دونده امیر نادری- 1364
اسطوره امیرو
دونده امیر نادری- 1364
سعید مروتی|روزنامهنگار:
پس از پرسههای تلخ و نومیدانه در دهه50 که نتیجهاش فیلمهایی چون «خداحافظ رفیق» و «تنگنا» بود و تلاش برای گام نهادن در مسیر مسعود کیمیایی در فیلم «تنگسیر»، امیر نادری تصمیم گرفت از زندگی شخصیاش الهام بگیرد. فیلمسازی در کانون و ساخت فیلمهایی چون «ساز دهنی» و «انتظار» موفقیتهایی برای نادری بههمراه داشت و البته او در آن سالها یکیدوبار به سینمای ارزان خیابانی بازگشت و فیلمی چون «مرثیه» را کارگردانی کرد که نتیجهاش شکست مطلق بود. فیلمهای دهه50 نادری با تمام تفاوتهایی که با یکدیگر داشتند اغلب در یک زمینه مشترک بودند؛ در تلخی و سیاهی و ناامیدی. پس از انقلاب داستان عوض شد و نادری در فیلمهایش به پویایی و امید پرداخت. در «دونده» و «آب، باد، خاک» 2فیلم بلند سینمایی نادری در سینمای پس از انقلاب با تمام بلاهایی که سر قهرمان (امیرو) میآید، درنهایت نتیجه تلاش مداوم و دویدن فرجام خوش و رسیدن به پایان امیدبخش است. هر دو فیلم جزو آثار مهم سینمای پس از انقلاب هستند و جزو اولین سفیران سینمای نوین ایران در جشنوارههای خارجی.
گرایش نادری به فرم در «آب، باد، خاک» مشهودتر و البته آزاردهندهتر است. گرچه «آب، باد، خاک» فیلم منسجمتری است، ولی دونده اثری بهمراتب سینماییتر، پویاتر و جذابتر است؛ از بهترینهای سینمای دهه60 و بهترین اثر 3دهه اخیر نادری که در خارج از مرزها نتوانست فیلمهای موفقی بسازد.
سکانس برگزیده: حتی کسانی که «دونده» را ندیدهاند هم احتمالا نماهایی از فصل معروف پایانی این فیلم را در تیتراژ برخی برنامههای سینمایی یا در انتهای فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» مشاهده کردهاند؛ سکانسی که در آن میتوان اوج هنر امیر نادری به عنوان کارگردان و بهرام بیضایی تدوینگر فیلم را مشاهده کرد. آنچه از آن به عنوان دقت، ذوق و سلیقه بصری نادری نام برده میشود در این سکانس و البته کلیت فیلم دونده کاملا مشهود است؛ جایی که امیرو در مسابقه دو حضور یافته. فضای ملتهب جنوب، آتشی که در پسزمینه میبینیم و قالب یخی که در حال آبشدن است، در ترکیب با فضای بسیار پرتحرک این سکانس همگونی و تناسب فوقالعادهای دارد. سکانسی که دویدن بچهها و زمینخوردنهای پیاپیشان و دوباره ایستادن و دویدن و ادامه دادن به شکلی موجز همه آنچه در طول فیلم دیدهایم را با خود دارد. در اواخر این فصل استفاده از حرکت آهسته، عمق و معنایی متفاوت به نماها میدهد. رسیدن امیرو (مجید نیرومند) به قالب یخ که بخش عمدهای از آن آب شده، فریاد شادی امیرو و تقابل میان آتش و یخ در انتها به نمایی به یادماندنی منجر میشود؛ به هواپیمایی در حال حرکت و امیرویی که با اعتماد به نفس وارد کادر میشود و حروف الفبا را با سرعت میخواند. امیر نادری با همراهی فوقالعاده بهرام بیضایی موفق میشود تصویری اسطورهای و بامفهوم از امیرو خلق کند؛ تصویری از پیروزی اراده که با چیدمان درست و دقیق نماهایی که استادانه کارگردانی و تدوین شدهاند، به دست میآید. دونده بهترین فیلم بعد از انقلاب امیر نادری و از بهترین های سینمای ایران در همه این سال هاست.