بهزاد نبوی در نشستی با عنوان اصلاحطلبان و انتخابات مجلس هرگونه شرط و شروط برای حضور در انتخابات را نفی کرد
ابزاری جز صندوق رأی نمیشناسم
مخالفان اصلاحات درست است که در ظاهر از حضور مردم در همه صحنهها استقبال میکنند، ولی خیلی خوشحال میشوند اگر ما پیغام عدمشرکت در انتخابات داشته باشیم
ـ من جزو کسانی هستم که میگویم شعار ما باید حضور حداکثری و بدون قید و شرط در انتخابات باشد
محسن تولایی ـ خبرنگار
بهزاد نبوی دولتمرد دهه60 و فعال سیاسی اصلاحطلب در نشست سیاسی حزب ندای ایرانیان به موضوع اصلاحطلبان و انتخابات مجلس پرداخت. نشستی که در میانه آن صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم به آن اضافه شد و نقطهنظراتش را با تأیید حرفهای نبوی مطرح کرد. هر دو معتقد به مشارکت حداکثری در انتخابات بودند و نبوی میگفت تا زمانی که فضای سیاستورزی در ایران بهطور کلی برای همه - تأکید میکرد برای همه- بسته نشده است، نباید از انتخابات کنارهگیری کنیم. مشروح این نشست را در ادامه میخوانید.
بهزاد نبوی در نشست حزب ندای ایرانیان با بیان اینکه 3راه بیشتر برای تغییر وضع موجود کشور به وضع مطلوب نمیشناسم، صحبتهایش را شروع کرد و گفت: یک راه انقلاب است،یک راه دخالت خارجی است و راه سوم اصلاحات. تقریبا از سال76 راه اصلاحات بیشتر تئوریزه شده است. البته ما در طول دوره پهلوی نیز حرکت اصلاحی میکردیم و همه مبارزان ما حرکت اصلاحی میکردند و به سمت انقلاب نمیرفتند. ممکن است برخی معتقد باشند برای تغییر وضع موجود باید انقلاب کرد. آیا میتوان گفت انقلاب بهترین راه برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب است؟ من جرأت انقلاب را دارم و حاضرم ضربهاش را هم بخورم ولی معتقدم انقلاب در کشور ما در شرایط فعلی نه مفید است و نه ممکن. نهتنها در شرایط فعلی بلکه در مدتی که بعد از انقلاب در دوره اخیر حبس بودم، خیلی فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که هیچ انقلابی نتوانسته است به اهداف خودش برسد، از انقلاب فرانسه شروع کنید تا انقلاب ویتنام، کوبا و الجزایر. امروز دیگر کسی درباره انقلابهای 8سال اخیر در تونس، یمن، لیبی و بحرین نیز با عنوان بهار عربی یاد نمیکند. انقلابها تا مرحله خرابکردن چارچوبهای قبلی موفق عمل میکنند، بعد که میخواهند بسازند دچار مشکل اساسی میشوند.
چهکسی از ترامپ میخواهد مشکل کشور ما را حل کند؟
وزیر صنایع دولت میرحسین موسوی در ادامه سخنرانی خود گفت: راه دوم دخالت خارجی است. بعید میدانم کسی باشد که فکر کند اگر از آقای ترامپ بخواهیم بیاید مشکل کشور ما را حل کند، راه به جایی خواهیم برد. بعد از تجربه عراق، افغانستان، سوریه و یمن بعید است کسی موافق باشد که دخالت خارجی مشکل را حل کند. اینکه میگویم امروز اینجور است.
نبوی افزود: میماند راه سوم که اصلاحات است. من از اصلاحات هیچ دفاعی ندارم. فرض کنید اصلاحات خیلی بد است ولی از طریق برهان خلف به اصلاحات میرسم. من وقتی انقلاب را نفی میکنم، وقتی دخالت خارجی را نفی میکنم و هیچ راه دیگری هم برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب نمیشناسم، از اصلاحات سخن میگویم.
برخی میگویند استمرارطلب هستیم و جرأت انقلاب نداریم. خیر. فکر نکنید اصلاحات یک راه بیهزینه است. امیرکبیر را همه تحسین میکنند. 2سال و چندماه صدراعظم بود، سر از فین کاشان درآورد و رگش را زدند؛ یعنی اینطور نیست که اصلاحات هیچ خطری ندارد. اصلاحات چون تنها راهی است که از بین راههای موجود منطقا ممکن است، لذا باید سراغ اصلاحات رفت. اصلاحات که با خاتمی شروع نشد. حرکت مشروطه یک جنبش اصلاحی بود.
