• چهار شنبه 2 خرداد 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ذی القعده 1445
  • 2024 May 22
پنج شنبه 14 شهریور 1398
کد مطلب : 77007
+
-

محمدعلی مجاهدی -پدر شعر آیینی- درباره اهمیت نوحه‌ها و شعرهای عاشورایی می‌گوید

از حریت بگوییم نه اسارت

از حریت بگوییم نه اسارت


پرنیان سلطانی

«چنگ دل آهنگ دلکش می‌زند / ناله عشق است و آتش می‌زند / قصه دل، دلکش است و خواندنی است / تا ابد این عشق و این دل ماندنی است...». این شعر معروف را تقریبا همه ما شنیده‌ایم؛ شعر زیبایی که محمدعلی مجاهدی پدر شعر آیینی آن را سروده است؛ شاعر 75ساله‌ای که تخلص «پروانه» را برای خودش برگزیده و بیش از نیم قرن است که در انجمن شعر «محیط» به‌دنبال تربیت نسلی از شاعران آیینی و عاشورایی است؛ کسانی که بتوانند با شعرهای پرمغز و انسان‌ساز، پیام عاشورا را با بیانی هنری و اثرگذار به مخاطب عرضه کنند و درنهایت باعث جاری شدن فرهنگ ایثار و‌ ایستادگی در برابر ظلم شوند. در شب‌هایی که نوای نوحه‌های عاشورایی از هر گوشه و کناری به گوش‌مان می‌رسد، فرصتی دست داد تا با محمدعلی مجاهدی که به‌خاطر پژوهش‌های متعددش در این حوزه و افق‌هایی که برای شاعران شعرهای آیینی ترسیم کرده، باعنوان پدر شعر آیینی شناخته می‌شود، به گفت‌وگو بنشینیم و از هر دری سخن بگوییم. پیشینه شعر آیینی، وضعیت امروز نوحه‌ها و شعرهای عاشورایی و نقشی که این اشعار در زنده نگه داشتن پیام عاشورا دارند، موضوعاتی است که خالق 14مجموعه آیینی کشور درباره آنها حرف‌های زیادی دارد.



 متولد: 1322
 تحصیلات: کارشناسی حقوق قضایی
 تخلص: پروانه
 آثار: فغان دل، تذکره سخنوران قم، محفل روحانیان، گنجینه اسرار عمال سامانی، شکوه شعر عاشورا، سیمای مهدی موعود(ع) در آیینه شعر فارسی، سیری در قلمرو شعر نبوی، در محضر لاهوتیان، تذکره شعرای مرثیه‌سرا، کاروان شعر عاشورا و...







  استاد همین ابتدا می‌خواهیم بدانیم چطور شد، سر از دنیای شعر و شاعری درآوردید؟
خانواده من علاوه بر مذهبی بودن، اهل فرهنگ و ادب هم بودند. من بارها و بارها پدرم را که مدرس حوزه علمیه بود دیده بودم که به دیوان حافظ تفأل می‌زد، برای همین از کودکی با اشعار حافظ آشنا شدم و انس پیدا کردم. به مرور متوجه شدم بدون اینکه خودم بخواهم مصرع‌ها و بیت‌های موزونی به زبانم می‌آیند، تا اینکه از دوره دبیرستان شعر برایم کاملا جدی شد؛ آن‌قدر که من را به انجمن‌های ادبی مختلف کشاند و رفته‌رفته شاعرم کرد. سال 1342 برای گذراندن یک دوره یک‌ساله تربیت معلم از قم به تهران آمدم و در آن یک‌سال شبی نبود که به یکی از انجمن‌های ادبی پایتخت نروم. انجمن‌های ادبی صائب، آذرآبادگان، حافظ، قلم، ایران و...، ازجمله انجمن‌هایی بودند که می‌رفتم و زیرنظر اساتید شعر آن زمان همچون شادروان محمدعلی ناصح مشق شعر می‌کردم.
