• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 23 مرداد 1398
کد مطلب : 72524
+
-

ارز حاصل از صادرات غیرنفتی برای اقتصاد ایران کافی است؟

به دنبال دلار غیرنفتی

گفت‌وگو با محمدرضا انصاری و کاوه زرگران درباره صادرات غیرنفتی در ایران

به دنبال دلار غیرنفتی

نورا عباسی/خبر‌نگار

تغییرات ارزی بلای جان اقتصاد شده است. این روزها سرنخ هر گره اقتصادی را پیگیری کنید به سرمنشأ تغییرات ارزی خواهید رسید؛ مانند مصائب صادرات غیرنفتی.
قرار بود در شرایط جنگ اقتصادی که صادرات نفت دشوار شده است، صادرات غیرنفتی نقش اول را در تأمین ارز مورد نیاز کشور ایفا کند اما ماجرا اینگونه پیش نرفت تا بازی تعقیب و گریز ارزی به راه بیفتد و یک سؤال مهم ایجاد شود: «آیا با توجه به مشکلات فروش نفت و شرایط کنونی بازار، ارز حاصل از صادرات غیرنفتی می‌تواند عهده‌دار نقش اول اقتصاد ایران شود و ارز حاصل از این شیوه کفاف کشور را می‌دهد؟».
رجوع به آمار و ارقامی که در رابطه با میزان بازگشت ارز حاصل از صادرات غیرنفتی منتشر شده است، نشان از این واقعیت دارد که برای پاسخ به این سؤال نباید توقع جواب امیدوارکننده‌ای داشت. «بازگشت ۱۰میلیارد دلار از مجموع ۴۰میلیارد دلار صادرات ارزی به کشور» آماری بود که فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد در اردیبهشت ماه سال جاری از آن خبر داد و مدتی بعد رئیس کل بانک مرکزی با ارتقای این آمار، بازگشت حدود 5/18میلیارد دلار از مجموع ۴۰ میلیارد دلار ارزهای صادراتی مربوط به سال گذشته را رسانه‌ای کرد که باز هم نشان از فاصله بیش از ۲۰میلیارد دلاری دارد.
محمدرضا انصاری، نایب‌رئیس اتاق ایران و رئیس کمیته ارزی پارلمان بخش خصوصی، شرایط تحریم نفت و کاهش درآمدهای حاصل از فروش نفت را فرصتی برای شکوفایی صادرات غیرنفتی می‌داند و معتقد است که در صورت مهیاشدن شرایط، انتظار تکیه اقتصاد کشور بر ارز حاصل از صادرات غیرنفتی دور از ذهن نیست؛ «کاهش درآمد کشور از محل فروش نفت،‌ اگرچه بر دوش مردم و دولت سنگینی وارد می‌کند، اما فرصتی هم برای توجه به سرمایه‌های انسانی است. منظور از سرمایه انسانی، 80میلیون انسان منفرد نیست؛ این سرمایه انسانی در قالب سرمایه سازمانی، کارآمدی خود را نشان می­ دهد. سرمایه سازمانی، شامل موسسات، شرکت‌ها و بنگاه‌های مختلف اقتصادی کشور است. کاهش اتکای کشور به درآمدهای نفتی، موجب و مستلزم ایجاد فرصتی زاینده برای صادرات غیرنفتی است. باید توجه داشت که در دامن صادرات غیرنفتی گنج عظیمی نهفته است و باید از این فرصت استفاده کرد.»
از نظر این فعال اقتصادی، ظرفیت صادرات غیرنفتی ایران به مراتب بیش از صادرات نفتی است و اگر ایران 80میلیون نفری را با مالزی 30میلیون نفری مقایسه کنید که 260میلیارد دلار صادرات دارد، ظرفیت صادرات ما به تناسب جمعیت، باید حدود‌ 600میلیارد در سال باشد.
امیدواری به گره‌گشایی صادرات غیرنفتی، در کلام انصاری کاملا هویداست. او می‌گوید: «صادرات غیرنفتی ایران در بهترین شرایط 40میلیارد دلار است که اگر از این میزان، مقداری را که به پتروشیمی مربوط است کم کنیم،‌ حدود 20میلیارد دلار باقی می‌ماند.‌ این 20میلیارد دلار می‌تواند فعال شود و در مدت یک سال به 40میلیارد دلار برسد؛‌ به عبارت دیگر می‌توانیم مجموع صادرات غیرنفتی را با اتخاذ تمهیداتی ظرف مدت یک سال، به 60میلیارد دلار برسانیم. اگر بتوانیم این روند رشد را حفظ کنیم، اتفاقی شبیه توسعه‌ای که در کره­جنوبی، ترکیه و مالزی رخ داده است، دور از ذهن نخواهد بود».
نایب‌رئیس اتاق ایران در کنار امید به بهبود شرایط صادرات و بازگشت ارز به کشور، با یک نگاه واقع‌گرایانه به تحلیل شرایط موجود می‌پردازد و زمانی که صحبت از کفایت ارزآوری صادرات غیرنفتی برای اقتصاد کشور می‌شود، می‌گوید: «اگر وضعیت کنونی با شرایطی مقایسه شود که 50میلیارد دلار درآمد از محل نفت به دست می‌آوردیم، باید بگوییم که کفاف نمی‌دهد اما این یک فرصت است که باید از آن استفاده کرد و درآمد حاصل از صادرات غیرنفتی را از 40میلیارد دلار به 60میلیارد دلار افزایش داد».
براساس قانون، صادرکنندگان غیرنفتی به دلیل دریافت یارانه انرژی و معافیت‌های مالیاتی، باید ارز حاصل از صادرات خود را به کشور برگردانند و در سامانه نیمایی ثبت کنند؛ اتفاقی که بسیاری از صادرکنندگان با طرح دلایلی همچون خرید مولفه‌های تولید با ارز آزاد از آن سر باز می‌‌زنند و ارز خود را با قیمتی بالاتر از سامانه نیمایی در بازار آزاد به فروش می‌رسانند. این سیکل معیوب در گذر زمان موجب شده است تا برخلاف حساب و کتاب‌های مسئولان اقتصادی، ارز حاصل از صادرات غیرنفتی در چارچوب تعیین شده به کشور بازنگردد.
سیکل معیوب خرید ارز مولفه‌های تولید با ارز دولتی و فروش درآمد ارزی در بازار آزاد، نکته‌ای است که انصاری دلیل آن را در بوروکراسی غلط جست‌وجو می‌کند؛ «برخی روش‌هایی که اکنون اتخاذ می‌شود، به نوعی مانع کار صادرکننده است و با بوروکراسی، جلوی کار صادرکننده را می‌گیرد، در حالی که پشتیبانی از صادرکننده، موجب توسعه صادرات و ورود ارز بیشتر به چرخه اقتصاد کشور می‌­شود. مقرراتی که گذاشته می‌شود، صادرکننده را خسته می‌کند و در نتیجه این صادرکننده نمی‌تواند در شرایط تحریم درست بجنگد. مسئولان باید به جای این کار، فضایی به صادرکنندگان بدهند تا مسائلشان حل شود.»