ابزاری جز انتخابات نمیشناسم
نایبرئیس مجلس ششم در سخنرانی خود گفت: اگر ما به این نتیجه رسیدیم که تنها راه حرکت اصلاحی است، بهدنبالش بلافاصله نتیجه میدهد که تنها ابزار اصلاحطلبی برای تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب صندوق رأی است. من ابزاری جز این نمیشناسم. قهر با صندوق رأی و عدمشرکت در انتخابات برای یک اصلاحطلب قابل تصور نیست مگر در شرایطی که اصولا امکان سیاستورزی وجود نداشته باشد. همین که شما ستادی درست کنید یعنی هنوز امکان سیاستورزی دارید. اگر همهتان را گرفتند بردند و همه کسانی که میخواهند فعالیت انتخاباتی کنند را گرفتند، آن وقت امکان سیاستورزی از بین رفته است.
من جزو کسانی هستم که میگویم شعار ما باید حضور حداکثری و بدون قید و شرط در انتخابات باشد. من همیشه گفتهام مشروط بودن از نظر کی؟ یعنی ما میخواهیم برای چهکسی شرط بگذاریم؟ آیا برای حاکمیت یا شورای نگهبان یا درون خودمان میخواهیم شرط بگذاریم؟ اگر شرطمان را با شورای نگهبان که جناح قدرتمند است و معلوم نیست نظرات ما را قبول داشته باشد میگذاریم که مثلا نظارت استصوابی را بردارد، مطمئن باشید که چنین نمیکند. مخالفان اصلاحات درست است که در ظاهر از حضور مردم در همه صحنهها استقبال میکنند، ولی خیلی خوشحال میشوند اگر ما پیغام عدمشرکت در انتخابات داشته باشیم. تنها درصورت حضور محدود مردم در انتخابات است که این تفکر امکان پیروزی دارد.
معمولا حداقل مشارکت در انتخاباتهای مجلس ۵۰درصد و حداکثر مشارکت ۷۰درصد بوده است. ۳۰درصد تحت هیچ شرایطی شرکت نمیکنند. حدود ۵۰درصد هم در هر شرایطی شرکت میکنند. ۲۰درصد باقی میماند که اصلاحطلبان با آن بازی میکنند. طبقه متوسط شهری هستند که نتیجه انتخابات را تغییر میدهند. بنابراین شرط گذاشتن برای طرف مقابل هیچ نتیجهای ندارد.
بر سر مجلس دهم نکوبیم
بهزاد نبوی در ادامه سخنرانی خود از دوستان اصلاحطلبی که مدام بر سر مجلس دهم میکوبند گلایه کرد و گفت: دوستانی که بحث مشارکت مشروط را مطرح میکنند متأسفانه توجیهشان این است که این مجلس دهم ضعیف است. من واقعا نمیدانم این ضعیف و قوی را چگونه ارزیابی میکنند. ضمن اینکه این خانمها و آقایانی که الان در این مجلس هستند خودشان نیامدند، ما نامزدشان کردیم. در حد توانشان هم دارند کارهایی میکنند.
نایبرئیس مجلس ششم در ادامه گفت: مجلس قوی کدام مجلس است؟ مگر مجلس ششم چهکار کرده که اینها نکردند؟ یا این مجلس چهکار نمیکند که آنها کردند؟ جز اینکه ۴تا سخنرانی قبل از دستور بلند و کوتاه کنند بود؟ تفاوت این ۲مجلس در مشتهای گرهکرده و سخنرانیهای تندوتیزتر یا کوتاهتر است. حالا این بندهخداها هم یاد گرفتهاند و تندوتیز هم حرف میزنند. کوبیدن بر سر مجلس دهم درست نیست.
وقتی میگویم انتخابات پرشور، روی سخنم غیرمستقیم با حاکمیت است. چون من و شما که در پرشور کردن انتخابات نقش چندانی نداریم. این حاکمیت است که باید فضایی فراهم کند تا انتخابات پرشور شود، مردم امیدوار به شرکت در انتخابات شوند و احساس کنند با شرکت در انتخابات میتوانند تأثیری در ترکیب مجلس ایجاد کنند. اگر از همین الان ببینند لیست انتخاباتی را یکجای دیگر بستهاند و همه را نیز میخواهند ردصلاحیت و قلع و قمع کنند، همینقدر روحیهای هم که الان برای مشارکت دارند، از دست میدهند.
