کنترل جمعیت؛ نسخه شفابخش
رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران در گفتوگو با همشهری از بایدها و نبایدهای توسعه بیرویه پایتخت میگوید
مجید جباری_خبرنگار
چندین سال است که همه از توسعه بیرویه شهر تهران میگویند؛ از ساخت و سازهایی که نفس شهر را بریده؛ از اقداماتی که بهویژه در یکی دو دهه اخیر، زندگی را برای شهروندان این کلانشهر سختتر کرده و به جولانگاه ساختمانها و آسمانخراشهای سیمانی و بتنی تبدیل شده است. حالا رنگ غالب تهران به رنگ سیمان و بتن و دوده خودروهایی درآمده که معابر و خیابانهای شهر را از شهروندان گرفتهاند؛ خاکستری، رنگ غالب شهری شده که روزگاری منطقهای ییلاقی و به شهر چنارها معروف بود. ساخت بیحساب و کتاب اتوبانها و بزرگراههایی که بهجای گسترش حملونقل عمومی و پاک، با نادیده گرفتن حق و حقوق شهروندان، پایتخت را به عرصهای برای جولان خودروها تبدیل کرده است. در این میان اما سؤالی که مطرح است اینکه برای این دست مشکلات تهران چه باید کرد؟ پرسشی که با رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران در میان گذاشتیم و پاسخش را از او جویا شدیم. آنچه زیر میآید گفتوگوی کوتاه همشهری با محمد سالاری است.
این روزها همه از چالشهای تهران سخن میگویند، بیآنکه برایش راهحلی ارائه دهند. شما بهعنوان رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران منشأ این مشکلات را در چه میبینید؟
به باور من مشکل اصلی تهران عدمتامین سرانههای خدماتی متناسب با جمعیتی است که در این شهر ساکن هستند و طبق سطح جمعیتپذیری که در سند طرح جامع شهر تهران پیشبینی شده در آینده نیز قرار است به این جمعیت اضافه شود. به این مفهوم که متأسفانه طی دهههای گذشته بهخصوص در 50سال اخیر بهدلیل مشکلات و محرومیتهایی که در مناطق مختلف کشور و در شهرها و روستاها ازجمله بیکاری و عدمتوزیع عادلانه امکانات وجود داشته، سبب شده شاهد مهاجرت جمعیت از اقصی نقاط کشور به کلانشهرها ازجمله به شهر تهران باشیم. ضمن اینکه در یک دهه اخیر با توجه به اینکه هزینه زندگی در تهران افزایش قابل توجهی یافته، شاهد این هستیم که جمعیتپذیری در مجموعه شهری تهران یعنی در شهرهای اقماری، به نسبت خود شهر تهران افزایش بیشتری پیدا کرده است؛ حتی در مواردی شاهد جابهجایی جمعیت از تهران به شهرهای اقماری و کانونهای جمعیتی اطراف تهران هم بودهایم. البته همچنان رشد جمعیت در شهر تهران وجود دارد که این امر در منطقه سرزمینی تهران و شهرهای اقماری که بهعنوان منطقه کلانشهری تهران شناخته میشود، افت کیفیت زندگی را موجب شده است. چرا که این اقلیم و منطقه سرزمینی محدود ظرفیتهای طبیعی و ذاتی محدودی دارد. ازجمله آب، سرانههای فضای سبز، سرانههای فرهنگی، آموزشی، درمانی، مذهبی و دیگر مسائلی از این جنس. همانطور که میدانیم افزایش جمعیت، دلیل اصلی کاهش میزان این سرانههاست. از سوی دیگر، شهر تهران یک شهر به تمام معنا خودرومحور تبدیل شده و خودروها با افزایش جمعیت، فضاهای شهری شامل معابر، میادین و عرصههای عمومی را از شهروندان گرفته و آن را تصاحب کردهاند؛ بنابراین شهر بهجای اینکه فضای زیست مردم باشد، فضای جولان خودروها شده و همین امر هم زمینهساز بروز مهمترین مشکلات کلانشهر تهران یعنی ترافیک، آلودگی هوا و آلودگیهای زیستمحیطی شده است.
