• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 22 آبان 1398
کد مطلب : 87627
+
-

غریبه با سرزمین ادبیات

گزارش همشهری نشان می دهد که دانش‌آموزان دبیرستانی با نام و حتی چهره شاعران و نویسندگان معاصر ادبیات‌فارسی آشنا نیستند و علاقه چندانی به مطالعه آن ندارند

گزارش
غریبه با سرزمین ادبیات


فهیمه طباطبایی ـ خبرنگار

«هوشنگ مرادی کرمانی کی هست؟»، «شعرهای آهنگ ماکان بند و تتلو رو حفظ می‌کنم»، «اسم محمود دولت‌آبادی رو نشنیدم»،«فضای مجازی از کتابمون بهتره»، «فقط فریدون مشیری رو می‌شناسم»،«شما بگو چرا اصلا باید ادبیات بخونم؟»، « این آقا انیشتین هست نه نیما یوشیج»، «اینی که میگی هوشنگ ابتهاج هست؛ فکر کنم ویکتور هوگو بود»، « یه کتاب رو به هوای فیلم کره‌ای که می‌بینم، خریدم.» اینها تنها ذره‌ای از انبوه صحبت‌های صادقانه و بی‌ادعای دانش آموزان دبیرستانی و فارغ‌التحصیلان است که می‌گویند مشاهیر ادبی ایرانی را نمی‌شناسند و این اسم‌ها و شعرها به گوششان آشنا نیست. با 3عکس (هوشنگ مرادی‌کرمانی، هوشنگ ابتهاج و نیما یوشیج) از بزرگان شعر و ادب فارسی، 5کتاب داستان و شعر معروف و یک لیست که حاوی چند اسم از نویسندگان و شاعران نامی معاصر بود، در یک صبح روز پاییزی به دبیرستان پسرانه هدایت در خیابان شریعتی تهران رفتیم تا ببینیم که چقدر نوجوانان امروزی با مشاهیر ادبی کشور آشنا هستند و اصولا چقدر کتاب‌های درسی و معلمان آنها را تشویق به کتاب خواندن می‌کنند یا اصلا کدام درس از ادبیات فارسی آنها را برده به دنیای خوش آن کتاب و وادارشان کرده بروند اصل داستان یا شعر را در جایی دیگر بخوانند.
کتابخانه مدرسه خیلی کوچک است، یک اتاق 12متری در طبقه همکف با چند قفسه فلزی که کتاب‌ها نامنظم و بی‌ربط کنار هم چیده شده‌اند. غبار فراموشی روی کتاب‌ها نشسته و هرکدام را که برمیداری، گرد و غبار از جلدش بلند می‌شود؛ انگار که آهی از نهان یک پیر فراموش‌شده.
قرار است با 2دسته دانش‌آموز صحبت کنیم، آنهایی که معلم پرورشی اصرار دارد و می‌گوید که در مسابقه کتاب و کتابخوانی شرکت کرده‌اند و اهل مطالعه هستند و دانش‌آموزانی که خودمان از بین جمعیت انتخاب می‌کنیم. پسرها یکی، یکی وارد کتابخانه می‌شوند و وقتی بعد از 5دقیقه به کلاس برمی‌گردند، سردرگمی و تعجب را می‌شود در نگاهشان به وضوح دید.
این بحث را در یک گروه تلگرامی که برای دانش‌آموزان رشته علوم‌انسانی دبیرستان دخترانه فرهنگ در منطقه13 تهران بود، هم دنبال کردیم و بعد هم تلفنی با یک دانش‌آموز در درودزن فارس و 2فارغ‌التحصیل در اصفهان صحبت کردیم و نتیجه روایتی شد که می‌خوانید:
علی.خ، پایه هشتم است، او در مسابقه کتابخوانی که هفته دیگر نفرات برترش معرفی می‌شوند، شرکت کرده و احتمال می‌رود جزو نفرات اول باشد. او می‌گوید تاکنون چند کتاب تاریخی خوانده است اما از داستان و شعر خیلی نمی‌داند: «مثلا کتاب خاطرات ناصرالدین‌شاه رو خوندم یا مروری بر زندگی پادشاهان قاجار و پهلوی رو، کتاب بعدی هم که قراره بخونم از سیدضیاء تا بختیار هست اما شعر و داستان خیلی نمی‌خونم، در همون حد که تو کتابای درسی‌مون هست.»

