گفتوگو با فاطمه راکعی، مشاور امور بانوان شهردار تهران:
میخواهیم شهری دلخواه زنان بسازیم
فاطمه راکعی ـ مشاور امور بانوان شهردار تهران ـ از انقلاب میگوید؛ از مسائلی که سبب شد مردم تصمیم بگیرند رژیم سیاسی گذشته را تغییر دهند؛ زمینههایی مانند فضای بسته سیاسی، اختلاف طبقاتی و عدماستقلال کشور. او میگوید: «دیدگاههای امام خمینی(ره)، مبتنی بر عدالت، آزادی، استقلال و کرامت انسانی بود؛ ایدهآلها و آرمانهایی که جامعه هم به دنبالش بود؛ جامعهای که رهبر انقلابش یک تار موی مستضعفان و کوخنشینان را به همه کاخنشینان نمیفروخت». راکعی در این گفتوگو در مورد برنامههای خود در جایگاه مشاور امور بانوان شهردار تهران هم سخن میگوید؛ «شهر ما باید شهری باشد که زنان و کودکان و کل خانواده در آن احساس آرامش و امنیت کنند؛ باید شهر زیبایی باشد که یک زن دوست داشته باشد دست فرزندش را بگیرد و در آن پیادهروی کند؛ باید پارکهای ما، فروشگاههای ما، کوچهها و خیابانهای ما آمادگی داشته باشند ظرفیتهایی ایجاد کنند که زنان بهراحتی بتوانند با فرزندان کوچکشان در شهر حضور یابند». متن این گفتوگو در پی میآید:
خانم راکعی ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را تازه پشت سر گذاشتهایم. بهعنوان کسی که در آن زمان در دوران جوانی به سر میبرده، کمی از مشاهداتتان برایمان بگویید؛ چه شد که انقلاب رخ داد؟
شاید نشود از همه آنچه امروز در کشور شاهدش هستیم به لحاظ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دفاع کرد، چون خیلی از مسائل، اصلا قابل دفاع نیست؛ اما از انقلابی که کردیم، دفاع میکنم و هرگز پشیمان نیستم زیرا اگر هر پدیدهای را در ظرف زمان و مکان خودش بسنجیم، برای خیلی از پرسشها میتوانیم جواب پیدا کنیم. انقلاب سال57 یک انقلاب بزرگ و آگاهانه بود. به هر حال زمینههای موجود در جامعه آنروز، طوری بود که ملتی را به این نتیجه رساند که سیستم سیاسی و رژیمی را که موجود است، سرنگون کنند و رژیم دیگری را بر سر کار بیاورند. یکی از آن زمینهها مسائل سیاسی بود؛ اعدامهایی که در رژیم گذشته شد ـ مخصوصا از بین دانشجوهاـ بسیار مؤثر بود. با دانشجویان و روشنفکران رفتارهای بسیار خشونتآمیزی میشد. آن سیستم ساواکی که تعبیه شده بود و با زندانیان سیاسی بسیار خشن برخورد میکرد و آن حالت عدمامنیت در جامعه که هر کسی فکر میکرد اگر رژیم را نقد کند یا حرفی بزند، حتما سایه ساواک را در تعقیب خودش میبیند، بسیار در وقوع انقلاب مؤثر بود. یک دلیل دیگر، اختلاف طبقاتی و مسائل اقتصادی بود. یادم هست مسئله مسکن برای خیلیها مثل یک رؤیا بود و هر کسی نمیتوانست یک مسکن خیلی ساده و متناسب با شأن خودش داشته باشد. عموما کارمندها و طبقات پایینتر مشکل مسکن داشتند. مشکلات اقتصادی داشتیم؛ درحالیکه مردم میدانستند که کسانی چگونه میخورند و میبَرند و منابع کشور را غارت میکنند. وابستگی رژیم (ابتدا به انگلیس و بعد آمریکا) و عدماستقلال کشور هم در ایجاد نارضایتی نقش داشت. یک مسئله دیگر هم که مردم را آزار میداد، مسئله بیاعتنایی به باورها و فرهنگ جامعه ایرانی بود. بسیاری از پدران و مادران، نسل قبل از ما و تا حدود زیادی نسل خود ما، نسبت به نوع پوشش و رفتار اجتماعی افراد که رژیم به آن دامن میزد، یا اعتراض داشتیم و یا اینکه خوشایند نبود و در فرهنگمان نمیگنجید. من آنموقع در یک مدرسه عالی تحصیل میکردم. عموم دانشجویان کاملا بیحجاب بودند و فقط من و یکی دیگر از دانشجوها حجاب داشتیم. حجاب ما هم مقنعه نبود؛ روسری و یک لباس بلند داشتیم و یادم نمیرود بعضی از مسئولان آن دانشکده سعی میکردند ما را مجبور کنند که حتما در مراسم رژه مقابل شاه شرکت کنیم.