مگر علی لاریجانی بد بود؟
نبوی در بخشی از این نشست که بهصورت پرسش و پاسخ برگزار شد، به سؤالات حاضران پاسخ داد و گفت: یکی از دوستان گفت که چرا تنها مزیت اصلاحطلبی در انتخاباتهای اخیر این بوده که تندروها نیایند؟ اولا چرا به سر این وضعیت میزنیم؟ چرا این حرف را میزنیم؟ میپرسند باز هم میخواهید بین بد و بدتر انتخاب کنید؟ بله خب. وقتی ناچاریم یا بدتر باید کشور را مدیریت کند یا بد، طبیعی است که بد باید انتخاب شود. یکی پرسید اگر اصلاحطلبان کسی را در بین نامزدها نداشتند، از اصولگراهایی که امکان رأیآوری دارند حمایت میکنید؟ البته متأسفانه الان اصولگراهای میانهرو نیز شرایطی بهتر از اصلاحطلبان ندارند. اگر مشارکت کم باشد تنها تندروها شانس پیروزی دارند. اگر کسی را بین اصلاحطلبان نداشته باشید، هیچ عیبی ندارد از بین اصولگراهای عاقل و معتدل حمایت کنید. مگر ما اصلاحطلبان آقای علی لاریجانی را از قم نامزد انتخابات مجلس نکردیم؟ شما اگر علی لاریجانی را نامزد نمیکردید، احتمال داشت حتی یکی تندروتر از آقای ذوالنور به مجلس دهم بیاید. مگر آقای لاریجانی بد بود؟ مگر اشکال داشت آقای لاریجانی؟ ما نباید در مسائل ایستا باشیم. آقای لاریجانی آن آقای لاریجانی سال76 نیست که میگفتند فیلم عصر عاشورا توسط ایشان ساخته شده است. ایشان امروز یک لاریجانی دیگر است و دیدگاههایش جور دیگری شده است. امروز آقای مطهری اصولگراست ولی حرفهایی میزند که خیلی از ماها نمیزنیم یا نمیتوانیم بزنیم. آقای ناطق، رقیب آقای خاتمی در انتخابات سال76 بود. من سال92 از زندان به دوستان پیشنهاد کردم که بروید سراغ ناطق و نامزدش کنید که بچههای بیرون موافقت نکردند. الان هم معتقدم آقای ناطق خیلی خوب است؛ با اینکه سن و سالش بالاست ولی عیب ندارد، چون اهل زورخانه و ورزش است.
به خودمان کملطفی نکنیم
نبوی در ادامه بحث انتخاب بین بد و بدتر گفت: خیلی کملطفی است که آدم بین خاتمی، احمدینژاد و روحانی فرق نگذارد. شما فکر میکنید اگر آقای جلیلی رئیسجمهور شده بود خوب بود. من خیلی ایشان را دوست دارم و اصلا نمیخواهم از من دلخور شود. اگر ایشان رئیسجمهور بود آیا میتوانستیم برجام را امضا کنیم؟ برجام یکی از بهترین و موفقترین سندهای توافق بینالمللی جمهوری اسلامی بود. خیلی کار مهمی بود. آیا آقای جلیلی اصلا میتوانست چنین چیزی را به امضا برساند؟ نگوییم برجام چه کرد وقتی هوا شد. مهم امضای آن سند است. به خودمان کملطفی نکنیم. کمی هم از خودمان تشکر کنیم. تنها پاتک و پادزهر برنامههایی نظیر دیماه96 یک انتخابات پرشور است. انتخابات پرشور خنثیکننده این نوع تحرکات است.
من وقتی آقای موسوی خوئینیها رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری بود، آنجا کار میکردم. آقای موسوی خوئینیها استعفا داد و آقای روحانی رئیس شد. 4روز بعدش من استعفا دادم و با ایشان کار نکردم. اینها را میگویم که فکر نکنید حمایتم از ایشان بهخاطر ارتباطات خاصی با ایشان است. از وقتی از زندان درآمدم جز یک افطاری که ایشان دعوت کرد، هیچوقت ندیده بودم ایشان را. میخواهم بگویم اجر خودمان، دوستان و همفکرانمان را ضایع نکنیم. اینطور نیست که هیچ فرقی بین اصلاحطلبان و تندروها نیست. حتی بین اصولگرایان معتدل و تندروها خیلی فرق است. اگر نتوانیم یک اصلاحطلب را رئیسجمهور کنیم، حتما باید یک اصولگرای میانهرو را برای ریاستجمهوری انتخاب کنیم.