  بعد هم که تخلص پروانه را برای خود انتخاب کردید. چرا پروانه؟!
من از کودکی علاقه زیادی به پروانه‌ها داشتم؛ به‌ویژه وقتی می‌دیدم چطور عاشقانه دور شمع می‌چرخند و هیچ دغدغه‌ای بابت سوختن بال و پرشان ندارند. بزرگ‌تر که شدم، زمانی که می‌خواستم از اهل‌بیت(ع) بگویم، تصمیم گرفتم این تخلص را برای خودم انتخاب کنم، به این امید که من هم بتوانم بی‌دلانه مانند پروانه‌ها به سمت شمع وجودی اهل‌بیت(ع) کشیده شوم.
  راستی چرا این حوزه را برای فعالیت هنری‌تان انتخاب کردید؟ تا جایی که من می‌دانم عبارت شعر آیینی به جای شعر مذهبی و دینی را نخستین بار خود شما مطرح کردید. درست است؟
بله، درست است. ماجرای این نامگذاری هم به همان سالی برمی‌گردد که عرض کردم برای دوره تربیت معلم به تهران آمده بودم. در آن سال که به انجمن‌های ادبی مختلف می‌رفتم، نکته‌ای توجهم را جلب کرد و آن هم این بود که به محض اینکه اعلام می‌شد شاعری قصد خواندن شعری دینی را دارد، بیشتر حاضران چهره درهم می‌کشیدند، چون باورشان این بود که شعرهای دینی شعرهایی با تار و پودهای گسسته هستند و نه‌تنها از زیبایی‌های شعری بی‌بهره‌اند بلکه اصولا حرف خاصی هم برای گفتن ندارند. این قضاوت غیرمنصفانه برخی از همکارانم باعث شد از همان سال انجمن ادبی محیط را با محوریت دینی و اسلامی در قم راه‌اندازی کنم؛ انجمنی که هنوز هم در خانه‌ام برپاست و به لطف خدا با تربیت شاعران جوان، به کانون تولید اشعار درخور توجه و فاخر آیینی تبدیل شده است. خلاصه که چند سالی به همین منوال سپری شد تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب در یکی از سخنرانی‌هایم تلاش کردم با تغییر دادن نام این نوع شعر، توجه شاعران و فعالان این حوزه را جلب کنم و این سوءذهنیت به شعر دینی و مذهبی را از بین ببرم، برای همین از لفظ آیینی استفاده کردم و گفتم شاعر برای گفتن اینگونه اشعار باید به آیینگی، شفافی و صفای باطن برسد تا شعری درخور و اثرگذار در این حوزه بسراید.
  هدفی که به‌دنبالش بودید محقق شد؟
به لطف خدا بله. این واژه خیلی مورد استقبال قرار گرفت و بعدها فعالان حوزه فرهنگ و ادب بارها و بارها در جاهای مختلف از آن استفاده کردند.
  اساسا قلمرو شعر آیینی کجاست؟
ببینید! ما در تعریف شعر آیینی می‌گوییم شعری است که به لحاظ محتوایی متاثر از منابع دینی و متون اسلامی است، برای همین گستره آن تمام مسائل دینی، ازجمله توحید، عرفان و اخلاق و همچنین زندگی سراسر درس ائمه اطهار(ع) است. درواقع به اعتقاد من شعر آیینی مانند پازلی است که شعر توحیدی، شعر ولایی، شعر عرفانی، شعر اخلاقی، شعر رهایی از رذایل اخلاقی، شعر مقاومت و پایداری و... قطعات این پازل را تشکیل می‌دهند.
  این نوع شعر قدمتی دیرینه هم دارد. شما به‌عنوان پدر شعر آیینی، جایگاه امروز این شعر را چطور می‌بینید؟
واقعیت این است که شعر آیینی در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب به‌ویژه در دودهه گذشته، هم به لحاظ کیفی و محتوایی و هم از نظر ساختار شعری تمام‌قد بالیده است. ما در این دودهه شاهد آفرینش آثار حماسی و اثرگذاری بوده‌ایم که در عمر هزار‌و‌صدساله شعر عاشورا در زبان فارسی، بی‌بدیل هستند.
