عمر کوتاه مدیریتهای فرهنگی
مهدی توکلیان ـ عکاس و روزنامهنگار
عمرهای کوتاه مدیریتی در دهههای اخیر پدیده ناشناختهای نیست. انتصابات نسبی و سببی و روابط عشیرهای و قبیلهای با استدلال شناخت بیشتر و زمینه اعتماد بالاتر شاید برخی از دلایل این تغییر مدیریتها باشد. برای تمام سطوح مدیریتی این دغدغه وجود دارد که با تغییر در بدنه اصلی مدیریت در هر نهاد و سازمانی امنیت شغلی بسیاری از افراد از بین خواهد رفت. لذا همواره میکوشند تا بر حفظ میز و عنوان خود ساعی باشند و خدایی ناکرده در میان حجم انبوه خودروهای خدمت با پلاک شخصی پارکینگ را از دست ندهند که در حجم ترافیک تهران امروز این خود مشکلی مهم و جدی است و چهبسا ساعاتی از زمان خدمت به شهروندان و مخاطبان را بهخود اختصاص دهد.
بیتوجهی به نخبگان و فرهیختگانی که از تمام مزیتهای ذکرشده محروم هستند و دسترسی به رانتهای خاص ندارند یا بهطور کلی از ژن خوب برخوردار نیستند آنان را وامیدارد در کنج عزلت فروروند یا با وجود امتیازهای فردی مجبور به فرار از پایتخت و برای جبران هزینههای زندگی روزمره به خلوتسراهای اطراف پایتخت نزدیک شوند.... اصحاب هنر هم از این الطاف بیبهره نبوده و بیشترین آسیب را دیدهاند، زیرا هنر در سطح عالی معطوف به فهرستی صدنفره میشود که بیش از 3دهه اسامی آن در تمام رشتهها ممتاز و برگزیدهاند و حکم پیشکسوتان و نخبگان دائمی را دارند، اما کسی از خود سؤال نمیکند گناه 3نسل تربیتشده در مکتب همین استادان چیست؟ و چه گناهی کردهاند که هرگز نامی و نشانی از این نسل نوظهور به چشم نمیآید؟ هرچند باید حرمت پیشکسوتان هر فن و هنری را با احترام تمام بهجا آورد و قدردان یک عمر خدمت صادقانه و خالصانهشان به این مرزو بوم بود اما بهنظر میرسد در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی باید نسلی جوان از نخبگان فرهنگ و هنر به میدان مدیریت و تدریس و رقابتهای ملی و فراملی راه یابند.