هوشنگ مرادی کرمانی کی هست؟
عکس نیما یوشیج، هوشنگ مرادی کرمانی و هوشنگ ابتهاج را که می‌بیند، هیچ‌کدام را نمی‌شناسد و وقتی اسمی از سیمین دانشور و ایرج میرزا هم می‌آورم تعجب می‌کند. وقتی اسامی را به او می‌گویم جواب می‌دهد که «نیما یوشیج رو نمی‌شناسم فقط میدونم پدر شعر نو هست یا می‌دونم که مصطفی رحماندوست شعر صددانه یاقوت رو گفته، پروین اعتصامی رو هم یکی، دو تا شعر ازش تو کتابمون دیدم ولی سیمین دانشور رو نمیدونم کیه یا هوشنگ مرادی کرمانی فقط برام اسمش آشناست، خدایی ایرج میرزا کیه؟»
مهدی.و تهرانی، دومین دانش‌آموز درسخوان و اهل کتاب پایه نهم مدرسه هدایت است که معلم پرورشی برای مصاحبه به ما معرفی می‌کند. او عکس نیما یوشیج را که می‌بیند، می‌پرسد: انیشتین است؟ و هوشنگ ابتهاج را که شعرش از کتاب ادبیات فارسی دبیرستان حذف شده است را هم اصلا نمی‌شناسد و در پاسخ به این سوال که نام چند شاعر و نویسنده را ببرد؟ فقط اسم حافظ، سعدی و فردوسی را می‌برد « یه بار رستم و سهراب رو خوندم و خیلی خوشم اومد، انگار داستان زندگی بود. ولی از فردوسی همین یک بیت رو حفظم، « بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی». او می‌گوید که کتاب فارسی مدرسه برایش در همین حد است که نمره آخر ترم بگیرد و هیچ وقت نشده که از یک داستان یا شعر خاصی از این کتاب خوشش بیاید. درس علوم و ریاضی که نمره‌هایش برای او مهمتر است را بیشتر می‌خواند و می‌گوید: «معلم‌ها گفتن برای انتخاب رشته، علوم و ریاضی مهم هست، پس چرا ادبیات بخونم؟»
شاهین.ق، یکی دیگر از دانش‌آموزان پایه نهم است که همان اول می‌گوید یک صفحه شخصی در اینستاگرام دارد که علائق عکاسی‌اش را در آنجا منتشر می‌کند. عکس هوشنگ ابتهاج و نیما یوشیج را که می‌بیند، می‌گوید: « یکی از اینا رو فکر کنم تو کتاب‌های درسی دیدم. قیافه‌اش آشناست ولی نمیدونم کیه؟» شاهین می‌گوید شاملو را دوست دارد ولی شعری از او یادش نمی‌آید که برای ما بخواند. «مطمئنم شاملو تو کتاب‌های درسی‌مون نیست. من خیلی شعر و داستان دوست ندارم. شعر خاصی هم حفظ نیستم. ابتدایی که بودیم یه شعرهایی حفظ می‌کردیم اما الان نه.» شاهین شعرهایی از مولانا در کتاب درسی‌شان خوانده ولی شمس را نمی‌شناسد. «شمس کی هست؟» او می‌گوید ادبیات را دوست دارد و چون به موسیقی علاقمند است، می‌داند باید شعر و نثرهای زیادی بخواند «آهنگ‌های رضا صادقی، ماکان‌بند، تتلو و یه سری خواننده دیگه رو گوش میدم و فقط شعرایی که اونا میخونن رو بلدم.» شاهین تا حالا جز 2کتاب عکاسی، هیچ کتاب دیگری برای خودش نخریده و می‌گوید:« تا حالا احساس نکردم که نیازه برم کتابی بخرم.»

