• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 23 مرداد 1398
کد مطلب : 72432
+
-

ماجرای 2 محمد

چگونه ائتلاف نظامی عربستان و امارات در عصر محمد بن‌سلمان و محمد بن‌زاید شکست خورد

ماجرای 2 محمد


سیاوش فلاح‌پور ـ خبرنگار

«امارات، جنگ یمن و ائتلاف عربی»؛ اینها کلیدواژه‌های تحلیل‌های ضد‌ونقیضی است که این روزها به‌طور گسترده در رسانه‌های داخلی و خارجی دیده می‌شود؛ تحلیل‌هایی که فاقد تصویری صحیح از تحولات سال‌های اخیر منطقه بوده و عمدتا شامل 2گزاره خطا می‌شود:
1- روابط امارات و عربستان به دلایلی در جریان تحولات اخیر جنگ یمن دچار تنش شده‌است.
2- خروج امارات از جنگ یمن به‌معنای عقب‌نشینی این کشور است.
برای اثبات غلط بودن 2 گزاره فوق ابتدا باید درکی صحیح از ساختار حاکم بر روابط عربستان و امارات، دست‌کم از سال2011 تاکنون داشته باشیم؛ یعنی از پیش از شروع جنگ یمن تا حالا که امارات، خروج یکجانبه و جنجالی خود از این جنگ را اعلام کرده است.


 ائتلاف تاریخی برای شکست انقلاب‌ها
عربستان و امارات 8سال پیش و همزمان با آغاز موج انقلاب‌های عربی از شمال آفریقا گرفته تا قلب خاورمیانه با موضع قدرت سال‌های اخیر خود فاصله بسیاری داشتند. متحدین این دو کشور، یکی پس از دیگری مقابل انقلابیون مورد حمایت قطر و ترکیه یا از قدرت برکنار می‌شدند  یا حتی ناچار به فرار از کشورهای خود می‌شدند. در چنین شرایطی، ریاض و ابوظبی که همواره 2چشم‌‎انداز ژئوپلیتیک متفاوت برای آینده منطقه را دنبال می‌کرده‌اند بر سر ضرورت مقابله با انقلاب‌ها و «حفظ وضع موجود» به نقطه مشترک مهمی دست یافتند؛ نقطه مشترکی که سرآغاز یکی از مهم‌ترین ائتلاف‌های معاصر خاورمیانه میان 2 کشور عربی در خلیج‌فارس بود. نخستین ایستگاه این ائتلاف، نقش‌آفرینی مشترک عربستان و امارات برای کودتای مصر به شمار می‌رود؛ کودتایی که در جریان آن دولت محمد مرسی، نزدیک به قطر و ترکیه برکنار شده و ژنرال سیسی قدرت را در دست گرفت. ایستگاه دوم اما یمن بود؛ کشوری که شرایط داخلی آن علاوه بر انقلاب، نگرانی دیگری را نیز برای عربستان و امارات ایجاد می‌کرد؛ افزایش قدرت متحدان ایران یا همان جنبش انصارالله. بر این اساس، ائتلاف تازه‌کار سعودی-اماراتی، بعد از تجربه موفق اولیه خود در مصر بار دیگر وارد میدان شد؛ اگرچه این میدان پیچیدگی‌هایی داشت که کار را برای رهبران ریاض و ابوظبی سخت کرد.

یمن؛ مسیر جدایی 2متحد
بسیاری تصور می‌کنند عربستان و امارات با اهدافی مشترک وارد جنگ یمن شدند؛ درحالی‌که واقعیت چیز دیگری است. عربستان سعودی از ابتدا به‌دنبال بازپس‌گیری صنعا از دست انصارالله و برگرداندن دولت منصور هادی، متحد خود به پایتخت یمن بود؛ درحالی‌که نه‌تنها اولویت امارات بازگشت دولت هادی به صنعا نبود، بلکه اصولا از ابتدا روابط خوبی با این دولت نداشت؛ علت آن هم نزدیکی دولت هادی به جریانات اسلامگرا و مشخصا اخوان‌المسلمین یمن بود؛ بزرگ‌ترین تهدید برای امنیت ملی اماراتی‌ها.


3 ایستگاه اصلی در مسیر تنش‌های عربستان و امارات در جنگ یمن





1ـ  تعز؛ نخستین شکاف در ائتلاف


شاید فکر کنیم اختلافات اماراتی‌ها با سعودی‌ها به سال‌های آخر جنگ یمن برمی‌گردد؛ درحالی‌که این اختلافات از همان سال2015 (چند ‌ماه بعد از شروع جنگ) نمایان شد. تعز، ازجمله استان‌های شرقی یمن است که حزب یمنی اصلاح (شاخه یمنی اخوان‌المسلمین) مهم‌ترین نقش میدانی و سیاسی را در تحولات آن دارد. عربستان سعودی براساس روابط قبیلگی و مهم‌تر از آن، نفوذ گسترده سازمان اطلاعات این کشور در حزب اصلاح، ‌خواهان تعامل با این گروه برای کنترل وضعیت تعز بود؛ در مقابل امارات این تعامل را خط قرمز خود می‌دانست. به این ترتیب و در شرایطی که هنوز رایزنی‌های سیاسی میان 2 کشور بر سر پرونده تعز ادامه داشت، انور قرقاش، وزیر مشاور در امور خارجی امارات در اظهارنظری تند، یمنی اصلاح را گروهی تروریستی خواند که هرگونه تعامل با آن از دید امارات ممنوع است. این اظهارنظر یکجانبه تنش‌های پنهان میان 2 کشور را تا جایی پیش برد که محمد بن‌زاید شخصا برای مدیریت بحران راهی ریاض شد. در نتیجه تلاش رهبران جوان سعودی و امارات برای مهار بحران منجر به توافقی نانوشته برای تقسیم مناطق نفوذ در یمن شد؛ توافقی که براساس آن، مناطق شمالی به عربستان و مناطق جنوبی به یمن سپرده شد.




