نیمه راه سخت دولت
همشهری به مناسبت هفته دولت در گفتوگو با فعالان سیاسی به بررسی عملکرد دو ساله دولت پرداخت
حسن روحانی در روزی که دومین دولتش وارد سومین سال حیاتش میشد از انتقاد بیهزینه بهعنوان یکی از دستاوردهای دولت یاد کرده و تأکید کرد که بسیار سخت است بعد از این کسی بتواند این مسیر را تغییر دهد، دولت روحانی شاید بداقبال بود که با دولت ترامپ تلاقی پیدا کرد وگرنه ستاره این دولت در این 2سال اخیر همانطوری میدرخشید که در 4سال گذشته. دولت اگرچه این روزها هم از راست و اصولگرایان نقدهای بیسابقه میشنود و هم از چپ و اصلاحطلبان و پشتوانه رأی خود، اما راههایی را باز کرده که سد کردن آن راه در آینده سخت است؛ دولت راه دیپلماسی را باز کرد، حتی اگر رئیسجمهور آمریکا این راه را به روی خود و کشورش ببندد، در تمام دنیا ایران را بهعنوان کشوری میشناسند که در سیاست خارجیاش عقلانیت دارد و از مذاکره در شرایط برابر با آغوش باز استقبال میکند. دولت راه شفافیت را باز کرد. مسیری که تا سالهای قبل از دولت روحانی کور بود. با این حال برخی تصمیمات در بزنگاههای حساس خالی از ایراد نبود و یکی از مهمترین ایرادها زمانی بود که دلار و سکه دوباره افسارگسیخته بود؛ تصمیمی که از دل آن چندین پرونده فساد بیرون زد. در این پرونده به بررسی نقاط قوت و ضعف دولت پرداختهایم.
محمد مهاجری، روزنامهنگار
نقاط قوت: توانمندیهای دولت در حوزه سیاست خارجی را باید بهعنوان نقطه قوت دولت در نظر گرفت. همچنین تلاشهایی که این دولت در مقایسه با دولتهای قبلی در حوزه شفافیت انجام داده است، از نقاط قوت دولت دوازدهم به شمار میآید. در حوزه شفافیت، دولت اطلاعات قابلتوجهی هم بهصورت شفاهی و هم مستند و مکتوب منتشر کرده است که میتوان به انتشار اعداد و ارقام پرداختهایی که دولت به دستگاههای مختلف انجام میدهد، اشاره کرد. انتشار جزئیات و جداول لوایح بودجه سالانه هم از دیگر اقدامات دولت در این زمینه است.
نقاط ضعف: عدمبیان مشکلات و واقعیتهای اقتصادی کشور از نظر من از نقاط ضعف دولت است. ممکن است بخشی از این مسئله به دلایل امنیتی مرتبط باشد یا این تصور مطرح باشد که بیان مشکلات ممکن است به ناامیدی مردم بینجامد اما به هر حال، بیان این واقعیتها قابل انکار نیست چنانکه مخالفان دولت در عمل به ناامیدسازی دولت مشغولند.
وزارتخانه قوی: ظریف، آذریجهرمی و زنگنه هم به لحاظ عملکرد و شفافیت و هم به لحاظ ارتباطاتی که با مردم دارند.
وزارتخانه ضعیف: وزارت صنعت و معدن و وزارت جهادکشاورزی
محمد هاشمی، عضو سابق حزب کارگزاران:
نقطه قوت: توانایی دولت در کنترل قیمتها و ایجاد ثبات نسبی در بازار سکه و ارز و مسکن را میتوان جزو عملکردهای مثبت دولت طی یکسال گذشته در نظر گرفت. بهطور کلی تغییر روند صعودی قیمتها مثبت ارزیابی میشود. عملکرد بانک مرکزی طی یک سال گذشته مثبت بوده است. متوقف کردن روند صعودی تورم دستاورد خوبی است. در حوزه دیپلماسی دولت خیلی شجاعانه و عالمانه در برابر فشارها مقابله کرد و درخشید. در این زمینه، دولت توانست خواستههای غربیها را عقیم کند.