اسم محمود دولت‌آبادی رو نشنیدم
عرفان. س، از دانش‌آموزانی است که بیشتر از همه کتاب خوانده و روایت داستان‌ها را با جزییات برایمان می‌گوید؛ اما همه از نویسندگان خارجی ادبیات کودک و نوجوان. داستان «پسری در برج»، «کرکس» یا «خانه درختی» از تام گیتس. حتی علاقمندی به یک انتشارات خاص دارد که ناشر همه این کتاب‌هاست، اما نویسندگان و شاعران ایرانی را به غیر از حافظ، سعدی و فردوسی نمی‌شناسد. «بین این اسم‌های عجیب و غریبی که گفتید مثل ایرج میرزا یا ابراهیم بیگ باید بگم نمی‌شناسمشون ولی نظامی گنجوی رو می‌شناسم یا اسم عطار نیشابوری رو زیاد شنیدم. بابا طاهر هم همینطور ولی خیام رو نه. اسم محمود دولت‌آبادی رو که تا حالا اصلا نشنیدم حتی تو کلاسهامون.» او بین عکس‌ها فقط هوشنگ مرادی‌کرمانی را می‌شناسد اما نیما یوشیج را او هم مثل یکی دیگر از دانش‌آموزان با انیشتین اشتباه می‌گیرد. «این انیشتین بودا! نبود؟»
محمدعلی.ز،  آخرین دانش‌آموزی است که وارد کتابخانه کوچک دبیرستان هدایت می‌شود. او خوشنویس است و شعرهای زیادی از سعدی، حافظ و مولانا را خطاطی کرده.
از محاسن خوشنویسی همین بود که دنبال شعرهای خوب زیاد گشتم و چندین دوبیتی را هم حفظم. مثلا سعدی می‌گوید: «‌سلسله موی دوست، حلقه دام بلاست/ هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست/ گر بزنندم به تیغ، در نظرش بی‌دریغ/ دیدن او یک نظر، صد چو منش خون‌بهاست.» محمدعلی حتی خودش هم شعر گفته و می‌خواهد در آینده شاعری بزرگ شود. این شعر خودمه « امان از درد در بند تو بودن/که باشد کار تو دارا ربودن/ صمیمانه نگاهت کردم و بعد/ بزن اندر درونم ناگهان رعد/ بریختی در دلم زهر و رفتی/ سپس من ماندم و یک عمر سختی/ دگر رویت ندید این دیده سرد/ بعد آن‌وقت کشیدم یکسره درد.» او می‌گوید که در کلاس‌های خطاطی‌اش فهمیده «شعر رزق روح انسان است» و او را به آرامش می‌رساند. به خاطر همین هم بوده که عاشق شعر شده و زیاد آن را می‌خواند. البته او هم عکس هوشنگ ابتهاج را که می‌بیند، می‌گوید که این ویکتور هوگو است، ولی نیما یوشیج را ‌می‌شناسد. شاعران امروزی را خیلی نمی‌شناسم، مثلا فقط می‌دانم که هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه، شعرهای زیبایی دارد یا از نیما یوشیج تنها این شعر را خوانده‌ام که « نام برخی نفرات رزق روزم شده است/ وقت هر دلتنگی سویشان دارم دست/ جراتم می‌بخشد روشنم می‌دارد.»
نفس، دانش آموز پایه یازدهم علوم انسانی مدرسه فرهنگ می‌گوید: ادبیات جزو دروس مورد علاقه اش است وگرنه علوم انسانی را انتخاب نمی‌کرد. او می‌گوید: هر شعری را که ببیند می‌خواند و اسامی برایش مهم نیست اما اشعار مولانا و فاضل نظری را بیشتر دوست دارد. « غیر این دو نفر، شعرهای علیرضا آسه رو می‌خونم. اینم می‌دونم که هوشنگ ابتهاج سنش زیاده و استاد دانشگاه بوده، غلامحسین ساعدی و رهی معیری اسمشون به گوشم آشنا نیست و سیمین دانشور و سیمین بهبهانی رو نمی‌شناسم. از اخوان ثالث هم یه شعر خوندم تو کتاب فارسی مون ولی نرفتم ببینم کی هست.»