در آن زمان گروههای چپ که با دیدگاههای مارکسیستی و کمونیستی فعالیت میکردند در دانشگاهها هم فعال بودند؛ همینطور مجاهدین که آنموقع شعارشان ازبینبردن فاصله طبقاتی بود و «جامعه بیطبقه توحیدی» را مطرح میکردند. اما مهمتر از فعالیتهای این گروهها، تلاشهای فکری دکتر شریعتی برای دانشگاهیان و روشنفکران بسیار مهم و راهگشا بود و درواقع یک خط فکری منسجم و اندیشمندانه را برای تغییر، ترسیم میکرد؛ همینطور شهیدمطهری؛ و به همین ترتیب و نیز از طریق اطلاعیههایی که از پاریس میآمد، جامعه کمکم با دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره) آشنا میشد.
احساس و استنباط همه ما این بود که در عصر ما حکومت علی(ع) دارد تکرار میشود. خب، معلوم بود که در چنین شرایطی همه با شوق و هیجان و عشق، از انقلاب حمایت کردند و مخصوصا شخصیت امام که دقیقا از نظر من یک شخصیت منزه، پارسا و باتقوا بود؛ کسی که کاملا به آنچه میگفت اعتقاد داشت و عمل میکرد. بنابراین در آن موقعیت در مقابل آن سیستم سیاسی، چنین حرکتی، آرمانی بود و فقط هم ما نبودیم؛ آنموقع از اصلاحطلب یا اصولگرا خبری نبود؛ یک ملت حرکت کرد بهخاطر عدالت، اخلاق و چیزهایی که گمشدههای نسلهای انسانی هستند.
خانم دکتر! به نظر شما انقلاب چه دستاوردهایی برای زنان، در پی داشت؟
من میتوانم بگویم انقلاب، دستاوردهای مهمی داشت اما متأسفانه ترورها و درگیریهای اول انقلاب و همینطور جنگ تحمیلی، مانع نهادینهشدن بسیاری از این دستاوردها شد؛ مخصوصا ترور شخصیتهایی مثل شهید مطهری، شهیدبهشتی و دکتر شریعتی که متفکر بودند و میتوانستند فرهنگ انقلاب را نهادینه کنند. اگر هم ایدئولوگها و متفکرانی داشتیم، به قدری در تشکیل نظام جمهوری اسلامی درگیر شدند که دیگر فرصت نداشتند آن زیرساختهای فرهنگی لازم را انسجام و تحکیم ببخشند و این بزرگترین خلئی بود که در انقلاب بهوجود آمد. متأسفانه از همان موقع دیدگاههای افراطی وجود داشت که امثال ما بیدرنگ اعتراض میکردیم؛ مثلا به فرمان امام، همه در انجمن اسلامی دانشگاه عضو شدیم که تشکیلاتی کار کنیم؛ برای اینکه اهداف انقلاب در دانشگاهها محقق شود اما یک عده شروع کردند به «خودی» و «دیگری»کردن و یک عده از خانمها را اخراج کردند. امثال ما شدیدا ایستادگی کردیم و اجازه ندادیم و از همان موقع، مخالفت با ما شروع شد. اما انقلاب برای زنان، دستاوردهای بزرگی داشت. فعالیت برای زنان از همان دهه60 پیریزی شد و جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت که تقریبا میتوان گفت همه زنان بزرگ و شخصیتهای فرهیخته آنروز در آن فعال بودند. دختر حضرت امامخمینی(ره) (خانم دکتر مصطفوی)، نوه حضرت امام (خانم فرشته عراقی)، عروس حضرت امام (خانم فاطمه طباطبایی)، خانم فیاضبخش، خانم گرجی، خانم دکتر رهنورد و خیلی عزیزان دیگر، این جمعیت را شکل دادند و زنان جوانتر دیگری. کسانی که به هر حال دغدغهمند و باورمند بودند؛ در مورد اینکه جایگاه زن در اسلام، جایگاه بسیار والایی است اگر هم تبعیضی هست، تبعیض مثبت و به نفع زنان است و تبعیضی به لحاظ برابریهای انسانی و اجتماعی وجود ندارد؛ برای همین همه ما شروع