به «ایران» خوش آمدی آقای ویلموتس!
همه ما یک «شیخ منصور بن مشعل» درون داریم
رسول بهروش | شکست برابر بحرین، اتفاقی نبود که کسی منتظرش باشد. این باخت ناگهانی، حالا شرایط ایران در گروهش را دشوار کرده و حتی ممکن است کابوس 16سال پیش را دوباره زنده کند؛ زمانی که ما با برانکو در همین مرحله پیشمقدماتی جامجهانی به اردن باختیم و صعودمان به 2 بازی نفسگیر در خاک امان و دوحه کشیده شد. الان هم گروهمان با حضور عراق و بحرین پیچیده است و این باخت بدموقع میتواند برایمان گران تمام شود. دیگر پیامد شکست منامه اما متوجه شخص مارک ویلموتس است؛ کسی که حالا بعد از موج اولیه تأیید و تحسینها، با روی دیگر سکه هم آشنا میشود. در این مورد دو نکته مهم قابل اشاره وجود دارد.
شکست سهشنبهشب فرصت بهتری به مارک ویلموتس میدهد تا با واقعیتهای اجتماعی کشور میزبانش آشنا شود. او حالا بهتر از هر زمان دیگری خواهد فهمید که بخشی از ایرانیان تا چه اندازه به افراط و تفریط اعتیاد دارند. واقعیت آن است که نه پیروزیهای پرگل تیم او برابر کامبوج یا حتی سوریه در بازی دوستانه سزاوار آن همه تعریف و تمجید بود و نه این شماتتهای بیرحمانه فعلی بعد از باخت به بحرین حق اوست. دیروز برخی رسانهها با استفاده از تحلیلهای جامع و بلند بالا نتیجه گرفته بودند: «ویلموتس برای ما کیروش نمیشود» که این جمعبندی بعد از فقط 5بازی، بهمعنای واقعی کلمه حیرتانگیز است. در حقیقت اگرچه ما مدیران عربستانی را بهخاطر اخراج برانکو بعد از فقط 5بازی رسمی به سخره میگیریم، اما خیلیهایمان یک «شیخ منصور بن مشعل» درون داریم که آماده است ظرف کوتاهترین زمان ممکن، احکام قطعی و سنگین صادر کند. حالا باید حضور ویلموتس در ایران واقعی را به او خوشآمد گفت؛ جایی که در آن با یک موفقیت تبدیل به قهرمان میشوی و فقط با یک ناکامی، تو را عنصری بیمصرف و زاید به شمار میآورند؛ روزی که میبری، مهربان و انعطافپذیر لقبت میدهند و روزی که میبازی، سازشکار و منفعل بهحساب میآیی. بله؛ اینجا ایران ماست!
داستان تیم ملی با ویلموتس، شبیه همان بحثی است که در مورد پرسپولیس و کالدرون و در مورد هر مربی کارنامهداری روی یک نیمکت جدید مطرح میشود؛ اینکه باید بردبار بود و اجازه داد او با کسب تسلط کامل بر تیم، فرصت کافی برای بروز تواناییهایش را پیدا کند. حالا اینکه در نهایت موفق خواهد شد یا نه یک بحث دیگر است، اما مدارا کردن و زمان دادن، حداقل وظیفه رسانهها و افکار عمومی به شمار میآید. یادمان باشد کارلوس کیروش روی نیمکت تیم ملی کلمبیا مقابل 2 تیم کرهجنوبی و الجزایر شکست خورده است؛ درحالیکه اولی را با ایران چپ و راست میبرد و دومی را هم نوروز پارسال در یک بازی دوستانه شکست داده بود. کیروش که همان کیروش است، اما تیمش عوض شده و باید با شرایط تطبیق پیدا کند. این درست همان وضعیتی است که ویلموتس هم در ایران دارد. به این ترتیب چطور انتظار دارید مربی بلژیکی از همان آغاز در نقطه «اوج» کارش قرار بگیرد؟ این وسط فقط خدا به ویلموتس رحم کند که کلمبیاییها کیروش را اخراج نکنند، وگرنه سایه سینیور بهشدت بر سرش سنگینی خواهد کرد؛ شبیه کابوس برانکو که از سر کالدرون کنار نمیرود. بس که عجولیم ما ملت!