علنی گفته نشده یا وجود ندارد و تازه بودن پدیده میتواند عاملی برای جلب توجه مردم شود. او میگوید که درباره اعتیاد به شبکه و رسانههای اجتماعی نیز این موضوع صادق است؛«جامعهای که سالها با رسانههای یکطرفه روبهرو بوده و بهعنوان مخاطب پذیرنده پیام و حرفهایی بوده که از طریق صاحبان رسانهها و قدرت مطرح میشده، در فضایی قرار میگیرد که احساس میکند در آن محیط میتواند حرف و پیامش را منتقل کند. حالا تصور کنید این نوآوری اگر در شبکههای اجتماعی باشد باعث خواهد شد من به آن شبکه معتاد شوم. همه بازیها، شبکههای اجتماعی و سریالها در چنین تقسیمبندیای قرار میگیرند. این موارد باعث میشود خلأهای موجود را برطرف کنیم.»
البته گاهی این مسائل در بخش هویتی بررسی میشود. گاهی جامعه علاقهمند است تبعیت کند و پیرو شرایطی باشد. رهبری فکر و سلیقهاش را به کسانی بسپارد که قبولشان دارد. سلطانیفر درباره اینکه آیا میتوان با نوآوری امری را بین مردم مسلط و عاداتی جمعی ایجاد کرد، میگوید:«جامعه هدایتپذیر است، اما مستلزم آن است که در مواجهه با هر پدیدهای نخست آن را درک کند و سپس از نفی آن بپرهیزد. برای ایجاد عادتی جمعی در ابتدا رجوع به امری نوآورانه و سپس توجه به هویت، فرهنگ و... جوامع مختلف میتواند استقبال و عادتی جمعی ایجاد کند یا به شکلگیری امری نو و تازه کمک کند».