«خشم» و «هیاهو»
ولیالله خلیلی _ دبیر گروه اجتماعی
در ماجرای ابتلای برخی از اهالی روستایی درمرکزکشور به ویرویس اچآی وی جدا از اینکه دلیل و چرایی ابتلای این افراد به این ویروس چیست (که باید از سوی نهادهای مسئول پیگیری شود)؛ نکته بسیار مهمی دیگری وجود دارد که در روزهای گذشته و بهخصوص در شرایطی که مردم این منطقه دچار«خشم» و «اضطراب» شدید هستند، فراموش شده و آن «مداخله و مدیریت بحران روحی» بیماران و اهالی این روستاست.
این یک واقعیت است که ابهامات و سؤالات پاسخ داده نشده زیادی در پرونده ابتلای برخی از اهالی روستایی در مرکزکشور(تا همین جای ماجرا هم ما رسانهایها اشتباه کردهایم که نام دقیق روستا را منتشر کرده ایم) به ویروس اچآی وی وجود دارد و مشخص است از سوی مسئولان محلی و ملی به این افراد در زمان مناسب توضیحات دقیق و شفافی درباره بیماریشان داده نشده است و تبعات این کار حالا به یک بحران منطقهای و حتی ملی بدل شده تا جایی که روستاییان معترض حتی فرمانداری منطقه را هم به آتش کشیدهاند.
اگرچه که مسئولان وزارت بهداشت از وزیر گرفته تا سخنگوی این وزارتخانه در روزهای گذشته بهصورت سربسته و برای حفظ «حریم شخصی بیماران» اعلام کردهاند دلیل اصلی ابتلای برخی از اهالی روستا به ویروس اچای وی و گسترش آن «اعتیاد تزریقی» و « روابط نامطلوب جنسی» بوده است اما خشم کنونی و ادامه اعتراضات مردم محلی و بیماران نشان میدهد که آنها از پاسخها قانع نشدهاند. اما علت اصلی این موضوع را حتما باید در «نبود مدیریت روحی بیماران» از سوی مسئولان بهداشت و درمان و بهزیستی منطقه در زمان مناسب جستوجو کرد. هر چند مسئولان بهداشت و درمان منطقه در شناسایی بیماران مبتلا به ویروس اچآی وی در این روستا عملکردی مناسب داشتهاند اما در مدیریت روحی بیماران و آمادهسازی آنها برای پذیرش بیماری و شروع دریافت درمانهای لازم اقدامات درستی را انجام ندادهاند و بهنظر میرسد از مددکاران و روان شناسان کمک نگرفتهاند و همین موضوع منجر به شکلگیری «خشم» و «اضطراب» شدید در ساکنان این روستا و بهخصوص بیماران و خانوادههای آنها و البته «بی اعتمادی» نسبت به مسئولان و«واکنشهای بسیار تند» آنها شده است.
با وجود اینکه بیش از 3دهه از شناسایی موارد ابتلا به بیماری ایدز در کشور میگذرد ولی مسئولان بهداشت و درمان و نهادهای مسئول فرهنگی از آموزش و پرورش گرفته تا صدا و سیما و... همیشه نگاهی «مخفیکارانه» به این واقعیت که در حال گسترش در جامعه جوان ایران است، داشتهاند و حاصل این سیاستگذاری غلط؛ «ناآگاهی» اجتماعی گسترده در ارتباط با بیماری ایدز و تصویری سراسر آلوده از «انگ» نسبت به افرادی است که به ویروس اچآی وی مبتلا میشوند. اگر آموزشهای لازم در ارتباط با بیماری ایدز در لایههای پایین جامعه از روستاها گرفته تا مدارس، دانشگاهها، مساجد، مراکز فرهنگی و... در همه این سالها داده شده بود حالا علاوه بر اینکه با بیماران کمتری (ازجمله اهالی همین روستا) مواجه بودیم، جامعه در زمان رخدادهای احتمالی همچون ابتلای برخی از اهالی روستایی به بیماری ایدز، حتما بهترو پختهتر رفتار و عمل میکرد.
مسئولان بهداشت و درمان در روزهای گذشته بارها و بارها با صدور بیانیهها و مصاحبهها تلاش کردهاند که به مردم توضیح دهند «طرح غربالگری قند خون» و آزمایش آن نمیتواند باعث انتقال ویروس اچای وی در افراد شود اما «ناآگاهی» که حاصل نبود آموزشهای لازم در جامعه است و « بیاعتمادی» که بهدنبال مخفیکاریها و نادیده گرفتن واقعیتهای جامعه در طول سالهای، سال شکل گرفته، باعث شده؛ توضیحات مسئولان وزارت بهداشت حاصلی در آرام کردن ساکنان روستا، برطرف کردن ترسهای بخش مهمی از مردم و شفافسازی پرونده نزد افکارعمومی نداشته باشد.
مردم روستایی که برخی از اهالی آن دچار بیماری ایدز شدهاند حالا با سختترین شرایط روحی و روانی روبهرو هستند و در فضای کنونی علاوه بر اینکه وزارت بهداشت و مسئولان محلی باید مناسبترین امکانات درمانی و پزشکی را در اختیار آنها قرار دهند، باید از خدمات روانپزشکی و مددکاری اجتماعی بهصورت فوری برخوردار شوند. مواجهه با بیماری که ذهن جامعه متأسفانه نگاهی آلوده از انگ و بدبینی به آن دارد و به اشتباه پایان خط زندگی دانسته میشود، حتما برای افرادی که به آن مبتلا شدهاند، کاری سخت و دشوار است. مسئولان استانی و تیمهایی از وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی و البته نهادهای مردمی و ان جیاوهایی که سالیان سال است به بیماران مبتلا به اچآی وی انواع خدمات درمانی و روحی و روانی را ارائه میدهند باید با همراهی بزرگان محلی و قومی در روستایی که برخی از اهالی آن به ویروس اچآی وی مبتلا شدهاند، حاضر شوند و علاوه بر شنیدن اعتراضات افراد و توجه به آنها با ارائه خدمات درمانی و مددکاری از خشم کنونی آنها بکاهند و علاوه بر پیگیری دقیق پرونده زیرنظر خود اهالی، بیماران را برای طی کردن مسیر صحیح درمانشان آماده کنند. بیماران مبتلا به ویروس اچآی وی باتوجه به روشهای درمانی و پیشرفتهای پزشکی همچون افراد عادی جامعه میتوانند سالها زندگی کنند اما مهمترین نکته داشتن آمادگی روحی و روانی و دریافت خدمات مددکاری و روان شناسی برای پذیرش ابتلا به این بیماری و زندگی با آن است؛ نیازی اساسی که حالا افراد مبتلا شده به بیماری ایدز در یکی از روستاهای کشور بیش از هر چیزی به آن احتیاج دارند.