  به‌نظرتان دلیل این بالندگی و رشد چه بوده؟
خب، خیلی از مسائل در این جهش چشمگیر دخیل بوده. اما به‌نظر من مهم‌ترین دلیل آن حضور متعهدانه بسیاری از شعرای ما در زمان جنگ تحمیلی و مشاهده جان‌نثاری‌ها و فداکاری‌های رزمنده‌هاست. شاعری که جنگ را از نزدیک لمس کرده و رزمنده‌هایی را که با رمز یاحسین فداکاری کرده‌اند دیده، قطعا ایثاری که از فرهنگ عاشورا نشأت گرفته را می‌شناسد و می‌تواند آن را به‌خوبی در شعرش متبلور کند، برای همین من به‌شخصه معتقدم اگرچه 8سال جنگ تحمیلی خسارات زیادی را به ما تحمیل کرد، اما برکات معنوی بسیاری هم برایمان داشت.
  صحبت از قدمت 11سده‌ای شعر آیینی در زبان فارسی و رشد و بالندگی‌اش در سال‌های اخیر شد. می‌خواهم نظرتان را درباره نوحه‌ها و نواهای عاشورایی که امروزه در تکایا و هیئت‌ها اجرا می‌شوند، بدانم.
اگر چه شعر آیینی در تمام قلمروهایش رشد داشته، اما نمی‌توان منکر این قضیه شد که در کنار این اوج‌گیری‌ها و رویش‌های قابل تحسین، ریزش‌هایی هم داشته است که بیشتر آنها در حوزه شعر ولایی بوده. نوحه، مردمی‌ترین شعر عاشوراست؛ شعری که به‌خاطر زبان صمیمی، عاطفی و آهنگی که دارد به راحتی می‌تواند با عامه مردم ارتباط برقرار کند. اما متأسفانه عملکرد این حوزه به‌گونه‌ای نبوده که امروز بتوانیم با طیب خاطر بگوییم همه نوحه‌های عاشورایی زمان ما به لحاظ محتوایی قابل‌قبول بوده و از عیب و آفت مبرا هستند. ما وقتی از ریزش شعر آیینی صحبت می‌کنیم، بخش زیادی از آن دقیقا مربوط به همین نوحه‌هاست. متأسفانه برخی افراد بایدها و نبایدهای این عرصه را رعایت نکرده‌اند، دچار غلو، گزافه و خرافه شده‌اند و شعرشان را دچار آسیب و گزند کرده‌اند. در این نوحه‌ها که بیشتر آنها زبان حال است، شاعر خودش را به جای شخصیت‌های قدسی می‌گذارد و حتی گاهی برداشت‌های شخصی‌اش از واقعه کربلا را بیان می‌کند! همچنین ما در این اشعار بیشتر به بُعد گریه‌خیز عاشورا می‌پردازیم و دم از اسارت و حتی عجز و لابه اهل‌بیت(ع) می‌زنیم که اساسا این موضوعات با ذات اهل‌بیت(ع) تعارض دارد. این در حالی است که وهابیت، دشمن قسم‌خورده شیعه، دقیقا منتظر تولید چنین آثاری از سمت ماست که کیان و اعتبار فرهنگ عاشورا را زیر سؤال ببرد، برای همین است که من همیشه می‌گویم اگر نمی‌توانیم به فرهنگ شیعه خدمتی کنیم، دست‌کم تیشه به ریشه آن هم نزنیم.