توییت انور قرقاش  در سال 2015  علیه حزب اصلاح، بیانگر اولین  بحران در ائتلاف عربی بود





2ـ از «متحد» تا «اشغالگر»


همزمان با افزایش تعامل سعودی‌ها با اصلاح در یمن که چندان به مذاق رهبران ابوظبی خوش نمی‌آمد، اماراتی‌ها نیز در جنوب یمن مشغول تاسیس شبکه نفوذ گسترده‌ای از سیاستمداران تا نیروهای نظامی شدند. شورای انتقالی جنوب (جدایی‌طلبان) و طیف گسترده‌ای از نیروهای شبه‌نظامی (نزدیک به 90هزار نفر) حاصل اقدامات مخفیانه اماراتی‌ها در جنوب و مشخصا عدن بودند. این جریانات که به هیچ عنوان تحت کنترل دولت منصور هادی (مهم‌ترین متحد سعودی در یمن) قرار نمی‌گرفتند به‌تدریج دولتی در سایه را تشکیل دادند که عملا قدرت را مجددا از دولت هادی گرفت! این وضعیت تا جایی پیش رفت که منصور هادی ناچار به ترک عدن شد؛ درحالی‌که امارات را متهم به اشغالگری در بخش‌هایی از خاک یمن کرده بود. اگرچه مقامات رسمی عربستان نسبت به تمام این تحولات واکنشی نداشتند اما مواضع تند هادی در قبال امارات به عنوان مواضع غیر علنی سعودی‌ها به حساب می‌آمد. علاوه بر تمام این‌‌ها، امارات مناطق جنوبی یمن و مشخصا استان عدن را به پایگاهی برای مدیریت نفوذ خود در مناطق مختلف آفریقا نیز تبدیل کرد، از سومالی و اریتره گرفته تا لیبی.  




تغییر لهجه شدید منصور هادی علیه امارات در سال 2017  به عنوان مواضع غیر رسمی عربستان ارزیابی می شد





3ـ سقطری: نقطه پایان ائتلاف


جزیره استراتژیک سقطری، یکی از مهم‌ترین مناطق جنوبی یمن است که امارات از ابتدای جنگ به‌دنبال نفوذ در آن بود. به فاصله کوتاهی از ورود امارات به عدن، گزارش‌ها و حتی تصاویر متعددی از ورود گسترده نیروهای نظامی امارات به این جزیره منتشر شد؛ جزیره‌ای که هیچ ارتباطی با تهدید انصارالله در شمال یمن نداشت! اقدامات امارات حساسیت جدی دولت منصور هادی را برانگیخت، تا جایی که احمد عبید بن دغر، نخست‌وزیر دولت وی، علنا از اشغال سقطری سخن گفته و پرونده حضور نیروهای امارات در این جزیره را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرد. اگرچه این اقدامات تا حدودی به نتیجه رسید و امارات ناچار شد بخشی از نیروهای خود را از سقطری خارج کند اما در مقابل، فشارهای بی‌سابقه‌ای علیه دولت هادی در عدن شکل گرفت؛ از ترور مقامات امنیتی نزدیک به وی گرفته تا محاصره علنی قصر معاشیق (محل استقرار نخست‌وزیر و وزرای دولت) توسط شبه‌نظامیان جدایی‌طلب. در نتیجه این تحولات، بن دغر به شکل تحقیرآمیزی ناچار به ترک یمن شد و فورا استعفای خود را اعلام کرد. تحولات ماه‌های اخیر نشان داد امارات بعد از تحولات سقطری و سکوت عربستان در قبال آن در پایان سال2018، تلاش خود را بر تقویت موضع جدایی‌طلبان جنوبی (متحدان خود) و خروج از یمن متمرکز کرد.

مواضع نخست وزیر دولت هادی در سال 2018 علیه  امارات کاملا با مواضع قطر و ترکیه همسو شده بود




بازی برد- باخت برای ابوظبی و ریاض

اکنون برای همه روشن است که عربستان و امارات با اهداف و حتی چشم‌اندازهای متفاوت و گاها متضادی وارد جنگ یمن شدند؛ اگرچه رهبران جوان این دو کشور، طی سال‌های گذشته سعی کردند تنش‌های بالقوه را با تمرکز بر دشمن مشترک حفظ کنند اما در نهایت استراتژی‌های ناهمسو بر دشمنان مشترک چیره شد و اختلاف بر سر دولت منصور هادی و متحدان آن، راه را برای نابودی ائتلاف عربی باز کرد. ائتلاف عربی در حالی به پایان راه خود رسیده که امارات بخش مهمی از اهداف راهبردی خود در جنگ یمن را محقق کرده (سیطره بر بنادر جنوبی، دسترسی به سواحل دریای سرخ، حضور در جزیره سقطری و ایجاد فرصتی تاریخی برای جدایی‌طلبان به‌منظور استقلال از یمن) است اما در مقابل، عربستان بیش از هر زمان دیگری مقابل دشمنان تاریخی خود در مرزهای جنوبی‌اش تضعیف شده است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید