بیماری را تشدید نکنیم
علی فیروزآبادی ـ روانپزشک
ـ دکتر شما به پسر من بگویید آدم دست خودشه. خودش باید بهخودش کمک کنه.
ـ وقتی شما سرما خوردید و از بینیتان آب میآید، دست خودتونه که جلوی آن را بگیرید؟
ـ آخه دکتر این یک مشکل جسمیه. مشکلات روحی فرق میکنه. در این دیالوگ دو جنبه مهم که در درمان مشکلات و بیماریهای روانپزشکی به شکلی شایع با آن روبهرو میشویم، آمده است؛ یکی آنکه دو نوع بیماری داریم، روحی و جسمی و دوم آنکه در بیماری روحی اراده فرد بهتنهایی در ختم مشکلات، نقش کافی را بازی میکند و اگر فردی دچار مشکل روحی میشود، این از ضعف اراده و گاه ایمان اوست.
سیصدواندی سال پیش، فیلسوف فرانسوی رنه دکارت در کوشش برای درک رفتار انسانی به این نتیجه رسید که انسان در سلسله مراتب هستی تافتهای جدابافته است که از دو بخش جسم و روح ساختهشده و این دو از یکدیگر مجزا و منفک هستند. جسم مانند یک ماشین است که از سوی روح هدایت میشود و جایگاه روح نیز غده اپیفیز(پینهآل) است. دکارت از همین موضع حیوانات را فاقد روح و لاجرم بدون احساس و هیجان دانست. سنگ کجی را که دکارت بنا گذاشت، تأثیر منفی خود را بر شیوه تفکر فلاسفه و روانشناسان در سالهای بعد به جا گذاشت و با وجود آنکه علم بطلان «دوگانهانگاری دکارتی» را نشان داد، هنوز این مرزبندی در توده مردم و در بسیاری از تحصیلکردگان و حتی پزشکان مشاهده میشود.
اختلالات روانپزشکی نیز چون دیگر اختلالات و بیماریها از جایی جز «بدن» انسان نشأت نمیگیرند. تفاوت در این است که در اینجا آن بخش از بدن که درگیر میشود، قسمتی از مغز است که به اندیشه، احساس و رفتار مربوط میشود که به آن «روان» میگوییم. در اینجا همان بخشی که انسانیت ما را میسازد و قرار است در مورد بیماری و هرچیز دیگری اندیشه و احساس داشته باشد، دچار اختلال میشود. وقتی مشکل کبدی یا کلیوی وجود دارد، قسمت اندیشهورز مغز در مورد بیماری که در خارج او وجود دارد، قضاوت و تفکر میکند اما در اینجا همان بخش اندیشهورز بیمار میشود.
همچنین واژه دیگری که به این دوگانگی دامن زده «ذهن» است. ذهن جدا از مغز نیست. در حقیقت ذهن و مغز به یک پدیده اشاره میکنند. زمانی که به این پدیده از منظر اولشخص و از درون بنگریم، نام آن ذهن میشود و آنگاه که از بیرون و سومشخص آن را به نظاره مینشینیم، به آن مغز میگوییم. روح نیز مفهومی اعتقادی، مذهبی و ایدئولوژیک است. میتوان به آن باور داشت یا نداشت و نباید با واژه «روان» خلط شود و افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی را افرادی که از نظر «روحی» دچار ضعف هستند قلمداد کرد و علاج درد را در تقویت «روحیه» آنها دانست که قسمت اعظم آن هم دست خودشان است. بیماریهای روانپزشکی همانند هر بیماری دیگری عارض میشوند و داروها نقشی همتراز دیگر بیماریها در درمان این اختلالات دارند و نسبتدادن آنها به ضعف اراده و ایمان فرد بار مضاعفی را بر دوش او میگذارد که حاصلی جز تشدید بیماری ندارد.