قربانیهای کوچک
شایعترین پیامد پدیده کودک همسری افزایش خشونت خانگی است. بر اساس یک پیمایش میدانی، 40درصد افرادی که در سن پایین ازدواج کردهاند، اصلاً احساس خوشحالی نمیکنند
مائده امینی/روزنامه نگار
برای شنیدن قصه هر کدام باید هزار بار صبورتر از آنی باشی که هستی؛ چه آنها که از سر فقر به مردانی در سنوسال پدربزرگشان فروخته شدهاند، چه آنها که تا همیشه قربانیهای کوچک فکر غلط پدر و مادرهایشان درباره بلوغ زودرس میمانند. کودک- بیوه، کودک سرپرستی، کودک والد، کودک- مطلقه... مادر همه این ترکیبهای گزنده، همان پدیده شوم مورد بحث سالهای اخیر است؛ کودکهمسری.
دادههای اولین سمینار ملی ازدواج کودکان که جمعیت امامعلی(ع) آن را برگزار کرده به ما نشان میدهد که در بعضی استانهای کشور مانند سیستانوبلوچستان یا هرمزگان، دختران 10یا 11سالهای وجود دارند که به عقد مردان 20یا 22ساله درنمیآیند، بلکه زن چهارم مردی 60ساله میشوند. اما سوال اینجاست که پیامدهای کودکهمسری و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن که گریبانگیر نه فقط فرد که همه جامعه میشود چقدر میتواند به کسانی که در سن پایین ازدواج میکنند نزدیک باشد و سلامت روان و جسمشان را تهدید کند؟
نتایج تلخ پیمایشهای میدانی
در اواسط سال 95، تحقیقی توسط جمعیت دانشجویی امامعلی(ع) در 17استان ایران انجام شد. در این پیمایش 594پرسشنامه بین کودکانی که ازدواج کرده بودند توزیع و پیامدهای ناشی از ازدواج آنها بررسی شد. خشونت خانگی یکی از مهمترین پیامدهای ناشی از ازدواج در سنین پایین در این پیمایش بود. 20درصد افراد بررسی شده مورد خشونت خانگی قرارگرفتهاند.
شرحِ حال نمونههای موردی
فاطمه در یکی از توابع بندرعباس زندگی میکند. 11ساله است و یک سال از ازدواجش میگذرد. پدرش او را سال گذشته، در ازای سوییچ یک پراید، به عقد مردی 50ساله درآورده است. تحصیل فاطمه متوقف شده و خودش تقریبا درکی از شرایطی که در آن گرفتار شده ندارد.
ساجده 35ساله است. تنها 9سالش بوده که به عقد مردی 29ساله درمیآید. خودش میگوید چیزی از زناشویی نمیدانسته و در سالهای اول مدام احساس میکرده که همسرش به او تجاوز میکند. یک سال بعد ساجده باردار میشود و همسرش به این واسطه او را ترک میکند. او صاحب فرزند دختری است که تقریبا به نوعی همسن خودش است؛ فرزندی که از معرفی مادر خود در جامعه پرهیز میکند. از ساجده حرفشنوی ندارد و مدام با او درگیر است؛ «هیچوقت مرا به عنوان مادر خود نپذیرفت.»
آزاده 14ساله بود که به اجبار پدرش بر سر سفره مردی 25ساله نشست. هزینه مواد همسرش آنقدر بالا بوده که برای تامین آن، از آزاده استفاده میشده. او چندسالی مورد خشونت واقع شده و در نهایت همسرش را میکشد. اولیایدم مرد تقاضای قصاص میکنند؛ آزاده 12سال در زندان مانده و سالهای جوانیاش را کنار بزهکاران و مجرمان گذرانده است. دیه او را خیرین پرداختهاند اما آزاده هرگز به حالت طبیعی پیش از این وقایع برنگشته است.
