روایتی از دیدار و گفتوگو با مهدی زارع که دغدغهاش «زلزله» و مطالعه علمی آن است
ترس نه، برای زلزله آماده شویم
مهدی نوروز
نام مهدی زارع بیش از همهچیز با زلزلهشناسی و پژوهش علمی درباره زلزله گره خورده است. در هجدهمین روز شهریورماه سال1347 در تهران به دنیا آمده، تحصیلات اولیه خود را در رشته زمینشناسی دانشگاه تهران شروع کرده و سپس بر موضوع زلزله متمرکز شده است. از قضا روز پایان دوره لیسانس او با زلزله مهیب منجیل در سال1369 مصادف میشود؛ اتفاقی که بعدها موضوع پایاننامه فوقلیسانس او را به خود اختصاص میدهد. مهدی زارع که سابقه عضویت در فرهنگستان علوم و استادی پژوهشگاه زلزلهشناسی را دارد، مدرک دکتری خود را از دانشگاه گرونبل فرانسه گرفته و سال96 آن را با دکتری دولتی (هابیلیتاسیون) در دانشگاه استراسبورگ (University of Strasbourg) در همین کشور تکمیل کرده است. او طی این گفتوگو از زندگی در تهران و همچنین آسیبپذیری شهر در برابر زلزله احتمالی می گوید. اگر گزارشهای ماههای اخیر از زلزله تهران سردرگم و نگرانتان کرده، این گفتوگو را بخوانید.
آلودگی هوا؛ خطری بالقوهتر از زلزله
صفحهاش در شبکه اجتماعی نشان میدهد که در کنار وجهه علمی خود، زندگی و فعالیتی عادی دارد؛ اهل سفر و ورزش است و عکسهای زیادی از زندگی روزمرهاش به چشم میخورد؛ از سخنرانی در نشستهای تخصصی گرفته تا گردش در شهر و حتی فعالیتهای ورزشی و روزمره همچون خرید نان در اول صبح. خودش نیز اعتقاد دارد از معدود علمگرایانیاست که ارتباط اجتماعی خود را با مردم حفظ کرده. میپرسم: «زندگی یک زلزلهشناس در شهر پرریسکی چون تهران چطور است؟» و پاسخ میدهد: «شاید باورش برایتان سخت باشد اما خطر فوری تهران را ـ بیش از زلزله ـ آلودگی هوا میدانم. مطابق آمار موثق، فردای زلزله ملارد 50نفر بیشتر از میانگین روزانه فوت شدند؛ آن هم به دلیل آلودگی هوای سنگین در شب زلزله؛ چراکه مردم آنشب با ماشین بیرون آمدند و بسیاری تا صبح در خیابانها بنزین سوزاندند و هوا را آلودهتر کردند». او سپس با اشاره به علاقه خود به رشتههای ورزشی چون بدنسازی، شنا و فوتبال ادامه میدهد: «برخی در همین شبکههای اجتماعی میگویند مرتب درباره زلزله هشدار میدهی اما خودت به فرض عکس از باشگاه ورزشی، نانوایی محل یا گردش در میدان بهارستان گذاشتهای! باید بگویم زندگی عادی ما در تهران با وجود تمام مشکلات جریان دارد و اگر نتوانیم به آن برسیم دیگر حال و مجالی برای کارهای علمی یا تخصصی نمیماند و اصلا همین زمینه اجتماعی، در زمان وقوع حادثهای چون زلزله به کمک شهر میشتابد. اجداد ما ایرانیها نیز پیش از این همواره در معرض جنگ و سوانح طبیعی بودهاند اما با وجود تمام تحولات و اتفاقات، به زندگی خود ادامه دادهاند». او سپس بحث را به زمان امروزین شهر پیوند میزند؛ «تفاوت ما این است که از اوایل دهه30 برای نخستین بار در ایران با شهری میلیونی روبهرو شدهایم؛ جمعیتی که نیاکان ما تمرکزش را در یک شهر ندیدهاند.»
در ادامه از او میپرسم: «آیا مطابق توصیههای خوتان، وسایل اضطراری در خانه دارید؟» و میگوید: «کیف اصلیای برای شرایط اضطراری تدارک دیدهایم.»
