پرسیدن از آدمهای جنگ در صلح
حرفهای سعید صادقی از جستوجوی سرنوشت شخصیتهای جنگ
مرتضی کاردر ـ روزنامهنگار
آدمهای عکس پیر شدهاند. نوجوانی که عکس او سالها روی جلد کتاب آمادگی دفاعی بوده حالا مردی میانسال است که عکسش را در دست گرفته و کنار همسر و دختر و پسر جوانش ایستاده است. مادری که پیشانیبند فرزند را میبسته حالا به سالخوردگی رسیده و از انبوه موهای فرزند جوانش که تا روی پیشانیبند میآمده، اندکی باقی مانده است. مرد جوان سالهاست ویلچرنشین است. زخمهای جنگ آدمها را پیر کرده است؛ آدمهایی که پس از جنگ کمتر کسی به سراغشان رفته. سعید صادقی عکاس نامآشنای جنگ چندسالی است که آدمهای عکسهای ماندگارش را جستوجو میکند. حکایت عکسهای سعید صادقی حکایت قهرمانان فراموششده جنگ است؛ قهرمانانی که از طریق دوربین سعید صادقی تصویرهای ما از جنگ بودهاند. نمایشگاه «بعد از آن روز» که از هفته گذشته در گالری پاییز خانه هنرمندان دایر است، روایت سعید صادقی از سوژههای عکسهایش است. با او درباره عکسها و سرنوشت آدمها گفتوگو کردهایم.
آدمهای عکسهای جنگیتان را چگونه پیدا میکنید؟
بعضی از این عکسها در روزنامه ایران منتشر شده و من خواسته بودم اگر کسی از سرنوشت آدمهای عکس خبر دارد، مرا مطلع کند. بعضی از این آدمها را از این طریق یافتهام، بعضی دیگر را از طریق سایتها. بقیه را هم در سفرهایی که در طول این سالها به شهرهای مختلف کردهام. مثلا میدانستم که آدمهای حاضر در عکس برای لشکری در جنوب بودهاند. عکسها را در آن شهرها به آدمها دادهام و در جاهایی نصب کردهام، به امید اینکه صاحبانشان پیدا شوند. بعد کسی پیدا شده که گفته صاحب عکس را میشناسد. خیلی از آدمها از این طریق پیدا شدهاند. آدمها را یکییکی و پرسانپرسان در طول سالها پیدا کردهام. بعضیها را هم نتوانستهام پیدا کنم. تا حالا 7بار به بندرعباس و 5بار به میناب رفتهام اما کسی از آدمهای عکس را پیدا نکردهام.
هر کدام از این آدمها چه سرنوشتی پیدا کردهاند؟
اغلب آدمها به کارهای عادی مشغولاند؛ یکی کارمند بانک است، یکی کشاورزی میکند، حتی یکی از آنها در چهارراهها شیشه ماشینها را پاک میکند. اینها از موهبتهای جنگ برخوردار نشدهاند. موهبتهای جنگ بیشتر برای آدمهایی است که جنگ را از دور دیدهاند. همین چند روز پیش به مناسبت هفته جنگ در برنامهای شرکت کرده بودم، آقایی که بعد فهمیدم زمان جنگ 9سال بیشتر نداشته، جوری از خاطرات جنگ میگفت که انگار در جنگ حاضر بوده است. اما آدمهای واقعی جنگ بعد از جنگ هم به زندگی عادیشان مشغول شدهاند.
این کارها شاید قدمی باشد برای ادای دین به قهرمانهای واقعی جنگ و دوری از تحریفهایی که دامن جنگ را گرفته است. آدمهایی که در عکسها میبینید، همگی زخم جنگ را خوردهاند و اندوه جنگ همچنان در خانههایشان جاری است و حضور کسی مثل من بهعنوان عکاس جنگ، به یادشان میآورد که هنوز فراموش نشدهاند.
چرا قصه زندگی این آدمها در کنار عکسها مکتوب نمیشود؟
کارهای ما همیشه دقیقه نودی انجام میشود. من خودم بهتنهایی بهدنبال سوژهها میروم. هفته جنگ که میشود همه یادشان میآید که باید نمایشگاهی برگزار کنند و درباره جنگ کاری بکنند. من تا 30شهریور در تهران نبودم و یک روز قبل از شروع نمایشگاه به تهران رسیدم. درگیر عکاسی از آدمهای تازهای بودم که پیدا کردهام. اگر همت و پیگیری کاووس صادقلو نبود همین نمایشگاه هم برگزار نمیشد. مکتوب کردن قصه آدمها کار جداگانهای است که باید انجام شود. من فقط از آنها عکس میگیرم.
تاکنون چندتا از این آدمها را پیدا کردهاید و ماجرای عکاسی از آنها تا کی ادامه خواهد داشت؟
تا حالا 39نفر را پیدا کردهام. در این نمایشگاه 22عکس به نمایش درآمده و فکر میکنم اگر 20نفر دیگر هم پیدا کنم مجموعه عکسها را به کتاب تبدیل خواهم کرد.
در یکی، دو دوره گذشته شما عکسهایی از جنگ را در حراج تهران شرکت دادید. عکسها خیلی بیشتر از برآورد اولیه به فروش رسید. آیا باز هم در حراج تهران شرکت خواهید کرد؟
شرکت در حراج تهران پیشنهاد آقای سمیعآذر و برگزارکنندگان بود. درصدی که از فروش عکسها به من رسیده، هزینه همین سفرها شده است. به هر حال هر سفری که برای عکاسی میروم یکی، دومیلیون تومان خرج برمیدارد و سهم من از فروش عکسها در حراج میتواند هزینه چند سفر را تأمین کند.
حقیقتش این است انگیزهای که استقبال از عکسها در حراج در من ایجاد کرده، خیلی زیاد بوده. بار دیگر به من ثابت شد که عکسهای جنگ هنوز هم میتوانند حرف داشته باشند و انگیزهای شد برای اینکه بهدنبال آدمهای عکسها بروم و پروژهام را ادامه بدهم.
استقبال از «بعد از آن روز» تاکنون چطور بوده و نمایشگاه تا کی ادامه خواهد داشت؟
نمایشگاه تا 9مهر در خانه هنرمندان برقرار است. تا حالا سه، چهارهزار نفر از نمایشگاه بازدید کردهاند. خوشحالم این نمایشگاه سبب شده که نسل امروز هم بیایند و آدمهای جنگ را ببینند و نقطه اتصالی بین نسل امروز و مدافعان واقعی وطن باشد، نه پوتینپوشانی که پس از جنگ داعیه جنگ را دارند. یادمان نرود که جنگ مقدس نیست، دفاع مقدس است. مدافعان واقعی نیز مردم عادی بودهاند؛ مثل همین آقایی که عکسش سالها در کتاب آمادگی دفاعی بوده. ایشان عصر پنجشنبه همراه پسرش از اصفهان به تهران آمد تا نمایشگاه را ببیند. این بازدیدکنندگان برایم ارزشمندند.