پلیسبازی شوهرخاله مقتول با دستگیری قاتل پایان یافت
تعقیب قاتل فراری از کابل تا تهران
تازهداماد افغانستانی پس از قتل همسرش در کابل، فراری شد و به تهران گریخت؛ غافل از اینکه یکی از اقوام مقتول از کابل تا تهران به تعقیب او پرداخته و در نهایت او را گیر خواهد انداخت.
به گزارش همشهری، هشتم تیرماه امسال جنایتی در شهر کابل افغانستان رخ داد و در جریان آن نوعروس 18ساله با شلیک اسلحه شکاری دولول در خانه پدریاش به قتل رسید. قاتل کسی نبود جز همسر او و بررسیها نشان میداد که این زوج با هم دچار اختلاف شده بودند و کار به جایی رسیده بود که نوعروس جوان قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. روز حادثه نیز شوهر وی به همراه پدرش به خانه پدرزنش رفته و با شلیک گلوله، جان زن جوان را گرفته و پس از آن متواری شده بود.
با این اطلاعات پروندهای در پلیس کابل تشکیل شد اما بررسیها نشان میداد که تازهداماد جنایتکار به همراه خانوادهاش شبانه خانه خود را ترک کردهاند. هنوز ردی از آنها در دست نبود تا اینکه مشخص شد اعضای این خانواده بهصورت غیرقانونی از مرز خارج شده و احتمالا به ایران گریختهاند. به این ترتیب مشخصات متهم و پدرش در لیست افراد تحت تعقیب پلیس بینالملل قرار گرفت.
سفر به ایران
همزمان با تحقیقات اینترپل، شوهرخاله مقتول برای اینکه ردی از قاتل بهدست آورد از افغانستان راهی ایران شد. او با پرسوجو از همشهریانش شنیده بود که قاتل به همراه خانوادهاش به تهران گریخته و مخفیانه زندگی میکنند. این مرد خود را به تهران رساند و پرسوجوهایش را در تهران ادامه داد.
شوهرخاله مقتول به هر کسی که احتمال داشت از قاتل خبر داشته باشد سر زد تا اینکه موفق شد ردی از تازهداماد جنایتکار بهدست آورد. وقتی مخفیگاه آنها را شناسایی کرد موضوع را به پلیس خبر داد. همین کافی بود تا مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی این مخفیگاه شوند و تازهداماد و پدرش را صبح روز بیستونهم مهرماه در شهرک رضویه دستگیر کنند.
اعتراف به قتل
تازهداماد، 20ساله و پدرش 70ساله است. آنها دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و عامل جنایت، قتل همسرش را گردن گرفت. او انگیزهاش را اختلافات خانوادگی عنوان کرد و گفت: پدرش در جنایت نقشی ندارد. این پدر و پسر پس از انجام تحقیقات در اختیار پلیس افغانستان قرار خواهندگرفت.
مکث
ازدواج اشتباه
تازهداماد افغانستانی مدعی است که ازدواج اشتباه، زندگیاش را تباه کرد و باعث شد دست به جنایت بزند. او پس از قتل قاچاقی وارد خاک ایران شده و به خیال اینکه هرگز دستگیر نخواهد شد، زندگی مخفیانهای را در پیش گرفت؛ غافل از اینکه خیلی زود مخفیگاهش لو خواهد رفت.
انگیزهات از جنایت چه بود؟
همسرم اصلا به زندگی اهمیتی نمیداد. حدود 6 یا 7ماه قبل از اینکه کشته شود با هم ازدواج کردیم اما یک روز خوش نداشتیم. هربار که به خانه میآمدم با زندگی بههمریخته روبهرو میشدم. همسرم یا با دوستانش بیرون بود یا سرش مدام تو گوشی در حال چتکردن در تلگرام یا واتساپ با دوستانش بود. در کل اعتیاد به موبایلش داشت و در اینستاگرام عکسهایش را منتشر میکرد که من مخالف بودم. همه اینها به کنار، وارد خانه که میشدم دلم میخواست بوی غذا در خانهام بپیچد اما همسرم اصلا به این موضوع اهمیت نمیداد و اصلا غذایی نمیپخت. او اصلا به حرفهای من اهمیت نمیداد و هربار که اعتراض میکردم قهر میکرد و به خانه پدرش میرفت.
چرا به طلاق فکر نکردی؟
ما تازه ازدواج کرده بودیم و برای خانوادهام خوب نبود که در بین آشنا و فامیل بپیچد من طلاق گرفتهام.
حالا که در بین همه پیچیده که قاتل شدهای!
خیلی عصبانی بودم و نتوانستم خشمم را کنترل کنم.
چرا؟
چند روز قبل از قتل با همسرم درگیر شدم و او باز خانه را ترک کرد و رفت. مثل همیشه به خانه پدرش رفت. چند نفر از ریشسفیدان که متوجه اختلاف ما شده بودند تصمیم گرفتند پادرمیانی کنند و ما را آشتی بدهند. یکی از آنها روز حادثه به خانه پدرزنم رفته بود. من نیز بهخاطر این بیآبرویی عصبانی بودم و به همراه پدرم به خانه پدرزنم رفتم. از قبل اسلحه شکاری تهیه کرده بودم و همراهم بود. وقتی به آنجا رفتم با شلیک گلوله جان همسرم را گرفتم.
بعد چه شد؟
بعد از قتل هم به همراه خانوادهام راهی ایران شدیم. از قبل پدرم تصمیم داشت که برای کار به تهران بیاید تا اینکه بالاخره گیر افتادیم. اما پدرم در این ماجرا بیگناه است؛ قاتل من هستم و او هم برای پادرمیانی به خانه پدرزنم آمده بود تا ما را آشتی بدهد.