سهم اندک صادرات غیرنفتی در تأمین ارز کشور
کاوه زرگران، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تهران، تمام ابعاد اقتصاد کشور را آغشته به نفت می‌داند و نگاه خوش‌بینانه‌ای به تامین ارز از طریق صادرات غیرنفتی ندارد. از نظر او «کل اقتصاد کشور بدون نفت کاری از پیش نمی‌برد چون بخشی از اقتصادمان که نام صادرات غیرنفتی را بر آن می‌گذاریم، از یارانه‌های پنهان نفت تغذیه می‌کند و از این طریق به حیاتش ادامه می‌دهد. اگر بخش صنایع کشاورزی و تبدیلی اقتصادمان را مورد بررسی قرار دهیم متوجه می‌شویم که قیمت تمام شده کالا در کشور ما به عنوان یک کشور خشک، قیمت بالایی دارد؛ یعنی ما در بسیاری از مزارع نیاز به کود و سم داریم که همه این موارد به صورت یارانه‌ای در اختیار کشاورز قرار می‌گیرد و عملا قیمت تمام شده این محصولات برخوردار از یارانه است، بنابراین بسیاری از تولیدات ما که به بازارهای جهانی عرضه می‌شوند، خواه ناخواه برخوردار از موهبت یارانه‌ای است که به واسطه پول نفت در کشور وجود دارد. بر این اساس من فکر نمی‌کنم اگر این یارانه‌ها قطع شوند، ایران بتواند جایگاه فعلی در حوزه صادرات محصولات کشاورزی و تبدیلی را ادامه بدهد. پس نمی‌توانیم مدعی شویم که این محصولات غیرنفتی بدون وابستگی به نفت توسعه پیدا می‌کنند.»
براساس گفته زرگران، در شرایطی که فضای اقتصادی کشور ملتهب و عملا دولت درکنترل قیمت‌ها و تنظیم این بازار افسارگسیخته ناتوان است، مولفه‌های تولیدی کارخانه‌ها به هر قیمتی به دست تولیدکنندگان و صادرکنندگان می‌رسد.
او با انتقاد از روند دریافت و بازگشت ارز به کشور، توضیح می‌دهد: «در این شرایط دولت انتظار دارد فردی که با این قیمت مولفه‌های تولید دست به تولید زده است، ارز خود  را وارد سامانه نیما کند حتی دولت برای اجرای این خواسته دست به صدور بخشنامه‌ها‌یی زد که نتیجه‌ای جز تمرد بخش خصوصی نداشت لذا این یک مسیر مورد وثوق و سازمان‌یافته برای به دست‌آوردن ارز نیست. اگر قیمت ارز با قیمت بازار آزاد یکسان باشد، ما می‌توانیم ارز حاصل از صادرات غیرنفتی را به عنوان منبع تأمین ارز بشناسیم اما اگر اشتباهات سال گذشته در این حوزه را تکرار کنیم، طبیعی است که وقتی صادرکننده منفعت اقتصادی‌اش در خطر باشد، تلاش می‌کند به هر طریقی خود را از زیان نجات دهد».
از نظر زرگران سهم ارز حاصل از صادرات غیرنفتی نسبت به نیاز کشور بسیار اندک است و بهبود این شرایط مشوش، بستگی به تغییر سیاست‌های بانک مرکزی دارد؛ «‌اگر بانک مرکزی قیمت‌های سامانه نیما و بازار آزاد را در کنار هم نگه‌دارد، می‌توان انتظار داشت که صادرکننده‌ها ارز حاصل از صادرات  را در سامانه نیما عرضه کنند اما اگر همچنان این دو بازار با هم اختلاف داشته باشند طبیعی است که هیچ تولیدکننده‌ای حاضر نیست در شرایطی که مولفه‌های تولیدش با ارز بازار آزاد خریداری کرده است، درآمد ارزی‌اش را به سامانه نیما وارد کند.»



صادرات 600میلیاردی
انصاری: ظرفیت صادرات غیرنفتی ایران به مراتب بیش از صادرات نفتی است و اگر ایران 80میلیون نفری را با مالزی 30میلیون نفری مقایسه کنید که 260میلیارد دلار صادرات دارد، ظرفیت صادرات ما به تناسب جمعیت، باید حدود‌ 600میلیارد در سال باشد

این خبر را به اشتراک بگذارید