خرج زندگی دخلتان را نیاورد!
خیلی از خانوادهها درگیر دخل و خرج زندگیشان هستند اما میشود گاهی با رعایت برخی نکات، این شیب عجیب مشکل اقتصادی را با آرامش بیشتری طی کرد
محسن امین_روزنامه نگار
زندگی سهل ممتنع است؛ درست مثل حرف و شعر شیخ دنیادیده شیرازی، اما حرف سعدی فقط از عاشقی نبود و جوانی، حرف این مدلی هم داشت که «بر احوال آنکس بباید گریست/که دخلش بود نوزده، خرج، بیست». در این شرایط سخت اقتصادی که عاشقی گران است و ازدواج، سخت و در وضعیتی که خرج زندگی، دخل همه را آورده، برای اینکه چرخ اقتصادتان بیدود و آه بچرخد و درست هم بچرخد، هزاران کار باید انجام بدهید که اینها، تنها چند نکته از آن هزاران است.
چرا نباید بخریم؟
خریدهای غیرفصلی را از دست ندهید، همیشه در این شرایط حراجیهای غافلگیرکنندهای خواهید دید. بهمنماه فصل حراج لباسهای زمستانه و آبان، فصل حراج لباسهای تابستانه است.
همیشه خریدهای مهم خانه مثل تلویزیون را با توافق همه اهل خانه انجام دهید. این کار در افزایش عمر مفید این وسایل نقش مهمی دارد!
یک مثل ایرانی هست که میگوید: «هیچ ارزانیای بیدلیل نیست.»پس برای خریدن هر جنس ارزان و بهویژه ارزانتر از معمول که میبینید هول نزنید.
چطور روانمان را با پولمان تنظیم کنیم؟
سعدی میفرماید: «بر احوال آنکس بباید گریست/ که دخلش بود نوزده، خرج بیست»؛ مخاطبش خیلی از ماهاییم که اغلب با حقوق کارمندی، پز پزشکی میدهیم و بیشتر از دغدغه واریز حقوق، به فکر خرج کردنش هستیم. پس کمی فکرتان را از چیزی که آرزویش را داشتید جدا کنید و به چیزی که به دستتان میرسد بیشتر فکر کنید. واقعا چطور فکر میکنید که میتوانید با درآمد ماهی 5میلیون تومان هم اجارهخانه بدهید، هم همسرتان در بیمارستان خصوصی و اتاق ویآیپی زایمان کند و هم بچهتان را به مدرسه غیرانتفاعی بفرستید و هم هر روز خودتان را مهمان یک رستوران کنید؟ اینطوری زندگیتان نمیچرخد آقا، نمیچرخد!
قناعت رکن اصلی مدیریت دخل و خرج خانه است. به تعبیر حضرت علی(ع): «القناعه مالٌ لا ینْفَدُ»؛ قناعت، ثروتی پایانناپذیر است. پس به خودتان و همسرتان و بچههایتان قناعت را آموزش بدهید. و بدانید قناعت چیز خجالتآوری نیست. خجالتآور چیزی است که هر ماه پول دستی قرض بگیرید و آخر ماه دوباره نتوانید پس بدهید. و این را بدانید که اگر در اثر ریخت و پاش به افلاس کشیده شوید، دل کسی برایتان نمیسوزد.
آذریها مثلی دارند که میگوید: «مرد، کارگر و زن، بناست»؛ یعنی مرد سرمایه جور میکند و زن با آن زندگی را میسازد. کمی به خانوادهتان به دقت نگاه کنید و ببینید مصداق این مثل شیرین ترکی هستید یا نه!
در زندگی همراه و حامی واقعی باشید. تغییر خلق در شرایط بیپولی، استفاده از کلمات ناامیدکننده یا عصبانیت، نشانههای خوبی نیست. ممکن است زمانی که چرخ روزگار چرخید و بعد از سالها کارها روی روال افتاد حرفهایی بشنوید که انتظارش را ندارید. پس برای همسرتان رفیق روزهای سخت باشید.
بعضیها هستند که تا تو را میبینند یاد بدهکاریهایشان میافتند. یا سریع شروع میکنند به درددل کردن. سعی کنید با این افراد خیلی مراوده نداشته باشید. روحیهتان از هم میپاشد.
چطور کار دار خوبی باشیم؟
بدانید که اشتغال زنان، جدای از درآمد بیشتر برای خانواده، به آنان اعتماد به نفس میدهد و باعث افزایش آگاهی و بینش اجتماعیشان میشود. چون امروز یک کار خوب دارید پس همسرتان را از فعالیت و کارکردن منع نکنید. ممکن است همین کار را فردا نداشته باشید و حقوق همسرتان بشود تنها امید زندگی!