به فعالیت کردیم. کارهای بزرگی در سطح بینالمللی و ملی کردیم و با همه توانمان تلاش میکردیم برای رسیدن به آن جایگاهی که اگر زن باشی و به آن جایگاه معنوی و اجتماعی و فکری برسی، آنوقت میشوی زهرای عصر ما که پیامبر خدا دستش را میبوسد؛ از بس که این جایگاه، بزرگ و بلند و رفیع است. من هنوز در مورد زنان به این مسئله معتقدم و برایم مهم نیست که حتی بعضی از زنان قدر خودشان را ندانند و سؤال کنند که مثلا زنها حالا رئیسجمهور بشوند که چه بشود؟ یا اصلا چرا فکر میکنید زنان برتریهایی دارند؟ برای اینکه من به تجربه با دقت در زندگی مادرم، دخترم، دوستانم و همکارانم، بزرگیها و ظرفیتهایی از زنان دیدهام و میشناسم؛ ظرفیتهای انسانی و معنوی و اخلاقمدارانه بسیار مهمی که انگار به صورت فطری در طبیعت زنان وجود دارد و اگر زنان اینها را نمیشناسند یا نفی میکنند یا عکس آنها عمل میکنند، باعث میشود از آن چیزی که هستند دور شوند. این باید شناخته میشده چون در دین ما پایگاه دارد. ما میدانستیم که پیامبر اکرم(ص) هم در کنار انقلاب اسلامی خودشان، اصلا انقلابی خاص زنان داشتهاند. ایشان میگویند زنان را زندهبهگور نکنید؛ زنان، مکرم هستند و مردانی که به زنان احترام بگذارند، خودشان محترم هستند. زن، گل است. از دنیای شما 3چیز را دوست دارم که یکی از آنها زن است. اینها همه در آن خشونت عرب جاهلی وجود داشت؛ پس پیامبر(ص) در واقع آمد و زن را زنده کرد.
مسئولیت مشاور امور بانوان شهردار تهران را با چه هدفی برعهده گرفتید؟
این کار من در واقع در راستای همین تلاش حدود چهلسالهام است؛ با همان باورهایی که برای رفع تبعیض، برای برابری زن و مرد به لحاظ اجتماعی، ایجاد اشتغال و امکان عرضه توانمندیها و ارتقای جایگاه مدیریتی زنان دارم. خوشبختانه با وجود همه این انکارهایی که یک عده میخواهند بکنند، این تلاش کاملا مشهود است و اصلا قابل انکار نیست که احزابی مثل جمعیت زنان مسلمان نواندیش، مجمع زنان اصلاحطلب، احزاب دیگر و NGO ها و فعالان حقوق زنان، با وجود اختلاف سلیقه و نظرهای سیاسی مختلفی که ممکن است داشته باشند، پیشرو و پیشگام بودهاند و با انسجام و وحدتی مثالزدنی برای تحقق یکسری مسائل تلاش کردهاند. الان خوشبختانه این تلاشها نتیجه داده و ما شاهد هستیم که با وجود همه رفتارهای بازدارنده طیف مقابل، توانستیم با آرامش، اصلاحات را پیش ببریم و مخصوصا در حوزه زنان، با وجود اینکه قریب به اتفاق زنان اصلاحطلب شاخص را برای مجلس یازدهم، رد صلاحیت کردند، از نظر من خیلی کار بزرگی بود که توانستیم بیشتر از همه دورهها زنان جوان تحصیلکرده و همفکرمان را به مجلس بفرستیم. در شورا هم همین اتفاق تکرار شد. در مورد حضور زنان در کابینه، به نحوی کملطفی شد. ناگفتهها را میخوانیم و میدانیم که خیلی از این «نشد»ها به افراطیون برمیگردد؛ گرچه انتقاداتی هم به خود دولت داریم و فکر میکنم میتواند در بعضی موارد، قویتر عمل کند. الان گرچه به صورت عمودی نتوانستهاند جایگاه شایسته زنان را ارتقا دهند اما به صورت افقی خیلی حرکتهای خوبی شده و واقعا حضور 30درصدی زنان در مدیریتهای ارشد و میانی، در حال تحقق است.