فضای مجازی از کتابمون بهتره
سیمین همکلاسی نفس است، او شعرها را از اینستاگرام و تلگرام دنبال می‌کند و می‌گوید: به همین واسطه بسیاری از شاعران را می‌شناسد ولی نمی‌تواند اسمی از آنها ببرد. « توی فضای مجازی پر است از شعرهای شاملو و فروغ فرخزاد، از سهراب سپهری هم زیاد دیدم شعر می‌ذارن ولی خیام، رهی‌معیری، ایرج میرزا، حسین منزوی و این چند تا اسم دیگه که بردین نمی‌شناسم. تو داستان نویسان هم فقط دولت آبادی رو می‌شناسم چون کتاب کلیدرش رو دیدم ولی بزرگ علوی رو نه. صادق هدایت رو هم خودم خوندم.» از او می‌پرسم که کدام شعر یا داستان از کتاب ادبیات فارسی را در این11سال تحصیل دوست داشته و حفظ است یا رفته اصل کتاب را پیدا کند و یا در گوگل جستجو کرده؟ بعد از مکث طولانی می‌گوید: « هیچ کدوم، راستش خیلی جذاب نیستن. تو تلگرام و اینستاگرام شعرای بهتری هست.» سیمین البته می‌گوید: خوب تست ادبیات می‌زند « بین 70تا 80درصد تست می‌زنم و فکر می‌کنم این ملاک خوبیه برای اینکه نشون بده ادبیات رو خوب یاد گرفتم.»
فاطمه اما با همه دوستانش فرق دارد. او ادبیات را فارغ از کتاب‌های درسی و بر حسب علاقه خود و راهنمایی مادرش که کتاب زیاد خوانده، دنبال می‌کند. او سبک‌های شعری و انواع ادبیات داستانی را خیلی خوب می‌شناسد و در مورد بسیاری از نویسندگان و شاعران داخلی و خارجی نظرات کارشناسی می‌دهد. مثلا درباره اخوان ثالث می‌گوید که « اخوان ثالث زاده محصول همزمان نیما یوشیج و فردوسی است. ذهن حماسی را با شعر نو در آمیخته و شعرهای بی‌نظیری گفته است. پروین اعتصامی را دوست دارم چون اشعار سیاسی و اجتماعی خوبی دارد و با کلام اعتراضی اما لحنی ملایم و به دور از خشونت حرفهایش را زده است. من جورج اورول را زیاد می‌پسندم و قلعه حیواناتش را دوبار خوانده‌ام یا عقاید یک دلقک رو. اگر یکی از دوستانم بخواد رمان عاشقانه بخونه قطعا به او «بلندی‌های بادگیر» رو معرفی می‌کنم نه کتاب‌های م. مودب پور و هما پور اصفهانی رو که تجویزهای غیر واقعی و رؤیایی ارائه می‌دن. از کتاب‌های تازه چاپ شده، پاییز آخرین فصل سال است رو خوندم که 3روایت متفاوت از زندگی 3 دختر ایرانی داره و تهش نشون میده اون ماییم که سبک زندگی مون رو مشخص می‌کنیم.» او می‌گوید اینکه نام خیلی از شاعران و نویسندگان در کتاب‌های درسی حذف شده، سطح سلیقه ادبی دوستانش را کاهش داده. «خیلی بچه‌ها مثل من دسترسی به یک نفر که ادبیات رو خوب بشناسه ندارن و با همین کتاب ادبیات درسی با مشاهیر ادبی آشنا میشن. بعد توی این کتاب‌ها اسمی از سیمین بهبهانی، شاملو، سیمین دانشور، محمود دولت‌آبادی، غلامحسین ساعدی نیست و....تهش این می‌شه که بچه‌ها با متون ادبی خوب آشنا نمیشن و بعد از مدرسه تهی هستن از ادبیات غنی.»

فقط فریدون مشیری رو می‌شناسم
سمانه.ع که پارسال فارغ التحصیل شده، با صراحت می‌گوید که از کتاب خواندن خوشش نمی‌آید و مثل دوستانش دیدن سریال‌های مطرح کره‌ای را ترجیح می‌دهد. او از بین شاعرهای معاصر می‌گوید: تنها فریدون مشیری را می‌شناسد آن هم به واسطه شعر کوچه و تعریف می‌کند: « یه بار معلمم شعر کوچه رو برام روی کاغذ نوشته بود، خوشم اومد و رفتم خریدمش. همین.» او از کتاب‌های داستان هم «بلندی‌های بادگیر» از امیلی برونته را می‌شناسد که با آن هم در یک سریال کره‌ای آشنا شده است. « در این سریال یه دختری بود که کتاب بلندی‌های بادگیر رو می‌خوند و تعریف می‌کرد که چقدر عاشقانه‌اس، به‌خاطر همین رفتم خریدم ولی هنوز یکساله حوصله نکردم بخونمش.»
زهرا هم سال گذشته از رشته علوم انسانی فارغ التحصیل شده و پشت کنکوری است. او به شعری علاقه دارد که بتواند کپشن پست اینستاگرامش کند یا بتواند استوری بگذارد، به‌همین‌خاطر می‌گوید: قیصر امین پور و فاضل نظری را ترجیح می‌دهد. پدر و مادرش هر دو معلم هستند و خودش را اهل ادبیات می‌داند. « نزار قبانی رو هم خوشم میاد، شعراش برای پست اینستاگرام خیلی خوبن ولی هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی، رهی معیری و ایرج میرزا رو نمی‌شناسم. از حافظ و سعدی هم همین قدر که تو کتاب‌های درسی مون اومده می‌خونم نه بیشتر. حوصله نصیحت شنیدن رو هم ندارم.»