برای آنکه رئیس خود را همیشه راضی نگه دارید به او ثابت کنید که بسیار مؤثر هستید. این تضمینکننده ثبات کاری شماست.
گاهی زودتر به محل کار بیایید و دیرتر بروید تا اگر روزی مجبور شدید کمی دیرتر بیایید و زودتر به خانه بازگردید، کسی شما را سرزنش نکند.
اگر میبینید همسرتان در زمینه یکسری از مهارتها توانایی کافی ندارد، او را به کسب این تواناییها تشویق کنید.
اگر همسرتان ناگهان کارش را از دست داد، برای مدتی به او مهلت بدهید تا کار مناسبی پیدا کند. روحیهاش را خراب نکنید و هر روز غر نزنید. به جای آن، خرجها را کمتر کنید. با اعصاب راحتتر و استرس کمتر کارها بهتر پیش میرود.
در مورد بیکاری همسرتان کمتر با نزدیکان صحبت کنید. شأن و منزلت او را حفظ کنید.
چطور خانوادهای اقتصادی باشیم؟
برای اینکه تکلیفتان با بچهها معلوم باشد، جدای از هزینههای فاکتوردار مثل شهریه دانشگاه، مقرری ماهانه برایشان تعیین و به حسابشان واریز کنید.
هر ماه 2بار تور خرید خانوادگی برگزار کنید، با یک هزینه مشخص. با این کار هم میتوانید از تخفیفهای انواع جمعهبازارها استفاده کنید و هم خرید یک هفته ترهبارتان را با قیمت خوب انجام بدهید.
اگر قصد خرید ماشین دارید، به جای دقت به بازار، برنامه زندگیتان را بررسی کنید و ببینید چه استفادهای میخواهید از آن بکنید.
اگر اهل رانندگی طولانی و سفر با ماشین نیستید، ماشینهای ارزانتر که اغلب کممصرفتر هم هستند را انتخاب کنید.
برای صبح زود، غیر از مراسم صبحانه خانوادگی، برنامه سفر درونشهری هم داشته باشید. با این کار پدر خانواده در مسیر اداره، بقیه را هم تا جایی که میشود میرساند.
استفاده از اتوبوس و مترو، گزینه بهصرفهایاست؛ البته به شرطی که همیشه زودتر حرکت کنید.
همیشه استفاده از ماشین، یک خطای اقتصادی نیست. بسته به برنامههای روزانه برای بیرون رفتن با ماشین یا استفاده از وسایل حملونقل عمومی برنامهریزی کنید.
برای ماشین، غیراز بنزین هزینههای دیگری هم دارید، پس سعی نکنید از آنها فرار کنید و فقط وقتی به تعمیرگاه بروید که ماشین دیگر حرکت نمیکند. تعمیرات دورهای قطعا بهصرفهتر است.
فریزر خانه را امین خودتان بدانید. کممصرفترین و در عین حال اقتصادیترین عضو خانه است که قابلیت نگهداری درازمدت آذوقه را دارد.
برای فریزر برنامه ویژه داشته باشید و خریدهای فصلی انجام دهید؛ مثلا بادمجان و سبزی خورشی و گوشت چرخ کرده و بامیه و...
درآمدهایتان را جزیرهای جمع نکنید و جزیرهای هم خرج نکنید. چنین کاری وقتی زیر یک سقف زندگی میکنید، نه اقتصادی است و نه اخلاقی.
وقتی پای بچه به میان میآید دیگر اوضاع فرق میکند. خودتان ممکن است خیلی چیزهایی که لازم دارید را نخرید، اما بچه این حرفها را نمیفهمد.
همه برنامههای کوتاه و بلندمدتتان را لیست کنید و هر روز برای هر کدام کار کوچکی انجام دهید. راه رسیدن به موفقیت از به سرانجام رساندن همین کارهای کوچک است.
کادوهایی که برایتان میآورند را با کارتن سالم، برای مواردی که خودتان باید کادو بدهید، نگه دارید. البته مراقب باشید دوباره برای آورنده کادو نبریدش!
اگر فکر میکنید که لباس بچه بهخاطر اندازه کوچکش ارزان است، سخت در اشتباهید. این معادله برعکس است؛ هرچه لباس کوچکتر گرانتر!
برای قسط و کرایه خانه و اینجور هزینههای ثابت، از تکنیک گوشت قربانی استفاده کنید و در نخستین فرصت پرداختشان کنید که ماه بهماه روی هم تلنبار نشود.