  این کار چطور ممکن است؟ شاعران ما چطور می‌توانند فرهنگ عاشورا را به‌درستی روایت کنند؟
به‌نظر من اگر می‌خواهیم شعرمان از عیب و آفت دور بماند و حتی فراتر از شعر عاشورا، به شعر عاشورایی تبدیل شود، باید نخست با مطالعه منابع دست اول و روایات معتبر عاشورا، اطلاعات خود را درباره این واقعه بالا ببریم و بعد به جای صحبت کردن از ظواهر امر عاشورا، نظیر تشنگی، اسارت و...، از فرهنگ عاشورا و ابعاد وجودی امام‌حسین(ع) بگوییم. امام‌حسین(ع) مظهر شهامت و شجاعت بود. «هیهات منا الذله» بیان تاریخی ایشان در روز عاشورا به‌حساب می‌آید. گذشت ایشان هم مثال‌زدنی است. وقتی حر را نادم و پشیمان می‌بینند، توبه‌اش را می‌پذیرند و به او می‌گویند سرت را بالا بگیر. خب، همه اینها تصاویری است که بهتر می‌تواند ما را با وجوه شخصیتی امام‌حسین(ع) آشنا کند و درنهایت انگیزه ایشان از قیام کربلا را برایمان روشن سازد.
  در صحبت‌هایتان گفتید فراتر از شعر عاشورا، شعر عاشورایی است. مگر شعر عاشورا و شعر عاشورایی با هم فرق دارند؟!
بله. ما یک شعر عاشورا داریم که به‌طور خاص و مطلق به تمامی مسائل مربوط به رخداد کربلا می‌پردازد؛ همان اتفاقات کلی عاشورا که همه ما بارها و بارها شنیده‌ایم؛ تشنگی، مظلومیت امام‌حسین(ع) و یارانش، اسارت اهل‌بیت(ع) و... که بازگو کردن مکرر آنها واقعا ارزش ادبی و محتوایی چندانی ندارد. اما یک شعر عاشورایی هم داریم که بیانگر فرهنگ عاشوراست و از جنبه ارزشی و انسان‌سازی به این اتفاق بزرگ می‌نگرد. درواقع عاشورا یک اتفاق چند‌بُعدی است که فقط یک بُعد آن ماتم و عزا و بحث‌های عاطفی و احساسی‌اش است. باقی ابعاد آن که اتفاقا خیلی هم ارزشمندترند، مربوط به جهان‌بینی توحیدی امام‌حسین(ع)، حریت و آزادگی، مروت و جوانمردی، ظلم‌ستیزی، فرهنگ ایثار و فداکاری، عقلانیت و بیداری امت اسلام می‌شود. اما متأسفانه در شعرهای ما کمتر ردی از آنها دیده می‌شود. درحالی‌که ما در شعرهای عاشورایی می‌توانیم به دلایل شکل‌گیری قیام کربلا، خطبه‌هایی که امام‌حسین(ع) از مدینه به مکه ایراد کردند، حجی که به‌خاطر هدایت‌گری و ظلم‌ستیزی نیمه‌کاره رها شد، ایثار و فداکاری اهل‌بیت(ع) در راه خدا و... بپردازیم، چرا که باور ما این است فرهنگ عاشورا با بیان هنری و شعرگونه شاعران می‌تواند ذهن مخاطب را درگیر سازد و او را به فکرکردن وادار کند؛ کاری که باعث ماندگار شدن پیام عاشورا خواهد شد.
  یعنی می‌گویید مهم‌ترین عاملی که باعث ماندگار شدن پیام عاشورا می‌شود، پرداختن به موضوعات مرتبط با فرهنگ عاشورا در آثار آیینی است؟
قطعا اصلی‌ترین موضوع همین پرداختن به محتوای ارزشی و فرهنگی عاشوراست که عرض کردم. ضمن اینکه شاعر برای بیان رساتر و شیواتر قیام عاشورا باید از کلی‌گویی پرهیز کرده و سوژه معینی را انتخاب کند. چرا که زمان، زمان تخصص‌گرایی است و ما در شعر و شاعری هم با کلی‌گویی راه به جایی نخواهیم برد. پس باید به‌دنبال مضامین بکری باشیم که کمتر مطرح شده‌اند؛ مسائلی که به کشف هدف غایی قیام کربلا کمک کرده و با کلامی مقفا، موزون و مخیَل که تعریف شعر است، راه به ذهن آدم‌ها باز کند. البته حالا که اندیشه‌هایی جدید وارد قلمرو شعر شده‌اند، می‌گوییم مخیَل بودن یعنی خیال‌انگیز بودن شعر دیگر کافی نیست و شعر باید مخیِل هم باشد؛ یعنی بتواند ذهن مخاطب را به تصویرگری و تکمیل معنای شعر وادار کند.
