
باخت تلخ در پاسداری از زبان و ادبیات فارسی

علیالله سلیمی- روزنامهنگار
قلمرو و گستره فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی، نه آن میزان است که در داخل مرزهای جغرافیایی و سیاسی محدود و معین شده، بلکه فراتر از آن و به گستره ایران فرهنگی است که علاوه بر ایران سیاسی امروز بخشهایی از آسیای مرکزی، افغانستان، قفقاز و جنوب روسیه، پاکستان و هند را هم دربرمیگیرد. این وضعیت تا حدود زیادی وامدار مشاهیر و مفاخر فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی و آثار گرانسنگ و ماندگار آنهاست که ریشه در فرهنگ و تمدن ایرانزمین دارد و اکنون هم با گذشت قرنها، وقتی صحبت از فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی میشود، ساکنان ایران فرهنگی در هر جایی از این کره خاکی که باشند، قرابتی بین خود و فارسیزبانان مناطق دیگر احساس میکنند و این، میراث فرهنگی ارزشمندی است که باید همچنان پاس داشته شود، اما شواهد موجود نشان میدهد، برخلاف فارسیزبانان ساکن در خارج از مرزهای جغرافیایی و سیاسی ایران کنونی که با غرور و هیجان و تسلط کافی از گنجینههای فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی یاد میکنند و متون کهن و کلاسیک ادبیات فارسی را به شیوایی هر چه تمامتر قرائت میکنند، هموطنان فارسیزبان در داخل کشور چنان با این آثار ادبی بیگانه شدهاند که وقتی در جمعی یا مجلسی قرار میشود بیتی یا ابیاتی از متون کهن فارسی را قرائت کنند، به تتهپته میافتند و به جای نمایش اقتدار خود بر فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی، بهعنوان میراثدار این فرهنگ غنی در ایرانزمین، بیگانگی خود را با این فرهنگ کهن با عجز و درماندگی نمایان میکنند. نمونه اخیر این موقعیت دردناک را میتوان در صحنهای ناخوشایند و تأسفآور در یکی از سریالهای نوروزی تلویزیون کشورمان با عنوان «پایتخت7» دید که در آن، کاراکتر اصلی سریال، «نقی معمولی» وقتی قرار میشود ادبیاتی از متون کهن فارسی را در حضور مهمانان تاجیکستانی فارسیزبان قرائت کند، کلمات بیربطی را به زبان میآورد و بیگانگی خود را چنان آشکار میکند که باعث حیرت مهمانان تاجیکستانی میشود و در مقابل، اعضای خانواده تاجیکستانی با هم و همنوا و شورانگیز ابیاتی از رودکی، نخستین شاعر سرشناس پارسیسرای ایرانی در دوره سامانی در سده چهارم هجری قمری و استاد شاعران این سده در ایران را میخوانند: «بوی جوی مولیانآید همی/ یاد یار مهربانآید همی/ ریگ آموی و درشتی راه او/ زیر پایم پرنیانآید همی...»