برای هزینههای معلوم و ثابت میتوانید از خدمات الکترونیک بانکها هم استفاده کنید؛ اینکه مثلا در تاریخهای معین، مبالغ مشخصی از حساب شما کسر و به حسابهای دیگر واریز شود.
به کمی پولدار شدن فکر کنیم؟
سکه بخرید. با پولهای اضافهتان طلای دستدوم و سکه بخرید. این کار را تدریجی و مستمر انجام بدهید و نتیجه شگفتانگیزش را ببینید.
اگر به سرمایهگذاری حرفهایتر فکر میکنید، روی طلا، سکه، مسکن و ارز سرمایهگذاری کنید. اینها 4عنصر سرمایهساز هستند.
اگر نمیخواهید ریسک کنید، اوراق مشارکت طرحهای دولتی را انتخاب کنید. البته مراقب این اوراق باشید چون دارنده، مالک به حساب میآید.
چشم ها را باید باز کرد، عاقلانه باید دید!
آدمها در عین حالکه بهشدت به پول نیازمندند، به همان شدت هم قدر پولشان را نمیدانند و مدام به خودشان و زندگیشان فحش میدهند که این پول به کجای زندگیمان میرسد. آقا، خانم، اول باید قدر پول را بدانی تا ارزش حفظکردنش برایت مهم شود.
اغلب ما معتقدیم افراد پولدار، حتما فاسد هستند. عالم با تعارضاتی که ما برای خودمان بهوجود میآوریم، ما را اذیت میکند. به این فکر کنید که بسیاری از پولدارها هم دزد نیستند اما کمی بیشتر از شما قانع بودهاند و کمتر از شما ولخرج. معادله پول چیز سختی نیست واقعا!
هر کس که میخواهد رشد کند باید هزینهاش را بپردازد. آدمی که خودش را به خواب زده، تصور میکند با حلواحلوا گفتن، دهانش شیرین میشود. نه عزیز جان. باید بلند شوی و آن بدن را آماده تلاش بیشتر بکنی. راستش این روزها هم زیاد نیازی به بدن ورزیده برای کار کردن نیست. همین قدر که ایدههایت را پرورش بدهی و از دلش کاری خلاقانه ایجاد کنی کافی است.
طرف، صبح بلند میشود و میگوید من بدشانسم. همین انرژی منفی او کافی است برود و اتفاقِ همارزش خودش را بیاورد تا به شما ثابت کند واقعا در طالعتان بدشانسی نوشته شده است.
کسی که میگوید پول هر چه بیشترش بهتر است، اصلا به پول نمیرسد، چون او هنوز نمیداند چه میخواهد و تکلیفش روشن نیست.
میزان پولدارشدن آدمها با هم متفاوت است. اگر کسی درآمد بیشتری خواست، باید دید که میتواند هزینهاش را بپردازد یا نه؟
راه و چاه وام بازی
وام پولی است که گرفتنش سخت است و پس دادنش سختتر! اما اگر برای هزینه کردن آن برنامه داشته باشید سود بزرگی در انتظارتان است.
وام گرفتن وارد شدن به یک تعهد مالی چند ساله است. باید فکر کنید که در دورنمای مالیتان میتوانید از پس قسطهای تمامنشدنی آن بربیایید یا نه.
بدترین روش خرج کردن پول وام این است که آن را صرف کارهایی از جنس مسافرت و خریدهای مصرفی کنیم.
اگر مستأجرید، گرفتن وام به هر میزان و با هر قسط و سودی به صرفه است. با گرفتن وام میتوانید قرارداد رهن ببندید و به جای دادن اجاره، قسط بدهید.
پس دادن وام، فرسایشی است. کمکم، شیرینی خرجکردن آن پول میلیونی یادتان میرود و فقط طعم تدریجی و تلخ قسط به کامتان میماند.
صندوق مساجد همیشه خانه امید است. البته مبالغش آنچنان بالا نیست و برای ضرورت باید اقدام کرد. اما گاهی بد نیست به صندوق مسجد محلهتان سر بزنید.
نیازمندی روزنامهها، آگهیهای اینترنتی و حتی وبلاگها با موضوع پرداخت وام در سهسوت، زیادند. فقط مراقب باشید که کلاه سرتان نرود.
نکته مهم صندوقهای خانگی این است که اگر در نیمه اول دوره وام را ببرید، عملا وامی بدون بهره و ضامن نصیبتان شده و اگر حتی آخرین نفر باشید، برای شما حکم صندوق ذخیره داشته.
صندوقهای قرعهکشی خانگی را جدی بگیرید. سرمایهای که باید ماهانه بدهید، از 100هزار تا 500هزار تومان متغیر است و شما قدرت انتخاب دارید.
