موگابه؛ از انقلاب تا استبداد
رابرت موگابه، رئیسجمهور پیشین زیمبابوه، در سن 95سالگی درگذشت
رابرت گابریل موگابه، رهبر انقلاب زیمبابوه و نماد مبارزه آفریقا علیه استعمار، روز گذشته تنها و فرتوت هزاران کیلومتر دورتر از کشورش در بیمارستانی در سنگاپور درگذشت.
«رفیق موگابه» را همان نظامیانی که طی 4دهه در قدرت حفظ کرده بودند، 2سال پیش با کودتا از قدرت به زیر کشیدند تا پرونده 37سال حضور پرماجرای او در صحنه سیاسی زیمبابوه در میان فریادهای شادی مردم، برای همیشه به پایان برسد؛ مردمی که اوایل دهه 1980میلادی برای به قدرت رسیدن او، فریاد شادی سر داده بودند.
زیمبابوه در جنوب آفریقا زمانی از مستعمرات بریتانیا بود و با نام رودزیا شناخته میشد. موگابه اوایل سال 1924در رودزیا که تحت سیطره سیاسی و نظامی اقلیت سفیدپوستش اداره میشد، به دنیا آمد. او در خانوادهای فقیر به دنیا آمد اما به دانشگاه رفت و معلم شد. او منتقد حکومت اقلیت سفیدپوست بر اکثریت سیاه پوست رودزیا بود و تمایلات مارکسیستی داشت. فعالیت سیاسی او علیه حکومت باعث شد تا در سال 1964به زندان بیفتد و 10سال بدون محاکمه در زندان بماند. موگابه در سال 1973، یعنی یک سال پیش از آزادی از زندان، درحالیکه در بند بود، حزب اتحادیه ملی آفریقایی زیمبابوه معروف به حزب زانو را بنیان گذاشت تا محوری باشد برای فعالیتهای انقلابی و ضداستعماری در رودزیا.
موگابه زمانی که از زندان آزاد شد، معلمی را کنار گذاشت و اسلحه بهدست گرفت. او به کشور همسایه موزامبیک گریخت و از همانجا عملیات متعدد چریکی در خاک رودزیا را فرماندهی کرد. رفیق موگابه را هوادارانش هم یک چریک شجاع میدانستند و هم یک مذاکرهکننده خبره. شورش چریکی موگابه او را به قهرمان انقلابی رودزیاییها تبدیل کرد. در دهه 1980، شاکله استعمار در سراسر آفریقا ترک برداشت و رودزیا نیز در سایه مبارزات موگابه و یارانش به استقلال دست پیدا کرد.
در نخستین انتخابات پارلمانی در زیمبابوه که مدت کوتاهی پس از کسب استقلال برگزار شد، حزب زانو به رهبری رابرت موگابه توانست اکثریت قابل توجه آرا را به دستآورد و قدرت را در دست بگیرد. موگابه 7سال نخستوزیر بود و سپس بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد. او طی 30سال بعد همچنان رئیسجمهور ماند. رابرت موگابه در کودتای نوامبر 2017درحالیکه لقب کهنسالترین رهبر جهان را یدک میکشید، بدون درگیری و خونریزی مجبور به ترک کرسی ریاستجمهوری شد.
موگابه را بسیاری بهخاطر توسعه زیرساختهای درمانی و آموزشی در زیمبابوه تحسین میکردند. در مقابل، بسیاری هم معتقد بودند او از یک رهبر کاریزماتیک انقلابی، خیلی زود به یک دیکتاتور تمامعیار تبدیل شد که کمر به حذف منتقدان و مخالفانش بست. ناتوانی او در مدیریت اقتصاد زیمبابوه، شکوفایی سالهای نخست حضورش در قدرت را خیلی زود از یاد برد تا آشفتگی سیاسی و اجتماعی مهمان جامعه زیمبابوه شود. در سال 2000، او به مصادره گسترده اموال گروه بزرگی از سفیدپوستان رو آورد و در سال 2008، طی انتخاباتی بسیاری از مخالفانش را دستگیر کرد تا پازل دیکتاتوری او کامل شود. سال2017، خیز او برای نشاندن همسرش بر کرسی ریاستجمهوری در نهایت باعث شورش مردمی و سپس خیانت ارتش شد تا رفقای نظامیاش طومار 37ساله حکومت او را در 7روز به هم بپیچند.
1962
آفریقا باید به دوران پیش از استعمار بازگردد. اینها خطوط مصنوعی هستند که ما را از هم جدا کردهاند و ما آنها را حذف خواهیم کرد.
1980
اگر دشمن من بودهاید، اکنون دوست من هستید. اگر از من نفرت داشتهاید اکنون نمیتوانید از محبت من بگریزید؛ محبتی که من و شما را به هم پیوند میزند.
2002
حزب ما باید همچنان ترس به جان سفیدپوستان بیندازد؛ آنها دشمنان اصلی ما هستند.
2008
خداوند مرا منصوب کرده و فقط خداست که میتواند قدرت را از من بگیرد.