  پس با این تفکر احتمالا تلفیق شعر آیینی با دیگر هنرها مانند موسیقی را هم کار ارزشمندی می‌دانید، چون تصویرسازی را برای مخاطب راحت‌تر می‌کند؛ مانند اتفاقی که برای شعرهای خودتان افتاد و با آلبوم «غریبانه» غلامعلی کویتی‌پور به خاطره مشترک روزهای عزاداری محرم تبدیل شد.
بله، دقیقا همینطور است. شعر در وزن و آهنگ با موسیقی مشترک است و به‌دلیل همین وجه اشتراک، تلفیق این دو هنر باعث تصویرسازی بهتر در ذهن مخاطب می‌شود. ناگفته پیداست وقتی شعر با موسیقی هماهنگ شود، تأثیر مضاعفی پیدا کرده و میزان اثرگذاری‌اش بیشتر خواهد شد.
  تا از موضوع درگیر کردن ذهن مخاطبان عاشورا با بیان هنری و اثرگذار فاصله نگرفته‌ایم، این سؤال را هم از خدمت‌تان بپرسم که تاکنون برای اینکه شاعران جوان به حوزه شعر آیینی بیایند و در ادامه یاد بگیرند چطور شعری عاشورایی و بی‌عیب و خطا خلق کنند، کاری انجام شده؟
البته. هم‌اکنون ما دوره‌های مختلفی در کشور داریم که کارشان پرورش شعرای جوان، ولایی و متعهد است. در این دوره‌ها اساتیدی حضور دارند که سعی می‌کنند با ارائه آموزش‌های اصولی در حوزه شعر آیینی، ذهن شعرای ما را از آسیب‌ها و آفت‌های این حوزه دور نگه دارند تا درنهایت شعرهایی که خلق می‌شوند، شعرهایی درخور، اثرگذار و ماندگار شوند. اما در این خصوص هنوز راه زیادی در پیش است و به‌شخصه امیدوارم این فعالیت‌های جسته و گریخته به‌سامان‌تر شوند تا شاعران ما از این پس با وسواس بیشتری سراغ مقوله‌های آیینی بروند و با احتیاط بیشتر، حرمت و قداست این ساحت موضوعی را نگه دارند.
  خودتان هم در این خصوص کارهای آموزشی و پژوهشی زیادی انجام داده‌اید. تا جایی که لقب پدر شعر آیینی را به شما داده‌اند. کمی هم برایمان از این فعالیت‌ها می‌گویید؟
یکی از اصلی‌ترین فعالیت‌های من در حوزه شعر آیینی، برگزاری انجمن ادبی محیط در منزلم است که سابقه‌ای 55ساله دارد. در این انجمن سعی داریم با پرورش نیروهای جوان، خوش‌فکر و متعهد به خلق آثار ماندگار و فاخر در حوزه شعر آیینی کمک کنیم. تا‌کنون در این جلسات افراد سرشناسی شرکت کرده‌اند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به ناصر فیض، سیدمهدی حسینی، حمیدرضا برقعی، محمد نعیمی، احمد علوی، محمدجواد شرافت و... اشاره کرد. در حوزه فعالیت‌های پژوهشی هم با انتشار کتاب‌هایی ازجمله «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی»، «سیمای مهدی موعود در آیینه شعر فارسی»، «کاروان شعر عاشورا» و... سعی کرده‌ام هر آنچه از شعر آیینی می‌دانم، در اختیار دیگران قرار دهم. به لطف خدا این کتاب‌های پژوهشی به‌خوبی جای خود را در جامعه ادبی، به‌ویژه در میان جوانان علاقه‌مند به فعالیت در زمینه شعر آیینی باز کرده‌اند تا جایی که با اینکه امروز این کتاب‌ها به‌دلیل مشکلات کاغذ تجدید چاپ نمی‌شوند، اما در کتابخانه‌های عمومی به‌عنوان منابع شعر آیینی در اختیار فعالان این حوزه و دانشجویان مقاطع مختلف قرار می‌گیرند.