نقاط ضعف: در حوزه فرهنگی ما دستاوردهای خوبی نداشتیم. با اینکه انقلاب ما فرهنگی بود اما عملکردها در این حوزه ضعیف بوده است. فعالیتها در این بخش بیشتر شعاری بوده است. مصداق آن در حوزه حجاب و عفاف است که شاهدیم وضعیت جامعه به هر دلیلی روزبهروز بدتر میشود. بنابراین مجموعه عملکرد دستگاههای نظام در عرصه فرهنگ منفی بوده است که نیازمند تجدیدنظر است. دولت تنها یک متولی فرهنگ است، صدا و سیما و تریبونهای نمازجمعه و حوزههای علمیه در این حوزه نقش دارند.
وزارتخانه قوی: به دور از شعار میگویم که عملکرد وزارت نیرو قوی بهنظر میرسد و با توجه به خشکسالی و گرمای شدیدی که در تابستان داشتیم، مدیریت قابل توجهی را در حوزه برق و آب شاهد بودیم و خدمترسانی با وجود مشکلات در این وزارتخانه محسوس بوده است. وزارت خارجه نیز همانطور که اشاره کردم شجاعانه و قوی عمل کرده است و در برابر توطئه آمریکاییها و کشورهای منطقه بسیار خوب ایستاده است.
وزارتخانههای ضعیف: بهدلیل نبود اطلاعات دقیق از عملکردها، قادر به اظهارنظر در این زمینه نیستم.
حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا:
نقاط قوت: عبور از بحران و بازآفرینی ثبات اقتصادی با وجود نارضایتی کلی مردم را میتوان بهعنوان عملکرد مثبت دولت دوازدهم در نظر گرفت. بخشی از این بحران ناشی از تحریمها بود اما بخشی از آن مربوط به سوءمدیریت دولت میشد.
نقاط ضعف: عدمپاسخگویی و ارتباط ضعیف با مردم را میتوان نقطه ضعف دولت تلقی کرد؛ چراکه پایه اصلی موفقیت دولتها حمایتها، صبر و ایستادگی مردم است. اگر حمایت مردم نباشد دولتها حتی یک روز هم قادر به ادامه کار نخواهند بود. دولت در حوزههای مسائل اقتصادی هم نتوانسته مشکلات مردم را حل و فصل کند.
وزارتخانه قوی: وزارت خارجه
وزارتخانه ضعیف: اقتصاد و دارایی
ابوالقاسم رئوفیان، فعال سیاسی اصولگرا:
نقاط قوت: با وجود اینکه برخی نسبت به برجام کممهری به خرج دادند، میتوان گفت که برجام از نقاط قوت کارنامه دولت بوده است. در حوزه مسائل نظامی هم انتصاب وزیر دفاع از میان ارتش جمهوری اسلامی توسط رئیسجمهور امر مثبتی بود که از تعامل و هماهنگی وی با سپاه پاسداران دستاوردهای قابل توجهی در حوزه دفاعی بهدست آمد.
نقاط ضعف: یکی از دلایل عملکرد ضعیف دولت، عدمهمکاری با مردان کارآمد جناح سیاسی مقابل دولت است. از یک طرف دولت تدبیر و امید باید حسن تدبیر به خرج میداد و از قابلیت افراد استفاده میکرد اما در این زمینه سوءتدبیر صورت گرفت. عدمهماهنگی و اصطکاک میان تیم اقتصادی دولت و نیز بیتوجهی شخص روحانی به انتظارات وزرا را میتوان ازجمله نقاط ضعف دولت برشمرد.
وزارتخانههای قوی: نفت، ورزش، امورخارجه
وزارتخانههای ضعیف: وزارت ارشاد بهدلیل عملکرد دستگاههای موازی نتوانسته است عملکرد قابلقبولی داشته باشد.
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا:
نقاط قوت: بهنظر من نقطه قوت دولت در حوزه سیاست خارجی بوده است؛ یعنی مشخصا پس از خروج آمریکا از برجام، دولت سیاستهای مبتنی بر واقعیتهای قدرت در جهان امروز را پیشه راه کرد و از خوشبینی و خوشخیالی در روابط بینالملل دست برداشت.
نقاط ضعف: نقطه ضعف را در حوزه اقتصادی میدانم؛ دولت فاقد سیاستهای راهبردی مشخصی است که همه اجزای دولت به آن پایبند باشند. از سوی دیگر، راهبردهای متفاوتی توسط بخشهای مختلف دولت پیگیری میشود؛ بنابراین انسجام واحدی در سیاستهای اقتصادی دولت قابل مشاهده نیست.
