تلنگر آخر، بعد از برسون و رنه
محمدناصر احدی/روزنامهنگار
با اینکه گدار به وضوح از موفقیت «چهارصدضربه» فرانسوا تروفو سر شوق آمده بود اما آنچه به او جرأت داد تا « از نفس افتاده» را بسازد، «هیروشیما عشق من» آلن رنه بود که پیام پایان یک دوره و آغاز دوره جدیدی را به او مخابره میکرد. گدار خیال داشت فیلمی متفاوت بسازد که مرزهای موج نو را تا سرحدات قلمرویی تجربی گسترش دهد. در کتاب «گدار به روایت گدار» درباره ساخت از نفس افتاده نوشته «بهخودم گفتم ما قبلاً برسون را داشتیم، اخیراً هم «هیروشیما» را داشتیم. نوع خاصی از سینما بهتازگی به پایانش نزدیک و چهبسا تمامشده است، پس باید تلنگر آخر را زد؛ باید نشان داد که هر چیزی ممکن است.»
گدارـ مثل هر سینهفیل دیگری از میان همنسلانشـ به جایگاهی که فیلمسازان جدید در تاریخ سینما بهخود اختصاص دادهاند آگاهی داشت. از اینرو، دانشاش از تاریخ سینما را بهکار گرفت و تصاویر و دیالوگهای فیلمش را به یک وسیله بیانی شخصی مبدل ساخت که بازتابی از طرز تلقی او درباره مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بود. به همین دلیل است که از نفس افتاده شبکهای پیچیده و متناسب از ارجاعات سینمایی است. خودش درباره این ویژگی آثارش گفته «نخستین فیلمهای ما فیلمهای سینهفیلی بود ـ کار عشاق سینما- یک نفر میتواند از آنچه قبلا در سینما دیده شده استفاده کند تا ارجاعاتی آگاهانه را محقق کند. این موضوع بهویژه در مورد من صادق بود. من به برخوردی کاملاً سینمایی میاندیشیدم.» البته، گدار به همین نیز بسنده نکرد و به دستاوردی ورای اشارات سینمایی میاندیشید. او به شیوهای برشتی قصد داشت بر فاصله مخاطب با اثر تأکید کند و به همین منظور شیوهای را در تدوین و روایت برگزید تا او را در رسیدن به مقصودش یاری دهد. خودش در اینباره چنین گفته «آنچه من میخواستم این بود که داستانی قراردادی را بگیرم و بهشکلی متفاوت از هر آنچه قبلاً در سینما انجام شده بود بازسازی کنم. درضمن، من میخواستم این احساس را ایجاد کنم که تکنیکهای فیلمسازی بهتازگی برای نخستین بار کشف یا تجربه شده است.» بهرغم اینکه گدار از سنت تئوری مؤلف آندره بازن و «کایهدوسینما» میآمد اما روش واسازانه خود را در کار با قراردادهای موجود بهمنظور افشا و براندازی محدودیتهای ژانر و تکنیکهای فیلمسازی گسترش داد. حاصل چنین نگرش و برخوردی با سینماست که از نفس افتاده را به بزنگاه مهمی در تاریخ سینما بدل کرده است. گدار نهتنها قصد نداشت به تکرار تجربیات پیش از خود دست بزند بلکه این سودا را در سر داشت که امکانات بیانی سینما را وسعت دهد و فیلمی بسازد که بهواسطه آن سینما را از نو تعریف کند. با تمام این بلندپروازیها، شاید در سال 1960باورش سخت بود فیلمی که از داستانی احساسی در روزنامه الهام گرفت و با بودجهای کم ساخته شد، بتواند بر بسیاری از فیلمسازان در سرتاسر دنیا اثر بگذارد و به پدید آمدن تلقی جدیدی از سینما منجر شود. از نفس افتاده آغاز نفسهای سینمای جدیدی بود که از جسارت گدار و شناخت درست او از نبض زمانه و تاریخ سینما متولد شد.