
گفتوگو با امیررفیعی، کارگردان «آبی به رنگ آسمان» که بیشتر یک هوادار دوآتشه است تا یک فیلمساز
به رنگ استقلال

مسعود میر ـ روزنامهنگار
روزگار صفت مرحوم را پشت نام ناصر حجازی کاشت و عقاب آسیا مغلوب شوت سرنوشت شد. هواداران هنوز نبود کاپیتان باشخصیت و مربی باکلاس را فراموش نکرده بودند که زمزمه ساخت مستندی درباره او بر صدر خبرها نشست. زمان گذشت تا اینکه بالاخره در سال94 و بعد از کش و قوسهای فراوان «من ناصر حجازی هستم» به کارگردانی نیما طباطبایی و تهیهکنندگی امیر رفیعی در گروه هنر و تجربه اکران شد. سینما شد تیتر یک روزنامههای ورزشی و با اینکه براساس آمار رسمی، فیلم تنها در 150سانس به نمایش درآمد اما خیلیها در ایران آن را تماشا کردند. موج طرفداری از ناصرخان آنقدر سهمگین بود که گروهی از برترین ستارههای سینما هم برای حضور در مستندی درباره او از هرگونه مساعدت دریغ نکردند. شهاب حسینی، بهرام رادان و مهران مدیری را برای یک فیلم سینمایی هم بهسختی میتوان کنار هم جمع کرد اما خاطر شمارهیک آبیها آنقدر عزیز بود که این اتفاق افتاد. حالا بعد از چندسال، دوباره رنگ آبیهای پایتخت به جان سینما نشسته و فیلم آبی به رنگ آسمان به کارگردانی امیر رفیعی و تهیهکنندگی علی فتحاللهزاده به نمایش عمومی درآمده است. با امیررفیعی، کارگردان این فیلم گفتوگوی کوتاهی داشتم که توپ خواندنش در زمین حوصله شماست.
با این تعبیر موافقید که بیشتر یک هوادار فوتبال هستید تا یک فیلمساز؟
خب واقعیت این است که ورود من به ماجرای ساخت مستندی درباره ناصر حجازی و بعد هم ساخت مستند درباره تاریخچه باشگاه استقلال به دوستی و رفاقت بنده با مرحوم حجازی برمیگردد. این دوستی از سال1385 شکل گرفت و بعدتر وقتی در سال89 آقای حجازی رئیس کمیته فنی باشگاه بود از من برای همکاری بهعنوان دبیر کمیته فنی دعوت کرد. بعد از فوت آقای حجازی تصمیم گرفتم برای ساخت یک مستند درباره ایشان اقدام کنم. «من ناصر حجازی هستم» که ساخته شد موضوع بیماری و مرگ آقای پورحیدری پیش آمد و من در آن روزها به این فکر کردم که دانهدرشتها و حافظههای تاریخی باشگاه استقلال کمکم از میان ما میروند و باید کارنامه و تاریخچه باشگاه را مستندنگاری کنم. اول میخواستم فیلم را خیلی محدود و با محوریت همان 4دوره صعود استقلال و درخشش باشگاه در جام باشگاههای آسیا بسازم اما استقبال بزرگان باشگاه سبب شد تا آبی به رنگ آسمان به تاریخچه همه ادوار باشگاه بپردازد.
و خودتان هم کارگردانی اثر را برعهده گرفتید.
خب، من بهخاطر علایق شخصی، برای انجام این کار خیلی انگیزه داشتم و تلاش هم کردم تا با این مستند بعضی اطلاعات غلط درباره تیم آبی پایتخت را هم تصحیح کنم. مثلا در تحقیقات من که در فیلم هم استفاده شده مشخص شد تاریخ تأسیس باشگاه استقلال برخلاف باور عموم 4مهر نیست. همچنین در این مستند اطلاعاتی درباره چگونگی ورود فوتبال به ایران هم داریم. فوتبال در سال1288 وارد ایران شد و در سال1300 انجمن ملی فوتبال شکل گرفت. این اطلاعات در اختیار هواداران فوتبال در کشور نبوده است.
فارغ از بزرگان استقلال که در فیلم حضور دارند، در فیلم نامهای بزرگی از دنیای سینما نیز حضور دارند.
همه این افراد از سیامک انصاری و مهناز افشار تا فرهاد اصلانی و حمیدرضا آذرنگ بینهایت به من لطف داشتند. خشایار الوند عزیز 4ماه متوالی زمان گذاشت تا اطلاعات تاریخی درباره باشگاه را به متن تبدیل کند. رضا یزدانی و گروهش در وسط زمین چمن استادیوم آزادی تیتراژ آخر این فیلم را اجرا کردند و 80نفر از بزرگان باشگاه استقلال در فیلم حضور داشتند تا الان من با اطمینان بتوانم بگویم این فیلم یکبار مصرف نیست.
شما فیلمساز قسمخورده آبیها هستید؟
من در این سالها از 2باشگاه فوتبال پیشنهاد ساخت فیلم ورزشی داشتم اما چون علاقهای به این تیمها نداشتم نرفتم. الان هم بحث ساخت فیلمی درباره تاریخ تیم ملی مطرح است که هنوز قطعی نیست اما راستش خودم دوست دارم فیلمی درباره تاریخ سینمای ایران بسازم.
چطور در این بلبشوی اکران در سینمای ایران شما فیلمتان را نه در گروه هنر و تجربه و بهصورت محدود که در سینماهای مختلف اکران کردید؟
خیلیها ازجمله ابراهیم داروغهزاده و آقای فرجی از مدیران سازمان سینمایی به بنده لطف داشتند. الان هم در تهران 17سالن در اختیار داریم و قرار است از روز سهشنبه با اکران فیلم در شهرستانها تعداد سالنهایی که آبی به رنگ آسمان را نمایش میدهند به 35سالن برسد.
گفتید خیلیها به شما و فیلم لطف داشتند، هزینههای ساخت فیلم هم با لطف تأمین شد؟
فیلم از سوی هیچ ارگان و نهاد دولتی و حتی خصوصی حمایت نشد. آقای فتحاللهزاده و خودم هزینهها را تقبل کردیم و البته این را هم بگویم که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی 15میلیون تومان به فیلم پول داد. اسپانسرها هم مجموعا 30میلیون تومان کمک کردند اما هزینه ساخت فیلم حدود 600میلیون تومان شده است.
چقدر به فروش فیلم امیدوارید؟
خب متأسفانه اوضاع باشگاه اصلا خوب نیست و این موضوع برای فیلم ما گران تمام شده است. هواداران دلسرد هستند وگرنه این فیلم باید در جدول فروش سینماها رکورد بزند. من از هواداران استقلال میخواهم به تماشای فیلم بیایند و روی پرده سینما عظمت و بزرگی و تاریخ باشگاه محبوبشان را ببینند و البته فراموش نکنند که روزهای خوب و بد در تاریخ این تیم کم نبوده است.