وزارتخانه قوی: قویترین بخش دولت را نه وزارتخانه، بلکه معاونت علمی و فناوری دولت میدانم.
وزارتخانه ضعیف: وزارت ارشاد در حوزه فرهنگی و هنری
دولت مدیریت دارد
احمد شیرزاد/ نماینده مجلس ششم
پایان 2 سالگی دوره دوم ریاستجمهوری آقای روحانی شاید زمان مناسبی برای طرح این پرسش و پاسخ به آن باشد که اصولا دستاورد ضدتحریمی دولت تدبیروامید با وجود مانع مذاکراتی همچون دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده چه میتوانست باشد و آیا تفاوتی با روی کار آمدن یک دولت اصولگرا داشت یا خیر؟ پاسخ به این پرسش بستگی به این دارد که دولت آقای روحانی را با چه دورهای مقایسه کنیم. اگر به جای دولت آقای روحانی، دولت آقای خاتمی بر مسند اجرایی بود، قطعا بهتر از این عمل میکرد. صحبت از این نیست که توانمندیهای مدیریتی آقای روحانی و خاتمی را بسنجیم. واقعیت امر این است که دولتی از جنس دولت دوم اصلاحات بهعلت تیمی عملکردن، نقدپذیری و ارتباط منسجمتر با جریانهای سیاسی و بدنه اجتماعی، دولت بسیار موفقی بود ولی در دولت تدبیروامید این خود آقای روحانی است که دارد تصمیم میگیرد. شرایط بهگونهای نیست که از بدنه اجتماعی حامی ایشان استفاده شود؛ هیچ استفادهای نمیشود. در عرصه اجرایی کشور هر آنچه در بدنه کارشناسی دولت پختوپز میشود، ظهور مییابد. این یک ضعف است و آقای روحانی نمیتواند با چنین روشی بهترین تصمیمها را اتخاذ کند. اگر هم به بهترین تصمیمها دست یابد، نمیتواند به بهترین شکل اجرایش کند. پرسش بعدی که بلافاصله پس از فرض قبلی مطرح میشود، این است که دولتی از نوع دولت اصلاحات چقدر بهتر از شرایط امروز عمل میکرد؟ واقعیت امر این است که 30 تا 40درصد بهتر عمل نمیکرد و عملکرد چندبرابری نمیداشت و اختلافها از زمین تا آسمان نمیبود.
اما نتیجه چنین مقایسهای در تراز با دولت آقای احمدینژاد چه خواهد بود؟ بسیار متفاوت خواهد بود. دولت آقای روحانی یک دولت عرفی است و کسی در آن ادعای تغییر جهان را ندارد.
بنابراین مدیریت میکند. نقطه قوت دولت آقای روحانی این است که در آن «مدیریت» اتفاق میافتد. مدیریت به این معنا نیست که هیچ اشکالی وجود ندارد و هیچ تصمیمی نابجا نیست، بلکه بهمعنای اداره امور مبتنی بر یکسری دانستهها و تجربههاست. این در حالی است که در دولتهای نهم و دهم به ریاست آقای محمود احمدینژاد اصولا مسائل به امان خدا رها میشدند.
مصداق چنین تفاوتی را در مقطع کوتاه دیماه96 تا اردیبهشت97 میتوان جست که وقتی عنان مدیریت اقتصادی از دست دولت خارج شد، بالاخره توانست در بخش اقتصاد آشفتگیها و نابسامانیها را جمعوجور کند.
اگر به حجم فشارهای آمریکا و کاهش درآمد نفتی دولت بنگریم، متوجه خواهیم شد که بازار اقتصاد اگرچه نه به بهترین شکل ولی دارد کار میکند. در چنین شرایطی ایرادگرفتن به محققنشدن شعارهای دولت آقای روحانی منصفانه نیست و مشکلی را حل نمیکند. شاید بتوان دوجین شعار پیدا کرد که تحقق پیدا نکرده باشد، اما با اتفاقات 2سال اخیر کدام معجزهگری میتوانست مشکلات را حل کند؟ مهم این است که تصمیمات بهدرستی گرفته شود و با هماهنگی همه جریانهای سیاسی و اصحاب قدرت اتخاذ شود تا بتوانیم با این شرایط پرفشار و بحرانی مقابله کنیم و کشور به روند عادی خودش بازگردد. این کار زمانبر و مشکل است و نیازمند آن است که همه قوا متحد شوند.