پیشبینی تابآوری اجتماعی در مناطق قدیمی
مهدی زارع تصویری آخرالزمانی از تهران پس از زلزله ارائه نمیکند. او معتقد است: «نگاه علم، سفید یا سیاه نیست.» و درباره آمادگی تهران برای زلزله میگوید: «در شرایط کنونی بحث تابآوری اجتماعی مطرح است و تصور یاریرساندن صرفا دولتی یا بینالمللی در زلزله برای کلانشهری چون تهران درست نیست؛ به نظر میرسد که فقط مردم ـ در قالب تشکلهای مدنی ـ میتوانند به یکدیگر کمک کنند. بهعنوان مثال بهرغم اینکه برخی میگویند مناطق 12 و 13 به نسبت مناطق مدرنی چون 22 و 5 فرسوده است و متحمل خسارت فیزیکی بیشتری میشود اما همکاری و نظم و ارتباط در میان مردم این مناطق، بیشتر است. نمود این ارتباط قوی اجتماعی نیز همین هیئتهای مذهبی در مناطق قدیمی شهر است. آنها به طور منظم برنامههای خود را اجرا و افراد زیادی نیز در هیئتها شرکت میکنند؛ همچنین در 40سال اخیر افراد تحصیلکرده در خانوادههای این محلات بیشتر شدهاند. ما باید به سمت بهرهبرداری از این پتانسیل و آمادهسازی آن حرکت کنیم. در گام اول با توجه به اینکه افراد محلات هر هفته برای دعا یا مراسم مذهبی در هیئت جمع میشوند میتوان پس از مراسم، 2جوان تحصیلکرده را از همان محله انتخاب کرد که بهعنوان مثال، رشتهشان در مورد زمینشناسی، ایمنی یا ساختمان باشد و این افراد سپس به ارزیابی ایمنی محله و ساختمانهای آن بپردازند و در گامهای بعدی به سمت تهیه یک برنامه برای آمادگی در برابر زلزله حرکت کنند».
سابقه زلزله در تهران
او با اشاره به زلزله سال1830 در زمان فتحعلیشاه قاجار، آن را با احتمال زیاد مربوط به گسل مشا میداند؛ همچنین به شنیدههایش از زلزله بوئینزهرا اشاره دارد و میگوید: «مادرم نقل میکند که هنگام وقوع آن زلزله نیز در همین نارمک، مردم یک شب را در کوچه خوابیدهاند. بنابراین زلزله 29آذر ملارد از نظر حسشدن توسط مردم پایتخت شاید جزو معدود زلزلههای پس از بوئین زهرا باشد». او درباره گسل شمال تهران نیز میگوید: «مطابق دادههای علمی آخرین فعالیت این گسل حدود 3200سال قبل بوده است. ما شواهدی مربوط به نابودی تمدنها و روایتی از زلزله در تاریخ را کنار هم قرار میدهیم و بر همین اساس میگوییم فلان گسل در چنین محدوده زمانی، لرزه ایجاد کرده است».
قصدم ترساندن مردم نیست
تهران چند گسل اصلی اعم از مشا، گسلهای منطقه ایوانکی و ری و گسل شمال تهران دارد. زارع درباره گسلهای شهر میگوید: «در مورد تهران فعلی، پهنه گسل شمال تهران توان لرزهزایی بیشتری دارد. گسل مشا نیز به علت طول بالای آن در صورت تکان جدید، آسیبهای زیادی به شهر خواهد زد. اگر فعالیت را بهعنوان لرزهخیزی در نظر بگیریم، هماکنون گسلهای مشا و فیروزکوه، فعالیت زیادی نشان میدهند اما گسل شمال که در 118سال اخیر زلزله مهمی نشان نداده، از ریسک بالاتری برخوردار است». او درباره چرایی تأکید بر زلزله تهران نیز میگوید: «اینکه در مورد تهران زیاد صحبت میکنیم نه بهدلیل خطر آنی بلکه به دلیل ریسکیبودن گسل شمال تهران است؛ زیرا جمعیت زیادی روی آن زندگی میکنند و آسیبپذیری تهران هم بالاست؛ بنابراین گسل شمال تهران خطرناکترین گسل ایران نیست ولی به احتمال زیاد، ریسکیترین گسل ایران است. بهعنوان مثال چنین گسلی در منطقه کویر لوت نیز وجود دارد اما اثر گسل شمال تهران بر جمعیت میلیونی اطراف آن و همچنین ساختار کشور، بسیار بیشتر خواهد بود؛ بنابراین قصد من ترساندن مردم نیست یا نمیخواهم بگویم اهمیت مردم تهران از بقیه مناطق بیشتر است بلکه تأکیدم بر کاهش ریسک است. این را هم بگویم که گسل شمال تهران مطالعهشدهترین گسل ایران است؛ با وجود این مطالعات و شناخت دقیق آن همچنان باید ادامه پیدا کند».
