آیا گرداندن کافه به اندازهای که بهنظر میرسد آسان است؟
تفریح مردم کار ماست
تهیه کردن مواداولیه، سر و کلهزدن با بعضی افراد و پاسخگویی به نهادهای ناظر از مهمترین چالشهایی است که کافهداران با آنها مواجهند
مائده امینی
زرق و برق کافهداری، چشم همه را میگیرد و این ادعا خیلی هم اغراقآمیز نیست. این روزها گزینه راهاندازی کافه، روی میز خیلی از سرمایهگذاران خرد و کلان است. با همه اما و اگرها، تقریبا همه متفقالقول بر این باورند که کافهداری، شغل سخت اما پردرآمدی است، چه در تهران و چه در شهرستان. پشت کافههایی که برای خودشان برو بیایی دارند، مدیران کاردرستی ایستادهاند. بررسیها نشان میدهد، اگرچه تعداد این کافهها خیلی زیاد نیست، اما بعضی از آنها ماهانه تا 100میلیون تومان هم درآمد دارند و البته عموما کافهها یکسوم درآمد یکسالشان را هم بهعنوان مالیات به دولت پرداخت میکنند.
محمدحسیننیا از سال92 وارد این شغل شده است. فوقلیسانس شهرسازی دارد و کافهگردانی شغل دومش است. به واسطه کافهای که در مرکز تهران راه انداخته، برای 9نفر به شکل مستقیم اشتغالزایی کرده و میگوید گرداندن کافه حالش را بهتر میکند. او بر این باور است که شاید راه انداختن کافه راحت باشد، اما داشتن کافهای که همهچیزش سر جای خود باشد و نامش ماندگار شود اصلا آسان نیست.
امیر عابدیان هم 3-2سالی میشود که به این کار مشغول است. لیسانس مهندسی شیمی دارد و عاشق کافهداری و پذیرایی است. او که کافه خودش (لوژو) را در گنبد کاووس راه انداخته به همشهری میگوید: کافهداری شغل پولسازی است، اما اینکه روزی 15ساعت کار کنی و نه تفریحی داشته باشی و نه استراحتی، کار آسانی نیست.
دست بالای دست بسیار است
تقریبا هچکدامشان منکر درآمد بالای کافهها نمیشوند. حسیننیا میگوید: اگر بخواهی کافهات پا بگیرد باید اول بدانی جامعه هدف تو چه کسانی هستند تا همهچیز را مناسب آنها طراحی کنی و پیش ببری. پیش از این روزها، کافهداری واقعا شغل پردرآمدی بود. اما امروز، هم دست بالای دست زیاد شده، هم دستمزد پرسنل بالا رفته و هم قیمت مواداولیه به شکل غیرقابل کنترلی رشد کرده است. در چنین شرایطی، هرچقدر هم که کارت را درست انجام بدهی، نمیتوانی منتظر سود بالایی باشی. حسیننیا ادامه میدهد: در سال92 که کار کافهداری را شروع کردم، بین 4تا 5میلیون تومان سود خالص داشتیم. تا فروردین 97، این رقم به 10 الی 15تومان در ماه رسید اما حالا سود خالص خیلی کمتر از اینها شده است.
امیر عابدیان هم در اینباره توضیح میدهد: کافه شلوغ درآمد خوبی دارد. کافههایی هستند که در تهران بین 100تا 150میلیون تومان درماه سود خالص دارند اما در شهرستان همهچیز فرق میکند. ما در گنبد کاووس، روزانه بین 700تا 750هزار تومان دخل میزنیم و بین 6تا 8میلیون در ماه درآمد داریم.
خاطرات یک کافهچی
حسیننیا از سختیهای شغلش میگوید: کار کردن با ارباب رجوع همیشه سخت است. ما همواره با افرادی مواجه میشویم که برقرارکردن ارتباط با آنها واقعا غیرممکن است. یک روز که فرصت داشته باشم، میخوام تمام مشکلات این سالها را در قالب کتابی منتشر کنم: «خاطرات یک کافهچی». مثلا مشتریهایی هستند که درک درستی از اسپرسو ندارند و بارها شده که با ما برای قیمت اسپرسوهایی که برایشان آماده میکنیم وارد بحث و جدل شدهاند. درگیری لفظی و اعصاب خردکنی در این کار بسیار زیاد است.
معضل تهیه مواداولیه
امیر عابدیان که به قول خودش از پشت میز نشستن بیزار است، میگوید با همه علاقهای که به کافهداری دارد اما گاهی تحمل سختیها برایش سخت میشود؛ از همان ابتدا علاقه درونی به کافهها داشتم. کافهگردی و کافهنشینی مهمترین تفریحم بود و یک روز بهخودم آمدم و دیدم این بهترین شغل برای من است. چندماه آموزش دیدم و در قبال آن رایگان کار کردم. اما واقعیت این است که کافهداری از دور شغل قشنگی است؛ خوشمزه و شیک. او میگوید: یکی از مهمترین مشکلات ما، تهیه مواد اولیه مرغوب و با کیفیت بالاست؛ بهخصوص در شهرستانها که امکان دپو کردن مواد غذایی را ندارند، خرید هر روزه برای مدیر کافهها تقریبا از هر کاری سختتر است. برای مثال تهیه قهوه با کیفیت تقریبا برای من غیرممکن شده است. یا مثلا قیمت یک بسته سیبزمینی نیمهآماده وقتی کافه را راهانداختیم، 24هزار تومان بود اما نرخ آن امروز به 60هزار تومان رسیده است. نمیتوانیم هر هفته منو را عوض کنیم یا مدام قیمتها را بالا ببریم.
به فشارهای روزمره عادت کردهایم
ساعت کاری کافه بسیار بالاست. عابدیان میگوید: من خودم روزانه 15ساعت کار میکنم. اگر بخواهی پای کار باشی نه تفریح داری، نه مسافرت. تفریح مردم کار ماست.
او به بعضی دیگر از مشکلات کافهداری اشاره میکند و توضیح میدهد: رانتبازی در شغل ما هم وجود دارد. بارها شده که کافهای را بهخاطر یک مشکل ساده پلمب کردهاند. در کنار همه اینها مالیاتی که به ما تعلق میگیرد کم نیست.