درحالیکه همه از این وضعیت گلایه دارند، اما کمتر کسی برای برونرفت از مشکلات، راهحل میدهد. در هفته بزرگداشت تهران قرار داریم و این هفته میتواند بستری برای کاهش مشکلات شهر فراهم آورد. برای حل مشکلات و چالشهایی که اشاره کردید، چه باید کرد؟
به عقیده من کنترل جمعیتپذیری، یک از راههایی است که میتوان برای رفع مشکلاتی که به آن اشاره کردم بهکار بست. ضمن اینکه ما هماکنون مشکلات زیستمحیطی و کاهش سرانههای خدماتی را هم داریم، مشکل کم آبی بهشدت، آینده زندگی در تهران و شهرهای اقماری آن را تهدید میکند و همین الان مسئولان کشور برای آینده این شهر دنبال انتقال آب از نقاط دیگر کشور به تهران هستند. در اصل ما باید میزان بارگذاری در شهر تهران را کاهش دهیم و به جای افزایش بارگذاری که نتیجه آن افزایش جمعیتپذیری است، به حوزههای نرمافزاری بپردازیم؛ یعنی افزایش سرانههای خدماتی، احیای باغات و صیانت از درختان و حریم شهر تهران بهعنوان تنها فرصت تفرجگاهی برای این شهر باقی مانده را در دستور قرار دهیم. دیگر نبایدی که برای تهران ضرورت و اهمیت بالایی هم دارد، این است که از افزایش ساخت بزرگراهها و اتوبانهای درونشهری جلوگیری به عمل آید؛ بهجای آن حملونقل عمومی بهویژه حملونقل پاک و ریلی را افزایش داد و به تناسب، از ورود خودرو به محدوده شهری جلوگیری کرد تا این فضاهای عمومی شهر را از خودروها پس بگیریم و در اختیار انسانها قرار دهیم. ضمن اینکه در شهری مثل تهران که بهدلیل جذابیتهای سرمایهگذاری، شاهد سرمایهگذاریهای فراوان هستیم، موضوعی به نام حقوق عمومی شهروندان و حق بر شهر که ازجمله حقوق انسانهای شهر هستند، پایمال میشود. تخلفات ساختمانی، تغیر کاربریها و انحراف از اسناد توسعه شهر ازجمله مواردی است که باید به آنها توجه شود. از طرفی هم با توجه به اینکه تهران، پایتخت کشور است و هرگونه تصمیمگیری در آن، الگوی مثبت یا منفی سایر کلانشهرها و شهرها میشود، باید تلاش کنیم نخبگان، معماران و برنامهریزان و شهرسازان این شهر بیش از اینکه تحتتأثیر سوداگری و کسانی که دنبال منافع شخصی صرف باشند، ضمن ارائه خدمت به شهروندان به منافع عمومی شهر هم توجه و آثاری خلق کنند که این آثار برای آیندگان و ایرانیان بهعنوان الگو، قابلیت تسری داشته باشد. متأسفانه میبینیم که در حوزههای مختلف، اتفاقاتی که در تهران میافتد، هم در کالبد و هم در نحوه مواجهه با محیطزیست و باغات شهر این رویکرد درنظر گرفته نمیشود.
شهر تهران یک شهر به تمام معنا خودرومحور تبدیل شده و خودروها با افزایش جمعیت، فضاهای شهری شامل معابر، میادین و عرصههای عمومی را از شهروندان گرفته و آن را تصاحب کردهاند؛ بنابراین شهر بهجای اینکه فضای زیست مردم باشد، فضای جولان خودروها شده و همین امر هم زمینهساز بروز مهمترین مشکلات کلانشهر تهران یعنی ترافیک، آلودگی هوا و آلودگیهای زیستمحیطی شده است