ادبیات را از دانش‌آموزان نگیریم



صدیقه پاک ضمیر
عضو هیأت‌مدیره کانون صنفی معلمان تهران


این روزها خبر چالش‌برانگیزی در زمینه تغییر محتوای کتاب‌های فارسی دوره متوسطه در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد و در این زمینه بحث‌های زیادی در میان کاربران شبکه‌های مجازی شکل گرفت و مصاحبه‌هایی نیز با مسئولان مربوطه انجام شد. در این یادداشت من به‌عنوان یک معلم مقطع دبستان نظرم را براساس تجربه و تحصیلاتم در رشته ادبیات فارسی بیان می‌کنم.
تأثیر درس ادبیات در دوران تحصیل بر دانش‌آموزان، برکسی پوشیده نیست. چه بسیار از کسانی که تحت‌تأثیر درس ادبیات و معلم خود، راه زندگی‌شان تغییر کرده و به مدارج عالیه در تحصیل و شغل و علاقه‌مندی خود رسیده‌اند. علاوه بر نقش مهارت و دانش و روحیه معلم در این اثرگذاری، محتوای درس ادبیات، به باور من، نقش مهم‌تری دارد. در مقطع دبستان این اثرگذاری در زمینه علاقه‌مند کردن دانش‌آموزان به مطالعه، نمود پیدا می‌کند. به همین دلیل وقتی محتوای کتاب فارسی برگرفته از متون ریشه‌دار و حرفه‌ای و تفکر‌برانگیز باشد، خودبه‌خود علاقه دانش‌آموزان بیشتر می‌شود.
من سال‌هاست مقطع دبستان دوره دوم(چهارم و پنجم) را درس داده‌ام. در کتاب‌های فارسی این 2پایه، هنوز متون نثر و نظم خوب و فاخر وجود دارد. مانند در نثر حکایات مختلف از گلستان، کلیله و دمنه، بهارستان جامی، مثنوی مولوی، سبحه‌الابرار جامی، فیه‌مافیه مولوی، چهارمقاله نظامی عروضی، زال و سیمرغ از شاهنامه، احمد بهمنیار، مهدی آذریزدی و در نظم (شعر) نیز اشعار نظامی، فردوسی، الهی‌نامه عطار نیشابوری، پروین اعتصامی، روباه و زاغ بازنویسی از حبیب یغمایی و... بخش‌هایی نیز درباره دفاع‌مقدس و انقلاب اسلامی و ارزش‌های مربوط به این‌2 در کتاب فارسی این 2 پایه وجود دارد.
این متون که نام بردم هرکدام اثرگذاری خودش را دارد و طبیعتا نکته‌ای اخلاقی را به دانش‌آموز منتقل می‌کند. اما آنچه من از سال‌های تدریس و کار با دانش‌آموزان مقطع دبستان فهمیدم این است که آنچه بچه‌ها دوست دارند، حکایات شیرین و پندآموز و نیز شعر و داستان‌های حماسی است. مثلا درس آرش کمانگیر را که در کتاب فارسی چهارم است، بسیار دوست دارند و داستان‌های شاهنامه یا حکایت‌های کوتاه که ضرب‌المثلی شیرین هم در خود دارد. اما وقتی به متونی جز اینها می‌رسیم حتی رونویسی‌اش را هم با اکراه انجام می‌دهند.
گرچه کتاب‌های ادبیات دبستان را مناسب توصیف می‌کنم اما متأسفانه از آثار شاعران و نویسندگان مطرح به‌خصوص معاصر در دوره متوسطه کاسته شده و این می‌تواند سلیقه ادبی آنها را تحت‌الشعاع قرار دهد. از دید من برای بچه‌ها به 2دلیل می‌شود از ادبیات گفت: «کسب لذت ادبی و کسب آگاهی.» وقتی از آثار فاخر شاعران و نویسندگان کهن و نو کاسته می‌شود؛ خودبه‌خود این 2هدف تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و آن تأثیری که باید ادبیات بر دانش‌آموز بگذارد، اتفاق نمی‌افتد.
در واقع بچه‌ها آنچه را که دوست دارند از این کتاب‌ها برداشت می‌کنند و نسبت به بقیه بی‌توجه هستند. در نتیجه این تلاشی که به‌صورت هدفمند در تغییر محتوای کتاب‌های فارسی شروع شده، اثر معکوس خواهد گذاشت و دانش‌آموز را هر روز از مطالعه و ادبیات دور خواهد کرد. در انتها اینکه ادبیات را از دانش‌آموز نگیریم. اجازه دهیم آنها لطافت روح و آگاهی ذهن را از متون ادبی غنی دریافت کنند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید