زیر آسمان شهر
پررنگترشدن مفهوم قفل در جامعه
کامران محمدی | رمان نویس و روزنامهنگار:
از جمله باورهای مسلمانان، یکی هم اعتقاد به آرمانشهری است که در آن، تنها عدالت حکم میراند و آنطور که «ابوسعید خدری» از پیامبر(ص) نقل میکند، مردم در این حکومت «خوابیدهای را بیدار نمیکنند و خونی را بر زمین نمیریزند»، جامعهای بدون فاصله طبقاتی و بدون نیاز به «قفل».
حالا اگر تنها نیمنگاهی به جامعه خودمان بیندازیم، به سرعت درمییابیم که ما درست در جهت عکس این مسیر حرکت میکنیم.
نیاز به قفل هر روز جدیتر و مهمتر میشود و حتی به گسترههای بزرگتری از هستیمان راه مییابد. اگر زمانی قفلها ابزارهایی بزرگ و سنگین برای بستن در حجرهها بودند، حالا کلمهها و ترکیبهای تازهای شدهاند در دنیای مجازی برای محفوظ نگهداشتن تقریبا همه زندگیمان؛ از حساب بانکی و پول گرفته تا عکسهای خصوصی، گفتوگوهای خصوصی، افکار و نوشتههایمان و شاید در یک کلمه، همه آنچه هستیم.
قفلهای مغازهها و خانهها هر روز محکمتر و حرفهایتر میشوند و هر روز سارقان و مجرمان جور واجور، به شکل وقیحانهتر و حرفهایتری، از آنها عبور میکنند تا درست برخلاف آنچه نگاه آرمانی جامعه اسلامی تصویر کرده است، به سمت بیاعتمادی و ناامنی بیشتری حرکت کنیم.
هر کدام از ما در پیرامونمان افراد زیادی را میشناسیم که دستکمتجربه یکی از اینها را داشتهاند؛ خفتگیری،زورگیری، جیببری، سرقت از خودرو، سرقت از منزل، خیانت در امانت، جعل، کلاهبرداری و... . چرا چنین است؟
گذشته از باورهای دینی، شاید این میزان شیوع جرایم کوچک، ناشی از قوانین نامناسب هم باشد. مطابق قانون، پلیس برای سرقتهای زیر 15 میلیون تومان تیم تجسس و انگشتنگاری نمیفرستد و آنچه انجام میشود در حد ثبت و تشکیل پرونده باقی میماند تا شاید وقتی دیگر، سارقی دستگیر شود و سرنخی برای پروندههای بیشمار دیگر هم به دست آید. علاوه بر این، قوانین گویا بیشتر مبنای مالی دارد و ارزش معنوی عمل مجرمانه چندان مورد توجه نیست؛ مثلا بهتازگی شکلی از دزدی به نام «بالاسر روی» هم در حال شیوع است که در آن، سارق، شب وارد منزل میشود و در حالی که صاحبخانه در منزل خواب است، اجناس کوچک و گران نظیر گوشی موبایل و لپتاپ را برمیدارد و میرود. ارزش مالی این اجناس، گاه زیر 15 میلیونتومان است اما وقاحت این عمل در جامعه اسلامی، چقدر است؟ در این نوع از سرقتها نیز فقط در حد تشکیل پرونده و پیگیریهای معمول، عمل میشود.
خفتگیری و زورگیری در روز روشن و باقی موارد نیز ایضاً؛ مگر آنکه ماجرا به شکلی علنی و در انظار رخ دهد و افکار و احساسات عمومی را درگیر کند که ناگهان نیروی انتظامی تبدیل به پلیسی با قاطعیت و سرعت عمل حیرتانگیز شود.
اما آیا واقعا راهحل نهایی شیوع جرایم کوچک، قاطعیت پلیس است؟ قطعا یکی از موارد همین است اما پرسش اصلی این نیست، بلکه مسئولان باید از خودشان بپرسند که چرا در جامعه ما هر روز مفهوم قفل پررنگتر میشود و در همین روزگار در برخی از جوامع غیراسلامی نظیر تعدادی از کشورهای شمال اروپا، دادگاهها خلوتترین اماکن جامعه میشوند؟