آگاه باشیم
همیشه کسب اطلاعات کنید. برای کاری که میخواهید انجام دهید اطلاعات لازم را کسب کنید. صاحبان کسب و کار بخش زیادی از زندگیشان را صرف همین کسب اطلاعات میکنند.
ما برای زندگی 2 جور خرج داریم؛ یکی ریز و قابل پیشبینی مثل خرج خورد و خوراک، دیگری هم عمده و آنی، مثل بیماری، خرید ماشین و خانه و البته ازدواج. اگر میبینید در خرج و خوراک عادیتان ماندهاید بدانید برای آن خرجهای بزرگ هیچچیزی ندارید. پس همیشه در هر شرایطی به آینده نگاه کنید و براساس آن خرجهای ریزتان را انجام دهید.
اگر به بچهدار شدن فکر میکنید و از پس برآورد هزینههای مالی مستقیم آن
بر نمیآیید، بدانید که فقط هزینه شیرخشک و پوشک بچه، در ماه یکمیلیون تومان میشود.
نگاهی به گذشته، حال و آینده جیبتان بیندازید. اگر وامی که از مجموع درآمد قطعی یک سال شما بیشتر باشد بگیرید، یعنی دست به ریسک زدهاید.
فوت و فن دخل و خرح
حسابهای ورودی را هم به 2دسته تقسیم کنید: ورودی ثابت که شامل حقوق ماهانهتان میشود و شماره حسابی که به دریافتیهای متفرقه اختصاص دارد.
برای اینکه حساب و کتاب زندگی از دستتان در نرود، ورودی و خروجیها را از هم جدا کنید؛ این یعنی خانواده شما باید همزمان چند حساب بانکی داشته باشد.
فلسفه اقتصادی
فلسفه پول از خود پول مهمتر است؛ فلسفه پول یعنی اینکه بدانی پول چیست و باید با آن چهکار کنی. خیلیها اصلا جواب این سؤال را نمیدانند!
تجربه ثابت کرده اگر فقیر باشی ولی دل خوشی داشته باشی، پول خودش به آغوشت میآید. ولی اگر پول داشته باشی و شاد نباشی، پول هم از کنارت میرود. بنابراین بیشتر از اینکه فکر کنی میتوانی با خرج کردن زیاد خودت را خوشحال نگه داری تلاش کن ریشههای افسردگی درونیات را پیدا کنی.
فلسفه پول، مهمتر از خود پول درآوردن است. چون خیلیها بلدند چطور پول درآورند ولی بلد نیستند درست خرج کنند.
نبایدهای اقتصادی؟
جواهرات و طلای سفید نخرید. چون از نظر سرمایهای ضرر میکنید. فروشندهها این جنس را گران میفروشند اما دستدومش را خوب نمیخرند.
برای وسایلی که برای خانه میخرید، عمر مفید درنظر بگیرید. این کار باعث میشود در نخستین فرصت که بهترش را دیدید، تصمیم به خریدی بیدلیل نگیرید.
انگلیسیها یک مثل دارند که میگوید: «ما هنوز آنقدر پولدار نشدهایم که جنس ارزان بخریم.» اصل این حرف درست است، اما نباید به همهچیز تعمیمش داد.
آماده بحران باشید
همیشه برای نجات از غافلگیری آمادگی داشته باشید. برای این کار، در جاهای مختلف پولهای مختصری بگذارید؛ مثلا پشت کارت ماشین یا زیر جانماز.
وقت فراوانی، خرج خانه و پولتوجیبی بچهها را بهتدریج و با احتیاط بالا ببرید، چون پایین آوردنش خیلی کار شاقی است.
پسانداز به روشهای مختلف را فراموش نکنید. درهرحالت، 10تا 20درآمد مجموع درآمد خانواده را برای روز مبادا پسانداز کنیــد؛ سخت است امــا بــه سختیاش میارزد.
فوت و فن صرفهجویی
بیش از حد به انواع تبلیغ اعتماد نکنید و بهحساب حرف آنها، بیحساب و کتاب خرید نکنید
یک لیست برای هزینههایتان داشته باشید و همهچیز را در آن ثبت کنید. این کار را حداقل برای 3ماه انجام دهید تا ریز هزینههای خانواده دستتان بیاید
هزینههای ثبت شده را براساس میزان ضرورت و اهمیت دستهبندی کنید تا دستتان بیاید حداقل پولی که در ماه باید تامین کنید، چقدر باید باشد
اگر دنبال خانهای اجارهای هستید، قبل از اینکه راهی بنگاههای مسکن شوید، به همسایه و فامیل بسپارید. با این کار هزینه بنگاه را صرفهجویی کردهاید