تازهواردهای بورس فرصت یا تهدید؟
بهزاد رنجبر _ روزنامهنگار
رشد شاخصهای بورس از اردیبهشت پارسال تاکنون به افزایش توجه سرمایهگذاران غیرحرفهای به بورس منجر شده و دفاتر شرکتهای کارگزاری بورس هر روز با ازدحام متقاضیان جدید برای ورود به بورس مواجهند. در این شرایط بسیاری میپرسند که ورود سرمایهگذاران جدید به بورس فرصت است یا تهدید.
سوم مهرماه امسال 800هزار نفر در جریان عرضه اولیه سهام شرکت توسعه مولد نیروگاهی جهرم، مشارکت کردند. این رقم، معادل یکدرصد از کل جمعیت 80میلیون نفری ایران بود. در ماههای اخیر تعداد کدهای سهامداری در بازار سرمایه از 11میلیون نفر فراتر رفته است که این ارقام به خوبی گویای افزایش توجه به سرمایهگذاری در بورس است.
این افزایش توجه ناشی از رشد تورم، افزایش نقدینگی و تلاش برای حفظ ارزش داراییها در برابر تورم40درصدی سالانه است. محاسبات نشان میدهد اگر صاحبان نقدینگی پساندازهایشان را در بانک سپردهگذاری کنند بهطور میانگین بین 15تا 20درصد بهصورت سالانه سود دریافت میکنند که این میزان سود در مقابل تورم 40درصدی، قادر به حفظ ارزش
داراییها نیست. از سوی دیگر فعلا فضای کسب سود از محل سرمایهگذاری در بازارهای طلا و ارز با اعمال سیاستهای کنترلی بانک مرکزی عملا وجود ندارد و فضای سرمایهگذاری در بازار مسکن هم با ارقام کوچک فراهم نیست؛ بنابراین طبیعی است که توجه صاحبان نقدینگی به شکلی منطقی به سوی بورس معطوف شود.
اگرچه افزایش حضور سرمایهگذاران در بورس بهدلیل خاصیت ضدتورمی آن، نکته مثبتی در اقتصاد تلقی میشود اما در مقابل، ورود سرمایهگذاران غیرحرفهای، آنهم بهصورت مستقیم در بورس چالشهای جدی به همراه دارد. بنابر قاعده اغلب افراد تازهوارد، از دانش کافی برای سرمایهگذاری در بورس برخوردار نیستند؛ در نتیجه رفتارهای هیجانی آنها در دورههای صعود و نزول به نوسانهای غیرمنطقی شاخصهای بورس دامن میزند؛ به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران معتقدند سرمایهگذاران جدید باید به جای سرمایهگذاری مستقیم، از طریق صندوقهای سرمایهگذاری وارد بورس شوند.
بر مبنای این مقدمات در پاسخ به پرسش اول بحث باید گفت ورود تازهواردها به بورس، درصورتی که برنامه درستی برای ادامه حضور آنها وجود داشته باشد، نوعی فرصت برای بازار سرمایه و اقتصاد تلقی میشود، ولی چنانچه برنامه درستی وجود نداشته باشد، هجوم غیرحرفهایها به بازار پیچیده سهام یک تهدید است و میتواند در یک بزنگاه تاریخی به خروج نقدینگی از بورس و هجوم آن به سمت بازارهای تورمزا منجر شود. بهطور کلی سرمایهگذاری در بورس از 2طریق مستقیم و غیرمستقیم امکانپذیر است. در سرمایهگذاری مستقیم، سهامدار از طریق پرورش قدرتهای تحلیلی و تسلط بر عوامل اقتصادی سعی میکند بهینهترین فرصتهای سرمایهگذاری را در بازار سهام شناسایی کند و از این طریق داراییهایش را افزایش دهد اما نکته اصلی در به کارگیری این رویه معاملاتی، لزوم مجهز بودن به دانش و سطح اطلاعات استاندارد برای سرمایهگذاری در بورس است؛ به این معنی که سرمایهگذار باید از دانش کافی برای سرمایهگذاری برخوردار باشد.
