پیشنهاد کتاب سینا رازانی؛ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
همنوایی شبانه ارکستر چوبها
عطیه پژم
سینا رازانی که فیلمهایی چون: بیست و یک روز بعد، نیمه شب اتفاق افتاد، خودزنی و ماهیها عاشق میشوند را در کارنامه هنری خود دارد، دارای مدرک کارشناسی نمایش با گرایش بازیگری از دانشگاه آزاد است. با او گپی درباره کتاب و کتابخوانی زدهایم که در ادامه میخوانید.
این روزها رمانی را با عنوان «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» میخوانم که پیش از این برنده بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ جایزه هوشنگ گلشیری و بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدان مطبوعات شد. داستان از دیدگاه اول شخص بیان میشود و حکایت یک روشنفکر ایرانی است که به فرانسه پناهنده شده و دراتاق زیر شیروانی ساختمانی در پاریس زندگی میکند که ساکنانش را چند فرانسوی و ایرانی تبعیدی تشکیل دادهاند. رضا قاسمی، نویسنده رمان واقعیت و خیال را در این داستان به هم آمیخته و ساختاری مالیخولیایی ایجاد کرده است. خواندن این کتاب را به علاقهمندان به ژانرهای سورئال توصیه میکنم. کتاب خواندن برایم تفریح نیست. مطالعه کردن ازجمله ضروریات زندکی هر انسانی است اما خب! گاهی وقتها مشغلهها موجب میشوند که از این فضا دور شویم. در شرایطی که مشغلهها و روزمرگیها اجازه کتاب خواندن به انتخاب خودم را به من نمیدهد، احساس میکنم کیفیت آن روزهای زندگیام با زمانهایی که به انتخاب خود کتابی را میخوانم، بسیار متفاوت است.داستایوفسکی و چخوف نویسندگان مورد علاقهام هستند.
در حوزه سینما و تئاتر، بیشتر اقتباسهای ادبی را میبینیم که کمتر با متن اصلی آنها آشنا هستیم. درواقع؛ دراکثر موارد اثری انتخاب میشود که مخاطب ایرانی با آن آشنا نیست. به همین دلیل در اکثر موارد متن اثر برای خود من جذابتر از نسخه نمایشی بوده است. در چنین شرایطی، مقصر، دوستان سینماگر ما یا فیلمسازان نیستند. این خصلت رمان و قصه است که تصویرسازی را بر عهده مخاطب میگذارد. فرض کنید در رمانی با ترکیب «دشت زیبا» مواجه میشویم. همه ما در زمان خوانش کتاب، زیباترین دشت ممکن را در ذهنمان تصور میکنیم ولی وقتی آن دشت توسط یک کارگردان به تصویر کشیدهمیشود، میبینیم که تصویری که ما در ذهنمان از آن دشت زیبا خلق کردهایم، در قیاس با تصویری که کارگردان ارائه داده بکرتر است.