چگونه ولز مرد سوم شد؟
دیوید سلزنیک یکی از تهیهکنندههای فیلم، اصرار داشت نقش هری لایم به نوئل کاور برسد. کارول رید اما با سماجت پای انتخاب اورسن ولز ایستاد و در نهایت هم حرفش را به کرسی نشاند. اصرار کارول رید به نفع فیلم تمام شد و امروز تصویر مرد سوم بدون حضور ولز تقریبا غیرممکن است.
جالب اینکه ولز ابتدا علاقهای به بازی در مرد سوم نداشته و نقش هری لایم را بیاهمیت میدانسته. این روایت ژرژ مادول به نقل از کارول رید نشان میدهد که ولز چگونه از بیتفاوتی محض نسبت به نقشاش، به فیلم علاقهمند شده است؛ «یک روز صبح، درست موقعی که دوربینها را در راهرو فاضلاب کاشته بودیم، اورسن پیدایش شد. به من گفت حالش بد است و تازه از شر آنفلوآنزا خلاص شده و احتمالا نمیتواند نقشاش را بازی کند، التماس کردم که در هر حال بماند و در صحنهای که تدارک دیده بودیم، بازی کند. و این لوکیشن بود که قرار بود در میان فاضلاب، صحنه تعقیب و گریز را فیلمبرداری کنیم. با اکراه پذیرفت و وقتی از پلههای آهنی پایین میرفت غرغرکنان گفت: «این فاضلاب مرا گرفتار ذاتالریه میکند!» از صحنه فیلمبرداری کردیم. سپس اورسن خواست کار را از سر بگیریم، هرچند من از نخستین برداشت راضی بودم. با فیلمبردار صحبت کرد، چند پیشنهاد داد و بعد صحنه تعقیب و گریز را دوباره بازی کرد. سپس یک بار دیگر، و خلاصه کلام اورسن این صحنه را 10بار تکرار کرد و چنان به داستان فیلم علاقهمند شد که تا پایان کار فیلم در وین ماند».
احتمالا این شایعه که ولز سکانسهای خودش در مرد سوم را بازنویسی و کارگردانی کرده از دل همین نقل قول کارول رید بیرون آمده است.
کاتن به جای استیوارت
جیمز استیوارت انتخاب اول کارول رید برای بازی در نقش هالی مارتینز بود. به اعتقاد رید نوعی معصومیت و بهت در چهره و پرسونای استیوارت وجود داشت که با شخصیت هالی مارتینز همخوانی داشت. استیوارت در آن سالها ستارهای محبوب بود که میخواست به فروش فیلم هم کمک کند. دیوید سلزنیک اما علاقهای به استفاده از جیمز استیوارت نشان نداد. سلزنیک قراردادی با جوزف کاتن داشت و معتقد بود وقتی کاتن هست دلیلی ندارد بازیگر دیگری جای او انتخاب شود. برخلاف مورد اورسن ولز، این بار سلزنیک بازی را از کارول رید برد.
اول فیلمنامه، بعد داستان
برخی منابع به این نکته اشاره کردهاند که گراهام گرین فیلمنامه مرد سوم را براساس داستانی از خودش نوشته است. در حالی که ماجرا کاملا برعکس بوده و گراهام گرین ابتدا فیلمنامه را نوشته و چند سال بعد رمان مرد سوم را براساس سناریویش به نگارش درآورده است.
اضافه شدن سکانس افتتاحیه
پس از پایان فیلمبرداری و تدوین، الکساندر کورلا اصرار میکند سکانسی به ابتدای فیلم اضافه و شهر وین در همان شروع ماجرا به بیننده معرفی شود. به این ترتیب کارول رید تصاویر ابتدایی مرد سوم را 3 ماه پس از پایان کار، فیلمبرداری کرد و خودش هم به جای راوی روی تصاویر صحبت کرد؛ «من وین قدیمی پیش از جنگ را، با موسیقی اشتراوس و زرق و برق و زیبایی بیتکلفش اصلا نمیشناختم...».
پایان تلخ به جای پایان هالیوودی
فیلمنامه گراهام گرین پایان خوشی داشت و پس از مراسم تدفین هریلایم، هالی مارتینز و آنا اشمیت به یکدیگر میرسیدند. کارول رید این پایان را نپسندید و پایانی تلخ را جایگزینش کرد. جیمز نرمور پایانبندی مرد سوم را اینگونه توصیف کرده است: «... پس از مرگ لایم، فیلم هیچ تلاشی برای تسکین ابهام اخلاقیای که لایم به وجود آورده، نمیکند. آنا و مارتینز در غروب به سوی افق نمیروند، در حالی که در نسخه رمان شده گرین میروند. در عوض کارول رید آنا را نشان میدهد که وقتی به مارتینز میرسد -که در کنار قبرستان وین ایستاده- او را نادیده میگیرد و از کنارش رد میشود. برخلاف اکثر شخصیتها در نمای پایانی، آنا به سوی دوربین حرکت میکند و از پشت آن خارج شده و مارتینز را در سمت چپ قاب در میان راسته درختان بیحاصل تنها رها میکند.
لحظهای زمان مرده در پی میآید، همراه با نوای زیستر و کمپوزیسیونی نامتعادل که در انتظار کاملشدن است. این یک پایان فوقالعاده هنری و دقیق است... .» (سیاهتر از شب (زمینه و زمانه فیلم نوآر)/ فصل همدردی با شیطان/ ترجمه محمدجواد مظفریان/ انتشارات مینویفرد/ چاپ اول1395).
مرد سوم در ایران
مرد سوم در ایران نه به واسطه اکران در سینما که پس از پخش از تلویزیون به شهرت رسید. در دهه60 و در قالب برنامه هنرهفتم مرد سوم روی آنتن رفت و مورد توجه قرار گرفت. رمان گراهام گرین هم چندباری ترجمه شد. دردهه60 بهروز تورانی مرد سوم را ترجمه کرد. در دهههای 70 و 80 هم چند مترجم با داستان گراهام گرین طبعآزمایی کردند. آخرین ترجمه فارسی مرد سوم در دهه90 و توسط محسن آزرم انجام شده است. فیلمنامه مرد سوم هم 2 بار به فارسی برگردانده شده است. ابتدا عباس اکبری سناریو را ترجمه کرد و کمی بعد مجید اسلامی هم آن را به فارسی برگرداند. ترجمه اسلامی که در قالب مجموعه «100 سال سینما، 100 فیلمنامه» نشر نی منتشر شد، پر و پیمان و همراه با چندمقاله خواندنی درباره فیلم، کارگردان و فیلمنامهنویسش است.
جامپکات
در همینه زمینه :