عفت کلام
ایمان مهدیزاده ـ پژوهشگر توسعه پایدار
در آغاز هیچ نبود. تنها کلمه بود. کلمه خدا بود. این 3 جمله مربوط به آغاز یک کتاب باستانی است. نقش کلمه، این آوایی که از ذهن گوینده به زبانش میرسد و با بازدم نفسش بیرون میآید و شنیده میشود یکی از ارکان ارتباطات بین انسان با انسان بوده و پیش درآمد فرهنگ هر جامعه بهحساب میآید. کلمه، نخستین سیگنال ارتباطی را میفرستد و حتی دنیای علم امروز به شکلگیری آن در ذهن و امواجی که مغز تولید میکند پرداخته و میتواند آن را اندازه بگیرد.
مردمان دیروز بدون اندازهگیری طول موج هر کلمه و شدت و حدتی که در ذهن یا زبان گوینده جاری میشود، حرمت و فرهنگی درخور، ساخته بودند که یکی از زیباترین بخشهای فرهنگی در زبان فارسی است. زبان فارسی در گویش، موسیقی دلنشینی دارد و هرگاه غیر از فارسیزبانی به ایران میآید و ترجمه محاوره ایرانیان را میشنود به وجد میآید که اینها، شعر میگویند.
بلی! زبان فارسی زبان شعر است و مردمانش با قدمتی کهن این گوهر گویش را حفظ کردهاند. هر دورانی، بنا به آموزشهایی که افراد جامعه در محیطهای خانه، رسانه، مدرسه، اداره و اجتماع دیدهاند، آن را در قالب کلام بیان میکنند و از این طریق شبکه ارتباطی جامعه شکل میگیرد. مردمان دیروز وقتی کلامی خارج از عرف و ادب میشنیدند، ناخودآگاه میگفتند؛ عفت کلام داشته باش.
کلمه در فرهنگ فارسی دارای حرمت خاصی بوده اما سالهای اخیر با هجوم فرهنگ تبلیغاتی از نوع هالیوودی و تقلید از فرهنگهای نوپا، گاهی عفت کلام را نادیده میگیرند و در کوچه و خیابان آواهایی دوستنداشتنی از نسل جدید به گوش میرسد. یکی از خردهفرهنگهایی که سطح زبان جامعه را افزایش میدهد، نوشتههای پیش چشم عموم جامعه است؛ از دیوارنگاره تا عبارات پشت وانتی.
کاسبهای نسلهای پیش در هر بازار و کوچه، تابلویی یا نوشتهای از حرمت ادب، پیش چشم میگذاشتند؛ ادب مرد به ز دولت اوست. کمال مرد، ادب اوست و از این دست جملات. بیشتر کاسبهای نسل جدید در جملاتی طنز یا قاطع از نسیه ندادن با مشتری سخن میگویند. این خردهفرهنگها در هر جای شهر میتواند رایج شود و بر افزایش یا کاهش سرمایه اجتماعی تأثیر بگذارد.