• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
دو شنبه 27 آبان 1398
کد مطلب : 88014
+
-

قصه‌های کهن

قصه‌های کهن


(1)
دشمنی ضعیف که در طاعت آید و دوستی نماید، مقصود وی جز آن نیست که دشمنی قوی‌تر گردد. و گفته‌اند: بر دوستی دوستان اعتماد نیست تا به تملقِ دشمنان چه رسد و هرکه دشمن کوچک را حقیر می‌دارد، بدان ماند که آتشِ اندک را مُهمَل می‌گذارد.
امروز بکش چو می‌توان کشت
کآتش چو بلند شد جهان سوخت
مگذار که زه کند کمان را
دشمن که به تیر می‌توان دوخت
(2)
سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم زده نشوی.
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چینِ بدبخت هیزم کش است
کنند این و آن خوش دگرباره دل
وی اندر میان کوربخت و خجل
میان دو تن آتش افروختن
نه عقل است و خود در میان سوختن
       
در سخن با دوستان آهسته باش
تا ندارد دشمن خونخوار گوش
پیش دیوار آنچه گویی هوش دار
تا نباشد در پس دیوار گوش

گلستان سعدی

این خبر را به اشتراک بگذارید