در شهرداری اوضاع چگونه است؟
در جایی مثل شهرداری، زنان واقعا باید با همه پتانسیل، وارد اجرا شوند. من هم آمدم چون میدانم کارکردن با خانمها، بسیار آسانتر است؛ چون عموما مسئولیتپذیرتر هستند، متعهدتر هستند و برای پست و مقام کار نمیکنند. من از وقتی که به شهرداری رفتم برای تجمیع ساختار تلاش کردم و گفتم کارکردن در سطح فکردادن و سیاستگذاری، کافی نیست؛ من میخواهم وارد اجرا شوم. با این مسئولیت، امیدوارم با اعتقادی که دهههاست ما زنان با تفکرات مختلف سیاسی، فرهنگی، دینی و مذهبیمان داریم، برای اعتلای جایگاه زنان و رفع تبعیضها به همدیگر کمک کنیم و برای همیشه ثابت کنیم که زنان اتفاقا در اجرا توانمندتر هستند. زنان متخصص زیادی در حوزههای مختلف داریم که امیدوارم کمکم همه وارد امور اجرایی شوند. در شهر تهران کمبودهایی هست که فقط فکر میکنم با یک دیدگاه زنانه میشود آنها را جبران کرد. شهر ما باید شهری باشد که زنان و کودکان و کل خانواده در آن احساس آرامش و امنیت کنند؛ باید جاهایی برای کودک و مادر تعبیه شود؛ در تمام فروشگاهها، پارکها و گردشگاههای ما. رنگ شهر باید تغییر کند و از این رنگ کدر دلمرده خاکستری دربیاید و رنگهای شاد و زیبا با کمک گرافیستها و نقاشان، جایگزین شود. با توجه به کمبود آبی که در پیش داریم، طرحهایی داده میشود برای اینکه با استفاده از کمترین آب و سیستمهای آبیاری هوشمند بتوانیم خیلی از فضاهای شهری و سطح محلهها را با پوشش گیاهی سبز کنیم و خود این کار ایجاد اشتغال خواهد کرد و آلودگی را کم میکند. در برنامه توسعه شهرداری متأسفانه اصلا زنان دیده نشدهاند و در حال حاضر با کمک شورای مشورتی روی این برنامه کار میکنیم و بهزودی پیشنهادهایمان را ارائه خواهیم کرد. در مورد کارکنان زن شهرداری تهران که چندین هزار نفر هستند، برنامههایی در نظر گرفتهایم؛ فرمهایی در اختیارشان قرار دادهایم تا نظراتشان را برای پیشبرد کار و ارتقایشان اعلام کنند. هماکنون داریم پیشنهادهایشان را جمعآوری میکنیم.
امیدوارم تا پایان سال بتوانیم با قطعیشدن ساختار و یکپارچگی آن، برنامهای را که برای شهرداری در 2بُعد در نظر داریم ارائه دهیم؛ اول اینکه تهران برای زنان باید چه کارهایی بکند و دیگر اینکه زنان برای تهران چه بکنند. زنان تهران به لحاظ تخصصی و فرهنگی از ظرفیتهایی برخوردار هستند که میتوانند شهرشان را خودشان بسازند و برای این کار باید فراخوانی داده شود. ما در حال ایجاد سامانهای هستیم که بتوانیم مستقیما با زنان شهرمان در ارتباط باشیم تا بتوانند پیشنهادها و انتقاداتشان را از سطح محلات بدهند و کمک کنند تا شهری بسازیم که دلخواه زنان باشد.