ازدواج زودهنگام، نهاد خانواده را متزلزل میکند
مرضیه ابراهیمی/عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
تشکیل خانواده یکی از مهمترین اتفاقهای زندگی یک فرد است. پدیده کودکهمسری به نوعی فرد را نسبت به تصمیم گرفتن در مهمترین اتفاق زندگی خودش، ناتوان میکند. با شیوع پدیده کودکهمسری، نهاد خانواده به نوعی متزلزل میشود. تحقیقات اخیر اینجانب نشان داده که خانواده همچنان مهمترین نهاد اجتماعی است. به خصوص در ایران و از منظر خود افراد، ارزش خانواده با چیزی برابر نیست و کودکهمسری این نهاد را دچار اختلال جدی میکند.
بررسیها نشان میدهد که معمولا کسانی که در سنین پایینتر ازدواج میکنند، به لحاظ اقتصادی در شرایط مناسبی قرار ندارند. این افراد عموما به لحاظ فرهنگی و حتی به لحاظ بهداشتی در سطح پایینتری از جامعه قرار دارند و این گزارهها به ما میگویند که نیاز به بررسی زمینههای ایجاد پدیدههایی مثل کودکهمسری در جامعه ما به شدت حس میشود.
یکی از مهمترین نقدهایی که به کودکهمسری وارد میشود، در حوزه بلوغ است. بلوغ جسمی و زیستی فرد برای ازدواج کافی نیست. در حالی تمرکز در جوامعی که به پدیده کودکهمسری تمایل دارند، بر بلوغ جسمی است که بلوغ اجتماعی و بلوغ روانشناسی از این بلوغ مهمترند. ازدواج زودهنگام این بلوغ را دچار اختلال میکند و باعث میشود که فرد در تجربه تحصیل، استقلال و... با مشکل مواجه شود. مشکلاتی که در حوزه فرزندآوری برای این افراد به وجود میآید، یکی دیگر از پیامدهای ازدواج زودهنگام است. خیلی از این افراد آگاهیهای جنسی پایینی دارند یا حتی فرصتی پیدا نکردهاند تا نسبت به این مسائل آگاه شوند. در ادامه این افراد در تربیت فرزندان خود هم دچار مشکلات جدی میشوند و فرزندان آنها هم به طریق اولی در تربیت فرزندانشان، و این زنجیره تربیتی غلط ادامه پیدا میکند. خیلی از دخترانی که در سنین کودکی ازدواج میکنند دچار هراس از جنس مخالف خود میشوند و این ترس را تا ابد با خود حمل میکنند؛ چرا که بخشی از ارتباطات که افراد در سنین بالاتر آن را طبیعی میبینند و حتی به آن نیاز دارند، برای کودکان، آزار و اذیت قلمداد میشود. شایعترین پیامد اما بر اساس تحقیقات من در حوزه کودکهمسری، خشونت است. بیشترین افرادی که تن به ازدواج زودهنگام میدهند قربانی خشونت خانگی و به واسطه شرایطی که در آن قرار دارند، دچار تضعیف اعتمادبهنفس، افسردگی، عدمتمایل به مشارکت در جامعه و... میشوند. احساس ناکامی با این افراد همواره همراه هست؛چرا نتوانستم مانند بقیه به خوبی درس بخوانم؟ چرا نتوانستم در جامعه حضور پیدا کنم و برای خود استقلال مالی داشته باشم؟ این افراد مدام حس میکنند که دورههایی از جوانی و حتی نوجوانی خود را از دست دادهاند.
پیامدهای ازدواج در سنین پایین
فرد (عموما دختر) در معرض رابطه اجباری قرار میگیرد.
برقراری رابطه در سنین پایین میتواند عواقب تهدیدکنندهای برای سلامتی بچهها به همراه داشته باشد.
احتمال توقف رشد و استقلال شخصی افزایش پیدا میکند.
دختران به کار خانگی محدود میشوند.
پسرها با نقش نانآوری به سرعت مواجه و در آن غرق میشوند.
عموما آموزش رسمی برای این افراد قطع میشود.
نرخ طلاق در جامعه افزایش پیدا کرده و مفهوم خانواده کمرنگ میشود.
