شهردار شاعر، شهردار رئیسجمهور
متوسط عمر مدیریت شهری کشور کمتر از 5/22ماه است؛ یعنی مدتی کوتاهتر از زمان لازم برای اجرای یک پروژه عمرانی کوچک!
عباس ثابتیراد:
110سال پیش یعنی در سال1286 نخستین نهاد شهری در شهرهای بزرگ ایران، تاسیس و نخستین شهرداری کشور نیز در تبریز راهاندازی شد. بعد از آن و همزمان با تصویب نخستین قانون بلدیه، شهرداریهای تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ کشور آغاز به کار کردند. بلدیه در آغاز شکلگیریاش، 2 اداره کل داشت؛ اداره احتسابیه و اداره تنظیفات. بلدیهچی هم بهعنوان رئیس اداره بلدیه، بر کرسی اداره شهرها تکیه میزد. بیش از یک قرن از آن روزها میگذرد و در طول این مدت، افراد بسیاری بر کرسی بلدیه تکیه زدهاند؛ افرادی که گاه توانستهاند چهره شهرها را بهتر کنند و گاه نیز درگیر حاشیههای مختلف شدهاند؛ برخی با اتهام مالی از کار برکنار شدهاند و برخی نیز توانستهاند کرسی بلدیه را پله ترقی به پستها و صندلیهای بالاتر کنند. در این میان چیزی که اهمیت دارد حکایت غمانگیز متوسط عمر مدیریت شهری کشور است. متوسط زمان ساخت یک پروژه عمرانی مثل یک ساختمان چندطبقه حدود 24ماه است اما متوسط عمر مدیریت شهری کشور از آن کمتر است؛ یعنی به طور میانگین، شهرداران شهرهای بزرگ و کوچک، مدتی در حدود 22ماه به کار خود ادامه دادهاند.
رکورد عجیب یک شهردار
قالیباف رکورد زد؛ مردی که توانست 12سال بر کرسی شهرداری تهران باقی بماند. او در طول این سالها توانست کارهای بسیاری انجام دهد؛ اما اگرچه شهردار پیش از او با سابقهای کمتر از 24ماه در شهرداری تهران توانست به کرسی پاستور تکیه بزند، قالیباف با تلاشی 12ساله از پاستور بازماند. بعد از او نوبت به نجفی رسیدهاست؛ مردی که کمتر از 6ماه است که بر صندلی شهرداری تهران تکیه زده اما انتظارها از او آنقدر بالاست که زمان کوتاه ششماهه مدیریت شهری او را با دوره 12ساله قالیباف مقایسه میکنند. وضعیت در دیگر شهرهای ایران هم بهتر نیست و بسیاری از شهردارانی که کمتر از 6ماه است بر صندلی شهرداری تکیه زدهاند، هر کدام با سابقه طولانی شهرداران پیش از خود روبهرو هستند و انتظار بر این است که عملکردی همطراز یا دستکم شبیه به آنچه آنان داشتهاند، داشته باشند. قالیباف نهتنها رکورد متوسط عمر مدیریت شهری در کشور را به نام خود ثبت کرد، در طول 12سال اداره پایتخت، بودجهای معادل 110هزار میلیارد تومان هم به دست آورد و هزینه کرد؛ بودجهای حیرتآور که شاید تا سالها کمتر شهرداری بتواند به آن دست پیدا کند.
شهرداران نامآور
در میان شهرداران کشور نامهای عجیبی هم دیده میشود؛ از میرزاده عشقی که شاعری انقلابی بود تا علیاصغر حکمت ـ شاعر و ادیبـ تا سیاستمدارانی که تجربه نخستوزیری هم داشتند و حتی چهرههای صاحبنام دیگر. میرزاده عشقی یکی از نخستین شهرداران اصفهان بود؛ علیاصغر حکمت هم سابقه شهرداری شیراز را در کارنامه داشت. بسیاری از وزرا و دولتمردان هم در تهران بر کرسی شهردار تکیه زدهاند اما در میان همه این افراد که روزگاری بر صندلی شهرداری تکیه زدهاند یافتن نامهایی که توانسته باشند بر اهمیت این نهاد بیفزایند و اداره شهر را قانونمندتر کنند، کمی دشوار است. شاید یکی از چهرههای تأثیرگذاری که توانستهاند به شهرداری، قوام بیشتری بدهند و آن را اعتلا ببخشند، غلامحسین ابتهاج باشد؛ مردی که نخست، استوانه شکلگیری سازمان برنامهریزی کشور بود و مدتی هم در شهرداری تهران مشغول به کار شد و توانست این نهاد را به لحاظ اداری و خدماتدهی، سازماندهی کند. غلامحسین ابتهاج، عموی هوشنگ ابتهاج ـ شاعر نامآشنای کشور ـ بوده است.
