راهکار پیشگیری از بحرانهای اجتماعی حاشیهنشینی چیست؟
براساس آمارهای رسمی اعلام شده از سوی مسئولان دولتی ، در حال حاضر 19 میلیون نفر در حاشیه های شهرها و مناطق بافت فرسوده زندگی کشور می کنند، مشکلی که به یکی از چالش های اصلی اجتماعی و یک آسیب اجتماعی تبدیل شده است. البته زنگ خطر بروز این مشکل بیش از دو دهه است که در کشور به صدا در آمده و سوال اصلی این است که راهکار حل این بحران چیست؛ سوالی که در میزگرد همشهری از رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، موسوی چلک و الهام فخاری، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و شورای اسلامی شهر مطرح شد.
موسوی چلک: پیش از آنکه جواب سؤالتان را بدهم میخواهم تلنگری به بحث اعتماد و مشارکت اجتماعی بین مردم و مسئولان بزنم. در ابتدای بهمنماه امسال شاهد برف سنگینی بودیم که تهران را به تعطیلی و چالش مدیریت شهری کشاند. من به تنهایی و با وسیلهای کوچک سعی در برفروبی از پیادهروی مقابل خانه داشتم و افراد فامیل را هم به این کار تشویق کردم. در مقابل میشنیدم که برخی میگویند مگر شهرداری چه کاره است؟ این همه عوارض شهری از ما گرفته است که حالا خودمان شهر را برفروبی کنیم؟ این یعنی ما نمیدانیم مسئولیت اجتماعی چیست. وقتی اعتماد بین مردم و حاکمیت خدشهدار میشود سطح مسئولیت اجتماعی پایین میرود. حالا وضعیتی را تصور کنید که این بیاعتمادی در مناطق حاشیهنشینی بسیار هم بیشتر است چون آنها منزوی و سرخورده هستند و پر از خشونت نسبت به ناکامیهایی که در محیط اطرافشان میبینند. میبینند که در بالای شهر تهران زندگی در نقطه مقابل آن چیزی است که در حاشیه جریان دارد. میبینند که رفتارها، لباس پوشیدنها، غذاخوردنها و نوع زندگیها دنیایی جداگانهتر از دنیای آنها دارد. من با تأکید میگویم که زمان زیادی نمانده و حالا وقت آن رسیده است که شورای شهر برای تبدیل شهرداری تهران از یک سازمان مدیریت شهری به یک سازمان مدیریت خدمات اجتماعی برنامه داشته باشد. همین مدیریت پسماند شهرداری را درنظر بگیرید، در گذشته شاید تصور امروز را نمیکردیم اما حالا میبینیم که چه برنامه منظمی برای جمعآوری پسماند وجود دارد. اما بخشهای اجتماعی چه؟ بخشهای اجتماعی بخشهای زنده ماست که هر روز در آن با موضوعات جدید روبهرو میشویم. اگر آیندهنگری در مدیریت شهری وجود نداشته باشد این مهم بهدست نمیآید. در دوره کنونی نسبت به قبل همگرایی و هماهنگی بسیار خوبی از نظر سیاسی بین شهرداری، شورای شهر و دولت وجود دارد. اگر در این مقطع، کاری انجام نشود دیگر امیدواریای برای آینده وجود نخواهد داشت. مردم در مناطق حاشیهنشین امیدشان کمتر شد و ناامیدی که تشدید شود زمینهساز شورشهای اجتماعی بیشتر میشود. یک سال و نیم پیش بود که در جمع مرجعهای امنیتی این هشدار را دادم که بعد از انتخابات سال 96مطالبات اجتماعی جایی و زمانی زمینهساز بروز حرکتهای اجتماعی میشود. هر چه رسیدگی به این مطالبات به تأخیر افتد میزان آسیبی که به بار میآورد بیشتر است. ما اگر نتوانیم مدیریت هوشمندی در این زمینه داشته باشیم باید نگران امنیت کشور باشیم. به این دلیل که 19میلیون از جمعیت میتوانند هر اتفاقی را در کشور رقم بزنند. این 19میلیون نفر بهدنبال مطالبه حق خود هستند؛ حق آموزش، شغل، بهداشت و درمان، امنیت و بیمه. باید فضایی ایجاد کنیم که آنها حس نکنند درجه2 هستند و نگاه غیررسمی به آنها وجود دارد. راهحل این است که رفع مسائل این دسته از مردم را خارج از دعواهای سیاسی ببینیم و تنها با نگاه اجتماعی برای حل مشکلاتشان قدم برداریم. اعتراضهای دیماه شاید شروعی برای اعتراضهای عمیقتر و گستردهتر باشد. پس بهتر است که خودمان، مسئولان، اعضای شورای شهر و معاونت فرهنگی اجتماعی زودتر از هر بحرانی به فکر باشیم.
فخاری: از نظر من آنچه در اجرای برنامههای آینده ضرورت دارد این است که هم به حاشیه رسیدگی کنیم و هم برای بهبود سرمایه سلامت روانی جامعه در بخشهای کمتر آسیبدیده سرمایهگذاری کنیم. هرچه بخشهای سالم جامعه را توانمندتر کنیم درواقع مهارتافزایی اجتماعی کردهایم. سیستم ایمنی برای یک جامعه بخش سالم و توانمند آن است که در مواقع بیماری به کمک سیستم آسیبدیده میآید. من با نکتههای اشاره شده از طرف دکتر موسوی چلک موافق هستم و میخواهم اضافه کنم که خیلیها به تهران آمدهاند تا مشکلاتشان را پشت سر بگذارند و دیده شوند اما نهتنها دیده نشدهاند بلکه به حاشیه رانده شده و بیرون دیوارهای اصلی شهر نگه داشته شدهاند. اگر بازهم آنها را نبینیم، راهها را به رویشان ببندیم و از شهروند درجه یک به درجه2 و 3 و... تقلیلشان دهیم درواقع آنها را به ناامیدی از قانون اساسی هدایت کردهایم. پس شورشهای اجتماعی و بیاعتنایی به قانون، دستاورد طبیعی آن خواهد بود. من هم تأکید میکنم که باید فرایندهای اجتماعی را بدون هیچ نگاه و جهتگیری سیاسی ببینیم و نسبت به پیامدهای سیاسی شدن آن آگاه باشیم. درگیرکردن جامعه دچار بحران در بازی سیاسی، امنیت کشور را دستخوش آسیب میکند و در چنین حالتی خود ما هستیم که برای کشور بحران ایجاد میکنیم نه هیچ عامل دیگری.