آرش راهبر|روزنامهنگار:
دقت کردهاید که برخی از اقشار و مشاغل در جامعه ما، در کنار کسبوکار روزانه یک جور مسئولیت اجباری دیگری هم دارند؛ وظایفی که به لحاظ سازمانی شاید هیچ ربطی به آنها هم ندارد. یکی از این قسم مشاغل، رانندگان زحمتکش و محترم تاکسی هستند که در کنار جابهجایی روزانه شهروندان، باید میزان تحمل انسان در برابر آلودگی هوا، مقاومت در برابر گرما و سرما و همچنین تحمل انواع خشونتهای اجتماعی را به نمایش بگذارند و حتی در برهههای مختلف در موقعیت میزانالحراره سیاسی جامعه نیز نقش خود را ایفا کنند.
خلاصه سالی نیست که چند طرح بزرگ و کوچک شهری بهصورت پایلوت (زبانمان لال همان موش آزمایشگاهی) روی این صنف انجام نشود و از قبل آن نهتنها هیچ درآمدی بهدست نمیآید بلکه یحتمل ضرر مالی هم به آنها وارد میکند.
حالا هم دوباره بحث تاکسیران امدادگر به میان آمده که از سوی اتحادیه تاکسیرانیهای شهری کشور مطرح شدهاست. این طرح البته جدید نیست و چند سال پیش بود که هلال احمر درخواست استفاده از ظرفیت ناوگان تاکسیرانی برای مقابله سریع با حوادث شهری مثل آتشسوزیهای کوچک را مطرح کرد و حتی چندین کپسول آتشنشانی را هم به تاکسیرانان داد تا در شرایط بحرانی، ماشینهای زردرنگ حمل مسافر در مقام ناجی افسانهای ظاهر شوند.
حال دوباره طرح تاکسیران امدادگر به میان آمده، درحالیکه بهنظر میآید بخشی از ناوگان تاکسیرانی در کل کشور خود در موقعیت یک بمب آماده انفجار و یک کانون ایجاد بحران هستند. تاکسیهای فرسوده و خسته در شهرهای بزرگ و کوچک از نظر ایمنی و آلایندگی وضعیت اسفباری دارند و شاید بهتر باشد به جای محول کردن یک مسئولیت تازه، فکری به حال تن فرسوده تاکسیرانان و مرکب خطرناک آنها شود.
در واقع عموم تاکسیرانان خود نیاز به امداد و نجات دارند و با توجه به میانگین سنی بالایی که در خانواده تاکسیرانان وجود دارد، شاید انتظار زیادی نمیتوان از آنها داشت که شاگرد خوبی در زمینه یادگیری فنون و آموزههای خاص مقابله با بحران باشند چه برسد به اجرای بینقص آن.
ایده تاکسیران امدادگر در سطح شهر البته در تئوری، جذاب و مشتریپسند است اما کافی است که نظری به روزهای بحرانی پایتخت در فصل سرما و بارش بیندازیم و جای خالی بسیاری از این عوامل رسمی حملونقل شهری را ببینیم. امیدوارم پس از خواندن این چند سطر، احساس ناامیدی و منفیبافی از این سطور نداشته باشید، اما واقعیت این است که در بحث امداد و نجات باید بیش از هر موضوع دیگری به واقعیتها تکیه کرد. تاکسیرانان شهر ما بیش از هر چیز غم نان دارند و دغدغه ماشین و بنزین و لاستیک و لوازم یدکی و البته ترافیک... .