شهرداران متخصص
«شهردار»ی تا چند دهه پیش، شغل تخصصی نبود و یک شغل سیاسی قلمداد میشد که بیشتر جناحهای سیاسی و حزبی سعی داشتند این کرسی را برای اداره شهرها به دست آورند و از منظر سیاسی، بازویی برای کارآمدی احزاب و جناحهای سیاسی باشند. اما تقریبا از یک دهه پیش، شهرداربودن، بهعنوان یک شغل تخصصی مورد توجه قرار گرفت؛ از اینرو بهتدریج چرخش شهرداران در شهرهای مختلف رایج شد و هماکنون بسیاری از شهرهای کشور بهویژه بعد از پنجمین دوره انتخابات شورای شهر، سعی در انتخاب چهرههای تخصصی کردهاند. مشهد در این دوره شهرداری انتخاب کرد که تجربه مدیریت شهری داشته و سالها بهعنوان معاون شهردار تهران مشغول به کار بوده است. یزد نیز از شهردار پیشین اصفهان بهعنوان شهردار بهره برده است. اراک نیز یکی از مدیران شهری پایتخت را بهعنوان شهردار برگزیدهاست. حتی گرگان نیز به سراغ شهردار رشت رفته و در قم نیز شهردار 2دوره قبل اصفهان بر کرسی شهرداری تکیه زدهاست. شاید بتوان گفت که در این دوره، اعضای شوراهای شهر، با نگاهی تخصصی تلاش کردهاند مدیرانی را بهعنوان شهردار انتخاب کنند که سابقه تجربه مدیریت شهری داشته باشند، نه اینکه صرفا افراد سیاسی باشند. در تهران نیز فردی بهعنوان شهردار انتخاب شده که سابقه عضویت ششساله در شورای شهر تهران داشته و بر امور شهری تسلط دارد. شاید حالا بتوان گفت که مدیران شهری به طبقهای از مدیران میانی کشور تبدیل شدهاند که تخصصی ویژه در این زمینه دارند و اداره شهرهای کشور را در اختیار گرفتهاند. آنها دیگر نسبت به مسائل شهری، افراد ناآگاهی نیستند و شاید به همین دلیل باشد که انتظار شهروندان بسیاری از شهرهای کشور از آنان، بیشتر از انتظاریاست که از همتایان پیشین آنها داشتهاند. حتی شاید از این پس بتوان انتظار داشت که عمر فعالیت مدیران شهری، خیلی کوتاه نباشد. اگر روزگاری آبپاشینکردن خیابانی، باعث عزل یک شهردار میشد (سرهنگ قلی هوشمند ـ یکی از شهرداران روزگار حکومت رضاشاه ـ به این دلیل که مسیر حرکت روزانه رضاشاه آبپاشی نشده بود، از کار برکنار شد) امروزه شهرداران، کمی محکمتر به صندلی شهرداری تکیه میزنند و اعضای شوراهای شهر که توسط شهروندان انتخاب میشوند، شهردارشان را برای یک دوره دستکم چهارساله انتخاب میکنند.
اصفهان باثبات و تبریز ناآرام
اصفهان میتواند یک الگو باشد؛ شهری که توانسته به لحاظ متوسط عمر مدیریت شهری، از دیگر شهرهای کشور پیشی بگیرد. شهرداری این شهر در طول 110سال فعالیت، تنها 35شهردار به خود دیده است. شیراز هم وضعیت بدی نداشته اما شهری مثل تبریز، کمتر توانسته در این زمینه موفق باشد. عمر متوسط فعالیت شهرداران تبریز کمتر از 19ماه بوده است. با اینکه نخستین شهرداری کشور در تبریز آغاز به کار کرده، دوره تصدی مدیران شهری این شهر، چندان طولانی نبوده و تا به امروز 72شهردار بر صندلی شهرداری تبریز تکیه زدهاند. وضعیت تهران هم نسبت به دیگر شهرها بد نیست اما در مجموع، عمر مدیریت شهری کشور، بسیار کوتاه است. متوسط عمر حدود 5/22ماه برای مدیریت شهری کشور، یعنی ادامه سردرگمیها در شهرهایی که همچنان وضعیت بسامانی ندارند. این متوسط کوتاه به معنای آن است که کمتر مدیر شهریای فرصت داشته که مسائل شهر را به صورت ریشهای، ساماندهی کند.
در میان شهرداران کشور نامهای عجیبی هم دیده میشود؛ از میرزاده عشقی که شاعری انقلابی بود تا علیاصغر حکمت ـ شاعر و ادیب ـ تا سیاستمدارانی که تجربه نخستوزیری هم داشتند و حتی چهرههای صاحبنام دیگر. میرزاده عشقی یکی از نخستین شهرداران اصفهان بود؛ علیاصغر حکمت هم سابقه شهرداری شیراز را در کارنامه داشت