از زارع میپرسم: «فعالشدن احتمالی گسل شمال تهران با پیشلرزه همراه خواهد بود؟» و پاسخ میدهد: «ممکن است شاهد خردلرزههایی باشیم؛ این امکان نیز وجود دارد که یکباره رخ دهد. اما اگر میخواهیم وضعیت خردلرزهها را رصد کنیم، باید تعداد بسیار بیشتری دستگاه اعم از سرعتنگار و شتابنگار (حداقل 4برابر تعداد موجود) و دستگاههای دقیق GPS که اکنون فقط یک دستگاه از آن در استان تهران داریم (در حالی که حداقل به 30 ایستگاه نیاز داریم) در منطقه، نصب و راهاندازی شود».
عملکرد بهتر در فضای زیرزمینی
آیا تونلهای مترو امنیت دارند؟ ممکن است شمایی که در مترو مشغول خواندن این گزارش هستید، بپرسید: «اگر اکنون زلزله آمد چه؟ با این حجم جمعیت چه کنیم؟». مهدی زارع در این باره میگوید: «خود من نیز عموما از مترو استفاده میکنم. اگرچه خطوط مترو در بخشهایی از داخل زونهای گسل عبور میکند اما فضای زیرزمینی از کیفیت ساخت بهتری برخوردار است؛ بنابراین الزاما انتظار نداریم که در بدترین شرایط، تونل، منهدم یا شریانهای زیرزمینی قطع شود. همچنین برآورد و ثبت جنبش زمین در زیر زمین نسبت به سطح آن کمتر بوده است؛ بنابراین سطح جنبش و البته عملکرد بهتری برای فضاهای مدرن زیرزمینی (مانند مترو) تصور میشود. البته در اینجا نیز حس مسئولیتپذیری مردم به کاهش ریسک کمک خواهد کرد».
آیا دهه پرلرزشی در پیش داریم؟
در پاسخ به این پرسشم با اشاره به دادهها از دهه30 تا 90میلادی، میگوید: «هر دهه 2زلزله 7ریشتری داشتهایم و در دههای مثل 50شمسی، این تعداد 7رخداد بوده است. از 20اردیبهشت76 یعنی زمان زلزله اردکول قائن تا زلزله آبانماه ازگله، این ریتم کاهش یافت و ظرف 20سال و 6ماه اصلا زلزله در پوسته قارهای کمعمق ایران با بزرگای بیش از 7ریشتر رخ نداده است. ضمنا در دهه قبل از 21آبان 96 انتظار حدود 20زلزله با بزرگای بین 6 تا 7داشتیم که 11تا رخ داد. این کسریها یکجا همچون دهه50 احتمال جبران دارد. آنزمان 36میلیون جمعیت داشتیم و اکنون نزدیک 80میلیون نفر. توصیه من این است که با حفظ آرامش و خودداری از برهمزدن زندگی عادی، ضمن لذتبردن از زندگی، خود را آماده کنیم».
زارع به زلزلههای پشت سر هم در کرمان اشاره میکند و ادامه میدهد: «یعنی به فرض اگر این لرزشها به طور مقطعی، کمتر هم شد کماکان لرزهخیزی ادامهدار خواهد بود و بنابراین باید راههای کاهش ریسک، همچون مثالی که در مورد تشکلهای سنتی در محلات زدم، ادامه پیدا کند».
مسئله، تمامشده نیست
گزارش را با این صحبتهای او به پایان میبریم: «در شکلگیری تهران فعلی، یک سو مردم هستند و یک سو مسئولان. نمیتوان گفت تنها یک طرف مقصر است. صحبتهایی همچون نابودی کامل شهر پس از حادثه، تنها پاککردن صورت مسئله است و داستان، تمامشده نیست. مسئله زلزله را نباید با گذشت زمان کمرنگ کرد بلکه همواره باید در جهت کاهش ریسک آن هنگام وقوع آماده بود. در این میان نقش مردم پررنگ است. یادتان باشد که تا محلات آماده نباشند شهر نیز آماده نمیشود».