دولت به مردم توضیح دهد
طیبه سیاوشی/ نماینده مجلس دهم
دولت آقای روحانی را در نیمه راه فعالیت خود همچنان باید از وجه شاخص برنامههای سیاست خارجی و توسعه روابط دولت با قدرتهای بزرگ سنجید. تحولات بینالمللی اگرچه با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا خلاف تلاشهای دولت دوازدهم رقم خورد، ولی این دولت در عرصه سیاست خارجی موفق عمل کرد و نگذاشت تجربه تلخ اجماع جهانی علیه ایران شکل بگیرد. رئیسجمهور و دیپلماتهای دولت تلاش کردند تا چهره ایران را در عرصه بینالملل بهبود بخشند. سفرهای مکرر اخیر آقای ظریف وزیر امور خارجه به اروپا و سایر کشورهای محل تعامل با ایران شاهدی بر این مدعاست. با این حال برخی نقاط ضعف در مدیریت و سیاست داخلی، اثرگذاری این تلاشهای بینالمللی را تحتتأثیر خود قرار داد. ایرانیان تجربه دولتهای نهم و دهم را پشت سر گذاشته بودند و بر همین اساس نیز به دولت آقای روحانی رأی دادند. آنها میخواستند به همان سیکل معیوب دولتهای نهم و دهم نیفتند. مردم تصور میکردند با برجام موانع تعامل سیاسی و فرهنگی ایران با دنیای خارج در کنار امر اقتصاد نیز مرتفع خواهد شد و برای این مسئله حتی جشن گرفتند. اینجا یک کار انجام نشده وجود داشت. پس از خروج آمریکا از برجام دولت حداقل میتوانست به زبان گویاتری درخصوص موانع رفع بنبستهای مذاکراتی با آمریکا صحبت کند. دولتمردان اگر در زمان برجام مجبور میشدند به مخالفان داخلی خودشان جواب بدهند، توانسته بودند یک سرمایه اجتماعی را نیز پشت سر خودشان حفظ کنند. حواشی ایجاد شده حول برجام در عمل به همین سرمایه اجتماعی پشتوانه دولت آسیب زد. دولت نیز توضیحاتی درباره پشت پرده این حواشی و موانع سد راه ارائه نکرد.
در عرصه سیاست داخلی نیز بوروکراسی سنگین حاکم بر فضای مدیریتی کشور، باعث میشود تا بهرغم استیضاحها و سایر ابزارهای نظارتی عملکرد وزرا و کابینه تغییر نکند. این چرخه بوروکراسی کوتاهتر نشده است و به همین دلیل شاهد فسادهای زیادی هستیم. از سویی همچنان تمسک به برخی نزدیکترین حلقه اطرافیان و دوستان مدیریتی باعث شد تا دولت دوازدهم نیز از آسیبهای مفاسد اقتصادی مصون نماند. الان چهره دولت از این مفاسد آسیب دیده است. تحریمها یک عارضه وخیم برای ایران بودند و در عین حال فسادهای داخلی و کندی چرخه بوروکراسی همچنان مانع شکلگیری تحولات عمیق و گسترده در امور اجرایی کشور شدند. مردم در قضاوت نهایی خودشان درخصوص عملکرد دو دورهای دولت تدبیروامید نمیتوانند صرف استدلال تحریمها در مشکلات را پذیرا باشند. دولت به درستی با مردم صحبت نکرد. متأسفانه شفافسازی نشد و در جاهایی نیز که صورت گرفت دولت بیشتر بابت این شفافسازی هزینه داده است، چون در سیاست خارجی این شفافسازی از سوی دولت مطرح نشد. دولت تدبیروامید اگرهم نمیتوانست برخی مسائل را به سبب مشکلات بینالمللی آشکار کند، اما همان مسائل مطرح شده را نیز میتوانست به زبان شفاف و قابل فهمی برای مردم بیان کند. کلیگوییها به پیچیدهتر و مبهمتر شدن شرایط اضافه کرد و باعث شد تا حلقه ارتباطی میان دولت و سرمایه اجتماعیاش شکاف پیدا کند. دولت برای 2سال آینده خود نیازمند ترمیم این شکاف هم هست.