از آنجا که تعداد زیادی از ازدواجهایی که در سنین کودکی رخ میدهند، به هیچ عنوان ثبت نمیشوند، کودکان حاصل از این ازدواجها فاقد شناسنامه بوده و بر جمعیت پنهان کشور می افزایند.
یادداشت
ازدواجهایی که نه شرعی هستند نه حلال
محمدحسین کلانتری/کارشناس ارشد الهیات
کودکهمسری پدیدهای است که در دین اسلام هم مورد نکوهش واقع شده است. قرآن شاهد مثال این ادعاست. خداوند در آیه 21سوره روم میفرماید: «از نوع خودتان، همسرانی برایتان آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد». به عبارتی شرط آرامش، مودت و رحمت به عنوان هدف ازدواج در نظر گرفته شده است که بدون آن، ازدواج به امری پوچ تبدیل خواهد شد.حال سؤال این است که آیا برای دختر و پسری که خود نیاز به مراقبت دارند، ازدواج مایه آرامش است؟
علاوه بر این ما در اینجا از 2 منظر به این امر میپردازیم: رشید بودن و اجباری بودن. شهید مطهری درباره شرط رشد در ازدواج میگوید: «در فقه اسلامی مسلم است که برای ازدواج، تنها عقل و بلوغ کافی نیست؛ یعنی یک پسر به صرف آنکه بالغ است نمیتواند با دختری ازدواج کند، همچنان که برای دختر نیز رسیدن به سن بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست. علاوه بر بلوغ و عقل، رشد لازم است. اما رشد یعنی چه؟ رشد یعنی اینکه انسان شایستگی اداره و بهرهبرداری هر یک از سرمایهها و امکانات مادی و معنوی را که به او سپرده میشود داشته باشد؛ یعنی اگر انسان در هر مرحلهای از زندگی که دارای یک شأن و مقامی است و یا ابزار و وسیلهای را دارد شایستگی اداره آن را داشته باشد، چنین شخصی در آن کار «رشید» است. حال، آن چیز هر چه میخواهد باشد، همه آن اشیایی که وسایل و سرمایههای زندگی هستند. سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد. مردی که ازدواج میکند خودِ ازدواج، زن، فرزند، کانون خانوادگی، وسایل و...، به تعبیر دیگر، سرمایههای زندگی او هستند، و یا شوهر برای زن و زن برای شوهر حکم سرمایه را دارد.» (امدادهای غیبی در زندگی بشر، صص 122-120). حال با توجه به این مهم، آیا میتوان ادعا کرد دختر یا پسری در سنین کم توانایی اداره مسئولیتهای زندگی را دارند؟ آیا دختری که خود همچنان نیاز به مراقبت دارد توانایی مراقبت از یک زندگی را دارد؟
مطلب بعدی بحث اجبار است. در استفتایی که از تمامی مراجع شده است ازدواج اجباری و بدون رضایت قلبی طرفین، خصوصاً دختر نه تنها شرعی نیست بلکه انجام آمیزش به اجبار نیز دارای اشکال است. آیت الله مکارم شیرازی معتقد است: «عقد حاصل نیست و آمیزش حکم زنا را دارد و فرزند او نیز فرزند حلالزاده نیست و اگر پدر چنین اجباری کند مرتکب گناه بسیار بزرگی شده».
درحالی که اکثریت مطلق مراجع، رضایت دختر را شرط صحت عقد میدانند که اگر نباشد، عقد باطل است دلیل این همه ظلم آشکار در حق دختران کمسنی که به همسری گرفته شدهاند چیست؟!
امامموسی صدر نیز در تفسیر آیه زنده به گور کردن دختران معتقد است که این آیه ناظر به 3معنی است: اینکه جسم زن از دید پنهان شود، اینکه زن نتواند به آرزوهایش در زندگی برسد و سوم اینکه زن نتواند استعدادهای اجتماعی خودش را بروز دهد. حال آیا رواست به بهانههای واهی همچون مصلحت و ...، با سرنوشت و آینده دخترانمان این چنین رفتار کنیم؟