تا دلتان بخواهد در فضای مجازی فحش خوردم
نبوی در ادامه به باقی پرسشها پرداخت و گفت: پرسیدند حضور بدون قیدوشرط در انتخابات باعث آسیبدیدن اصلاحطلبان نمیشود؟ نه. اساس حرکت شما حضور بدون قیدوشرط در انتخابات است. برخی از دوستان سرشان را از پنجره بیرون میکنند تا ببیند مردم چه میگویند، همان را در صحبتهایشان بگویند. یک جریان سیاسی که دنبالهروی مردم نیست، علیالقاعده باید هدایتکننده مردم باشد. من وقتی درباره مشارکت پرشور و بدون قیدوشرط سخن گفتم، در فضای مجازی تا دلتان بخواهد، فحش خوردم؛ ولی دلیلی ندارد ما هر حرفی میزنیم بلافاصله تکبیر بگیریم و کف و سوت بشنویم. ما آن حرفی که به عقلمان میرسد درست است، میزنیم. دیر یا زود یا بطلان حرف ما به اثبات میرسد یا صحتش.
با ساختار قانون اساسی ما مجالس و دولتها خیلی بیشتر از این نمیتوانند کاری کنند. معنی این حرف این نیست که پس اصلاحات به درد نمیخورد، چون اینها که بیشتر از 20 تا 30درصد قدرت را در اختیار ندارند و کاری نمیتوانند بکنند. من زمانی میگفتم که اصلاحات مثل همان قطرههای آب است که روی صخرههای سخت میریزد و کمکم میتواند آن را سوراخ کند. الآن شکافی بین اصولگراها رخ داده که 80درصد آنان معتدل و میانهرو هستند. اصولگرای تندرو معدود است. ما چون در مجلس دهم بد عمل کردیم، کار به اینجا رسید که تندروها نقش ایفا کردند. اگر ما خوب عمل میکردیم، حداکثر 40نماینده تندرو در مجلس حضور داشتند. من قائل به این نیستم که مجلس ششم و دهم هیچ ویژگی شاخصی نداشته است. باید کار مداوم، مستمر و تدریجی کرد. بهتدریج فضا عوض میشود و شرایط فرق میکند. این تدریج کی میخواهد به نتیجه برسد؟ من معمولا میگویم به عمر من که وصلت نمیدهد، انشاءالله به عمر شما وصلت دهد.
همین که امروز تندروها تمام تلاششان را میکنند که آقای لاریجانی را بزنند، مبادا برای دور یازدهم ریاستجمهوری کاندیدا شود، خودش توفیق اصلاحطلبی است. ما که نمیخواهیم خودمان به پست و مقام برسیم. ما میخواهیم این تفکر گسترش پیدا کند. اعتدال و میانهروی جایگزین تندروی شود.
آرایش اعتدال و تندروی شکل میگیرد
نایبرئیس مجلس ششم همچنین گفت: من معتقدم از 88 به اینسو بهتدریج یک آرایش قوای جدیدی در کشور شکل میگیرد، نه اینکه اصلاحطلب و اصولگرا دارد از بین میرود، نه، آنها به قوت خودشان باقی هستند ولی فوق اینها یک آرایش جدیدی شکل میگیرد که اعتدال و میانهروی و تندروی است. اگر دقت کنیم، در جریان88 به ما فتنهگر گفتند و به عدهای دیگر ساکتین فتنه. ساکتین فتنه همان اصولگراهای میانهرو و معتدلی هستند که در برخورد و سرکوب مردم با تندروها همراه نشدند. از آنجا این تغییر آغاز شد که 92 اصلاحطلبان به آقای روحانی اصولگرا رأی دادند. شرایط جوری است که امروز تندروها ممکن است به خاتمی رضایت دهند ولی به امثال روحانی رضایت نمیدهند.
ـ جرأت انقلاب دارم ولی نه مفید است، نه ممکن. اگر اصلاحطلبان شرط حضور در انتخابات را بر این بگذارند که شورای نگهبان نظارت استصوابی را بردارد، مطمئن باشید که چنین نمیکند
ـ اگر کسی را بین اصلاحطلبان نداشته باشید، هیچ عیبی ندارد از بین اصولگراهای عاقل و معتدل حمایت کنید. مگر ما اصلاحطلبان آقای علی لاریجانی را از قم نامزد انتخابات مجلس نکردیم؟