خانم دکتر! میدانم که زنان سرپرست خانوار یکی از گروههای هدف شهرداری در ارتباط با زنان هستند؛ در مورد آسیبهای اجتماعی زنان چطور؛ آیا شهرداری ورود میکند؟
قطعا یکی از مسائل مهم و فوری ما، مسئله آسیبپذیری است. یکی از دغدغههایی که من دارم و خیلی هم برایم مهم است، ساماندهی کودکان کار و زنان متکدی است که با اینکه میگویند این گروه به حوزههای دیگری مثل بهزیستی، کمیته امداد و... مربوط است من فکر میکنم هیچکدام از این نهادها بهدرستی به وظایف خودشان عمل نکردهاند. در کشوری که بسیار ثروتمند است قابل تحمل نیست که در پایتخت ما گروهگروه زنان و کودکانمان گدایی کنند. شهرداری با وجود اینکه بسیاری از حوزههایش متداخل است اما همه این مسائل در ساختارش دیده شده؛ در ساختار معاونت اجتماعی- فرهنگی دیده شده، در ساختار سازمان خدمات اجتماعی هم دیده شده؛ ولی باید با یک مدیریت واحد که از متخصصان و دلسوزان و مدیران به صورت متشکل و نظاممند ـ چه در مورد زنان و کودکان آسیبدیده و چه در معرض آسیب ـ مشورت میگیرد اقدام شود.
برنامههایی که مدنظر دارید در دوران مسئولیتتان انجام بدهید مشخص شده است؟
بعد از عید برنامههای دقیق را اعلام میکنم اما از همه مهمتر این است که یک عده با صداقت و با همه توان و اعتقادشان وارد کار شوند و همه دغدغهشان این باشد که کار، ناتمام نماند؛ کار گزارشپسندانه نخواهند بکنند؛ کاری که با کمک خود خانمها و در محلات به انجام برسد. ایده من این است که برای اجرای طرحهایی که در محلات انجام میشود، با خود خانمهایی که در محلات هستند، تشریک مساعی کنیم که چه کنیم و بعد خود آنها را به کار بگیریم؛ یعنی من با تمام کسانی که طرح میدهند و خواهند داد، صحبت کردهام و خواهم کرد که علاوه بر اینکه تیم کاری خودشان را به کار میگیرند، حتما به میزان 50درصد ظرفیت محلات، از خانمها استفاده کنند. اگر در محلهای روانشناس شاخص داریم، از خودشان برای ادارهکردن کارگاهها استفاده کنند؛ اگر طراح و حتی رنگکار و گرافیست داریم، از آنها برای زیباسازی فیزیکی محلات استفاده شود. این ظرفیتیاست حداقل برای اشتغال موقت. هم مردم ببینند دارند محلهای خودشان را که خانههای بزرگترشان محسوب میشود، آنطور که دلشان میخواهد تغییر میدهند، هم از طرف دیگر بدانند که شغل موقتی دارند که اگر خوب کار کنند، تکرار خواهد شد و این خودش میتواند ایجاد انگیزه کند. به هر حال امیدوارم که همه پیشنهادهای خودشان و کمکهای فکری خودشان را بدهند تا در کنار هم و با هم شهر خودمان را (شهر دوستدار زنان و شهری که زنان دوست بدارند)، بسازیم و بتوانیم تهران را متحول کنیم.
در برنامه توسعه شهرداری متأسفانه اصلا زنان دیده نشدهاند و در حال حاضر با کمک شورای مشورتی روی این برنامه کار میکنیم و بهزودی پیشنهادهایمان را ارائه خواهیم کرد
زنان تهران به لحاظ تخصصی و فرهنگی از ظرفیتهایی برخوردار هستند که میتوانند شهرشان را خودشان بسازند و برای این کار باید فراخوانی داده شود. ما در حال ایجاد سامانهای هستیم که بتوانیم مستقیما با زنان شهرمان در ارتباط باشیم تا بتوانند پیشنهادها و انتقاداتشان را از سطح محلات بدهند و کمک کنند تا شهری بسازیم که دلخواه زنان باشد