اما در روش دوم که از آن با نام سرمایهگذاری غیرمستقیم یاد میشود، سرمایهگذاران غیرحرفهای که بنابر قاعده، آشنایی کمتری با علوم اقتصادی و مالی دارند، از طریق صندوقهای سرمایهگذاری در سود و زیان بازارهای سهام شریک میشوند. این صندوقها با به کارگیری افراد متخصص سعی میکنند با جمعآوری پساندازهای خرد آنها در اوراق بهادار شامل، سهام و اوراق بدهی نظیر اسناد خزانه اسلامی، صکوک و اوراق مشارکت سرمایهگذاری کنند؛ به این ترتیب سرمایهگذارانی که در این صندوقها سرمایهگذاری کردهاند در سود و زیان بورس، البته با درجه ریسک پایینتری، شریک میشوند.
مطابق مطالعات انجام شده بهترین راه برای افزایش مشارکت عمومی در بازار سهام، صندوقهای سرمایهگذاری هستند و حتی در اغلب کشورهای توسعهیافته مردم عمدتا از طریق همین صندوقها در بازار سهام سرمایهگذاری میکنند.
در بازار سرمایه ایران نیز از یکدهه پیش صندوقهای سرمایهگذاری تاسیس شدند و اکنون 200صندوق در این بازار فعالند که توانستهاند 176هزار میلیارد تومان از منابع مالی را در حسابهای خود جذب کنند. اما بهنظر میرسد عملکرد این صندوقها با چالشهایی همراه بوده است؛ بهطوری که مطابق تازهترین برآوردها مقدار بازده صندوقهای سرمایهگذاری که اصلیترین عامل جذب سرمایهگذاران است، نتوانسته دستکم همگام با رشد شاخصهای بورس رشد کند و شکاف معناداری بین بازده این صندوقها و مقدار بازده بورس وجود دارد. میانگین بازده بورس در یک دوره یک ساله، یعنی از 14مهر پارسال تاکنون، 78درصد بوده؛ درحالیکه میانگین بازده صندوقهای سرمایهگذاری 50درصد ارزیابی شده است؛ یعنی میانگین بازده صندوقهای سرمایهگذاری 28درصد کمتر از میانگین بازده بورس بوده که در نتیجه از جذابیت آنها برای جذب نقدینگی کاسته شده است. به همین دلیل سرمایهگذاران خرد عموما ترجیح دادهاند ریسک معاملات مستقیم را در بورس بپذیرند و بهصورت مستقیم وارد بازار سهام شوند. مانع دیگری که بر سر راه فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری در ایران وجود دارد، اعمال محدودیتهای عجیب بانک مرکزی برای صدور مجوز و حتی توسعه فعالیت صندوقهاست. در گذشته سازمان بورس تنها نهاد ناظر بر عملکرد صندوقها بود و قدرت صدور مجوز برای تاسیس صندوقهای سرمایهگذاری را داشت اما از 2سال پیش، طبق قاعدهای که رئیسکل سابق بانک مرکزی برقرار کرده، تاسیس صندوقهای جدید در بانکها به مجوزهای بانک مرکزی هم نیاز دارد که این عامل موجب شده روند تاسیس صندوقهای جدید در بازار سرمایه کند شود.
در چنین شرایطی این پرسش مطرح میشود که برای ماندگاری سرمایهگذاران جدید در بازار سرمایه چه باید کرد؟
اصلیترین ابزاری که میتواند به ماندگاری سهامداران جدید در بورس منجر شود، صندوقهای سرمایهگذاری هستند. در شرایطی که نقدینگی تورمزا روزبهروز درحال افزایش است، حفظ سهامداران تازهوارد در بورس اهمیتی حیاتی دارد؛ به شرطی که بانک مرکزی با حذف موانع، اجازه دهد از ظرفیت صندوقها برای ماندگاری سرمایهگذاران تازهوارد در بورس استفاده شود. قطعا مسئولان نهادهای ناظر بر بازارهای پول و سرمایه، یعنی بورس و بانک مرکزی، خود بیش از همه بر این امر واقفند که موج احتمالی خروج نقدینگی تازهواردان از بورس چه سیل بنیانکنی در اقتصاد بهراه خواهد انداخت. پس بهنظر میرسد باید برای اصلاح رویههای قدیمی و ایجاد گشایشهای تازه سرعت تصمیمگیری را بالا ببرند.