• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 14 مهر 1398
کد مطلب : 83212
+
-

برزخ دیپلماسی و موازنه قوا در خلیج‌فارس

برزخ دیپلماسی و موازنه قوا در خلیج‌فارس

محمود اشرفی‌ _ روزنامه‌نگار

خاورمیانه ظرفیت هیچ جنگ جدیدی را ندارد. این واقعیتی است که استراتژیست‌های واقع‌گرا از مدت‌ها پیش دریافته‌اند، اما در شرایطی که تنش منطقه خلیج‌فارس آرام‌آرام به تنشی فرسایشی بدل شده چه فرایندی برای‌گذار از این شرایط ناپایدار قابل تصور است. در این شرایط در نبود جو همکاری و حسن همجواری، کنش‌های سیاسی کشورهای منطقه سمت و سوی یکجانبه‌گرایی دارد. شکل‌گیری تشکل‌هایی همانند ائتلاف بین‌المللی برای تامین امنیت آبراه هرمز نیز در چارچوب رفتار چندجانبه‌گرایی جای نمی‌گیرد. زیرا الگوی رفتار سیاسی در اقدامات چندجانبه‌گرایی منطبق بر مسالمت بوده و این کنش سیاسی باید سمت و سوی توسعه‌ای داشته باشد. در غیر این صورت همکاری متحدین و متفقین در جنگ دوم جهانی را باید در قالب چندجانبه‌گرایی بگنجانیم. کنش سیاسی چندجانبه‌گرایی در فضایی متأثر از درک متقابل در راستای تلاش برای حسن همجواری و همکاری‌های سازنده با تأکید بر حفظ منافع ملی شکل می‌گیرد. چنین جوی در شرایط ناپایدار منطقه خلیج‌فارس وجود ندارد. باید دید هنگامی که جنگی در افق سیاسی منطقه دیده نمی‌شود این ناپایداری تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ این عدم‌ثبات منطقه‌ای تا شکل‌گیری و توازن قوای منطقه ادامه خواهد داشت. بازتعریف توازن قوای منطقه ضرورتا نباید پیامد جنگ و یا حتی جمع‌آوری تسلیحات باشد. زیرا گاهی با وجود داشتن زرادخانه‌ها و تسلیحات پیشرفته یک عامل و یا به‌عبارتی ضعف استراتژیک همانند آسیب‌پذیری در تعادل و موازنه قوا نقش یک کشور را کم‌رنگ می‌کند. آسیب‌پذیری متأثر از شرایط جغرافیایی و آمایش سرزمین است. ایران جغرافیایی آسیب‌پذیر ندارد و اساسا این سرزمین جلگه پهناوری نیست که قابل اشغال باشد. راهبرد دوراندیشانه آمایش سرزمین با ملاحظات امنیتی، طی 8 دهه گذشته گاه پررنگ و زمانی کم‌رنگ بدون اعلام و گفت‌وگو در ایران به اجرا گذاشته شده است. در مرزها تاسیسات قابل‌توجهی نساختیم تا از گزند و هجوم دشمنان احتمالی خسارت نبینیم. گرایش به مرکز در بسیاری از موارد اقدامی ناگزیر و در جهت منافع ملی بوده است. این در حالی است که کشورهای کرانه جنوبی خلیج‌فارس چیدمانی آسیب‌پذیر دارند. اجماع منطقه‌ای برای مخالفت با جنگ ریشه در چنین واقعیتی دارد. بنابراین جنگی نخواهد بود و شرایط نیز ناپایدار است. شرایطی که الزاما باید به سمت ثبات برود. شکل‌گیری ثبات منطقه در گرو بازتعریف موازنه قوا در منطقه است. در شرایط نوین هر کشور نقش و جایگاه خود را در موازنه ژئواستراتژیک منطقه آگاهی یافته و کنش‌های سیاسی خود را با آن سازگار می‌کند. البته این به مفهوم برتری‌جویی و سلطه‌گری براساس جایگاه کشور‌ها در تراز موازنه قوا نیست. بلکه شکل‌گیری موازنه پس از طی دوران‌ گذار این مجال را به کشور‌های منطقه می‌دهد که در شرایط ثبات و پایداری منطقه در جوی مسالمت‌جویانه همکارهای سازنده را در چارچوب کنش سیاسی چندجانبه‌گرایانه به اجرا بگذارند. اهمیت ژئوپلتیک ایران و بسیاری ویژگی‌های دیگر و به‌ویژه چیدمان‌های استراتژیک در یک قرن گذشته، نقش ایران را همانند گذشته در موازنه قوا در منطقه بسیار چشمگیرتر می‌سازد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید