ثروتمند شدن مهندس برق با «باباآدم»
چسبقلاب اختراعی تقریبا ساده بود که ایده ابداعش به ذهن یک مهندس خلاق سوئیسی رسید و خیلی از محصولات را در جهان متحول کرد
انسانهای باهوش به این سادگیها از کنار سادهترین اتفاقها نمیگذرند. آنها معمولا خیلی با دقت به همهچیز نگاه میکنند و تصویر دنیا برایشان با آن چیزی که مردم عادی میبینند، تفاوت بسیار دارد. یکی از این افراد، یک مهندس برق سوئیسی بهنام جورج دهمسترال بود که با الهام از چیزی که در طبیعت دید، توانست اختراع جالب و کارایی را بهثبت برساند و حتی از طریق آن به پول و شهرت نیز برسد.
شروع زندگی با ثبت یک اختراع
جورج دهمسترال روز نوزدهم ژوئن سال1907در شهر کولومبیر نزدیک لوزان در سوئیس متولد شد. او از همان کودکی بااستعداد بود و ذهنی خلاق داشت. در 12سالگی یک هواپیمای اسباببازی درست کرد و موفق شد آن را بهعنوان یک اختراع بهثبت برساند. پس از اتمام دوره دبیرستان وارد دانشگاه پلیتکنیک لوزان شده و در سال1930با اخذ مدرک مهندسی برق جذب بازار کار شد.
ایده ساخت چسبقلاب
دهمسترال اهل رفتن به کوه و دشت بود و برنامه منظمی برای شکار داشت. یکبار در سال1941به آلپ رفت و در مسیر بازگشت متوجه شد که گیاه باباآدم به پوست سگش و همچنین به لباس و شلوار خودش چسبیده و به این راحتیها هم کنده نمیشود. پس از جداسازی مقدار زیادی از این گیاه، بهشدت به این فکر فرو رفت که مکانیسم این چسبندگی چیست و این پدیده چگونه کار میکند. دهمسترال آنها را زیر میکروسکوپ بهدقت مورد بررسی قرار داد و مشاهده کرد که صدها قلاب مثل یک حلقه به لباس، خز و پوست حیوانات و یا مو گیر کردهاند. او به این اندیشید که بتواند چنین چیزی را که خیلی آسان میتواند متصل شود و بهراحتی هم میتوان آن را با کمترین نیرو جدا کرد، بهصورت مصنوعی تهیه کند.
حرکت به سمت تولید نمونه اولیه
به گزارش همشهری، در سوئیس تقریبا هیچکس ایده او را جدی نگرفت و تولیدکنندگان حاضر به همکاری با دهمسترال نشدند. برای همین مجبور شد به شهر لیون فرانسه برود و در آنجا با برخی تولیدکنندگان پوشاک درخصوص طرحش گفتوگو کند. نتیجه آنکه یکی از تولیدکنندگان با استفاده از کتان، چسبقلاب مدنظر دهمسترال را ساخت، اما کتان جنس مناسبی برای این کار نبود و خیلی زود، کارایی خود را از دست داد. بنابراین او مجبور شد به سمت الیاف مصنوعی حرکت کند و در این بین با آزمایش و خطاهای بسیار، به این نتیجه رسید که نایلون میتواند جنس مناسبی برای این کار باشد. در ادامه اگرچه دریافت که چگونه باید قلابها را بسازد، اما هنوز راهی برای مکانیزه کردن این فرایند و ساختن حلقهها پیدا نکرده بود. دهمسترال در ادامه تلاشهایش متوجه شد که نخ نایلون، هنگامی که بهصورت حلقهای و با گرما بافته شود، شکل خود را حفظ میکند و مقاوم میشود. با این حال مشکل این بود که حلقهها را باید در یک نقطه مناسب برش داد تا بتوان آنها را بارها چفت و محکم کرد. برای حل این معضل، او یک جفت قیچی خرید و بالاهای حلقهها را کوتاه کرد و به این ترتیب قلابهایی ایجاد کرد که کاملاً با حلقهها مطابقت داشت.
10سال تحقیق نتیجه داد
سرانجام در سال1951، دهمسترال طرح خود را در سوئیس بهثبت رساند و توانست در سال1955برای آن گواهی بگیرد. او پس از آن شروع به تولید و فروش کرد و در آلمان، سوئیس، انگلستان، سوئد، ایتالیا، هلند، بلژیک و کانادا شعبههایی را افتتاح کرد. جورج عبارت ولکرو (Velcro) را برای محصول و شرکت خود برگزید و چسبقلابها در بسیاری از نقاط جهان با نام ولکرو معروف شدهاند. ولکرو ترکیب دو کلمه فرانسوی velours و crochet به معنی مخملی و قلاب است. شرکت ولکرو، تنها در سال1955، موفق به فروش 55هزار کیلومتر از این چسبقلابها شد که ثروت کلانی را نصیب جورج دهمسترل کرد. او سرانجام در روز هشتم فوریه سال1990در سوئیس چشم از جهان فروبست.
نایلون چاره کار بود
دهمسترال مجبور شد به سمت الیاف مصنوعی حرکت کند و در این بین با آزمایش و خطاهای بسیار، به این نتیجه رسید که نایلون میتواند جنس مناسبی برای این کار باشد