این گروه خشن سام پکین پا 1969
همراهان مرگبار
سعید مروتی| روزنامهنگار:
«شاعر خشونت» لقبی که منتقدان به سام پکین پا دادند، بیش از هرچیز با شاخصترین فیلم کارنامه این کارگردان؛ «این گروه خشن» انطباق مییابد و البته نشانههایش را میتوان در چند فیلم دیگر او مثل «سرآلفردو گارینا را برایم بیاورید» و «سگهای پوشالی» هم مشاهده کرد.
کارگردان تکرو و معترضی که هیچگاه با هالیوود کنار نیامد (و مدیران استودیوها هم در قلع و قمعکردن فیلمهایش کمنگذاشتند)، از فیلمهای اولیهاش (همراهان مرگبار و در سرزمین مرتفع بتاز) تا آخرین آثار مهمی که ساخت (گریز و صلیب آهنین) دلبسته روایت زندگی قهرمانان تکافتاده و معترض بود. پیکنپا عوالم پیچیده دنیای مردانه را با صراحت و خلوص برپرده نقرهای منعکس میکرد. انتهای دهه60 میلادی، زمانی که پکین پا این گروه خشن را کارگردانی کرد، وسترن سنتی به پایان راهش رسیده بود.
جان فورد و هوارد هاکل، استاد مسلم سینمای وسترن تقریبا بازنشسته شده بودند و تماشاگران هم علاقه چندانی به تماشای وسترن نشان نمیدادند؛ زمانه هم عوض شده و نسل تازهای از راه رسیده بود که تعریف تازهای از وسترن ارائه میکرد. آرتور پن با «تیرانداز چپدست» جورج روی هیل با «موچ کسیدی و سازندس کید» و سام پکین پا با فیلم «این گروه خشن» طلایهداران این نسل بودند. به اینها باید سرجولئونه را هم اضافه کرد که به سهگانه معروفش (به خاطر یک مشت دلار، به خاطر چند دلار بیشتر و خوب، بد، زشت) جریانی به نام وسترن اسپاگتی را به راه انداخت.
میان این فیلمها و فیلمسازان، فیلم این گروه خشن و شخص سام پکین پا جایگاهی ویژه دارند. پکین پا در این گروه خشن بیشتر از همیشه با قهرمان تکافتادهاش همراهی و همدلی میکند. این گروه خشن مثل بیشتر وسترنهای انتهای دهه60 و اوایل دهه70، قصه عوضشدن روزگار را روایت میکند. در فیلم پکین پا روزگار عوض شده ولی پایک (ویلیام هولدن) و رفقایش (ارنست بورگسناین، ادموند اوبراین و وارن اوتس) عوض نشدهاند.
سکانس برگزیده: فصل پایانی این گروه خشن و جدال پایک و رفقایش با ژنرال ماپاچه و سربازان بیشمارش، از سکانسهای فراموشنشدنی تاریخ سینماست. جایی که پایک و رفقا سراغ مکزیکیها میروند تا دوست مکزیکیشان را از آنها پس بگیرند. قبل از این سکانس پرخشونت، فصلی کوتاه و بدون دیالوگ وجود دارد که با میزانسن فوقالعاده پکین پا به یکی از قابهای درخشان وسترن تبدیل شده است؛ قابی که 4 وسترن اسلحه به دست و مصمم آن را پر کردهاند که با حس و حالی وصفناپذیر به استقبال مرگ میروند. زیبایی بصری نماهای کوتاه این فصل، مفهوم رفاقت مردانه و ایستادن پای اصول را به زبان سینما به مخاطب عرضه میکند. پایک و رفقا با تمام وجود پا به مسلخی میگذارند که میدانند از آن زنده بیرون نخواهند آمد.