هزار و 100سال ارادت قلم به سالار شهیدان
«شعر آیینی به راحتی به‌دست ما نرسیده. جان‌های زیادی از دست رفته تا فرهنگ عاشورا در قالب کلمات مقفا و موزون زنده بماند و به‌دست ما برسد.»؛ این را محمدعلی مجاهدی، پدر شعر آیینی می‌گوید؛ کسی که تحقیقات بسیاری در این حوزه انجام داده و تاکنون حاصل این تحقیقات را در قالب کتاب‌های پژوهشی مختلف روانه بازار کتاب کرده است. مجاهدی درباره پیشینه شعر آیینی می‌گوید: «پس از واقعه کربلا، حاکمان که بیشتر آنها سنی‌مذهب بودند، اجازه عزاداری عمومی در سوگ شهدای کربلا را به شیعیان نمی‌دادند و به همین دلیل تا 300سال ابتدایی هجری قمری نمی‌توانیم ردی از عاشورا در شعر شاعران ببینیم. تا اینکه برای نخستین بار معزالدوله احمد بن بویه دیلمی، از امیران بوییه در عاشورای سال 352هجری قمری فرمان می‌دهد در ایالات تحت سیطره خود شامل عراق و بخش‌هایی از ایران، برای امام‌حسین(ع) و یارانش عزاداری عمومی برگزار شود و این نخستین‌باری است که در بغداد و قسمت‌هایی از ایران شاهد به‌وجود آمدن نوحه و شعر گفتن از واقعه کربلا هستیم».
مجاهدی از مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی به‌عنوان نخستین شاعر تاریخ هزار و صدساله مکتوب عاشورا نام می‌برد و ادامه می‌دهد: «کسایی مروزی در دوره‌ای می‌زیست که دم زدن از اهل‌بیت(ع) جرم نبود، برای همین به گفتن اشعار آیینی پرداخت و به این ترتیب نام خودش را به‌عنوان نخستین شاعر آیینی مطرح کرد. بعد از او شاعران دیگری ازجمله سنایی، عطار نیشابوری، مولانا جلال‌الدین رومی، شیخ ابوالحسن خرقانی، سوزنی سمرقندی، ابن یمین، جمال‌الدین سلمان ساوجی، محمد بن ابن حسام خوسفی، خواجوی کرمانی و... در رثای سالار شهیدان طبع‌آزمایی کردند تا نوبت به محتشم کاشانی رسید؛ کسی که در سده دهم هجری ترجیع‌بند ماندگار «باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» را سرود و نام خودش را در قرائت‌های ماتمی عاشورا جاودانه کرد. کمی بعد شاعرانی مانند عمان سامانی، صفی‌علی اصفهانی و... پا را از قرائت‌های ماتمی فراتر گذاشته و شعر گفتن در قرائت عرفانی عاشورا را امتحان کردند و به این ترتیب پایه‌گذار شعر آیینی و قرائت‌های ارزشی و حماسی از فرهنگ عاشورا شدند».


عاشورا یک اتفاق چند‌بُعدی است که فقط یک بُعد آن ماتم و عزا و بحث‌های عاطفی و احساسی‌اش است. باقی ابعاد آن مربوط به جهان‌بینی توحیدی امام‌حسین(ع)، حریت و آزادگی، مروت و جوانمردی، ظلم‌ستیزی، فرهنگ ایثار و فداکاری، عقلانیت و بیداری امت اسلام می‌شود

این خبر را به اشتراک بگذارید