دوبی رکورددار گردشگری جهان
مقایسه گردشگری ایران با ترکیه ، دوبی، بارسلون و نیویورک یک کلیشه تمام عیار است
محمد باریکانی/ خبرنگار
وبسایت عصر ایران دیروز در گزارشی به گردشگری دوبی پرداخت و با اشاره به این موضوع که دوبی در سال گذشته میلادی توانسته در ردیف 10شهر اول گردشگری جهان قرار بگیرد از جذب 14.9میلیون گردشگر به شهر دوبی خبر داد و اعلام کرد که این شهر عربی توانسته است از پاریس و نیویورک هم پیشی بگیرد. این وبسایت عامل رکوردداری دوبی را در نبوغ مدیریتی و همت عالی مدیران این شهر خوانده است. براساس اعلام عصر ایران، دوبی در تلاش است تا در سال2020 میلادی 20میلیون گردشگر جذب کند و درآمد حاصل از آن نیز به 82میلیارد دلار برسد. ایران اما جذب 20میلیون گردشگر را تا پایان سال1404 و درآمد 25میلیارد دلاری حاصل از آن را برنامهریزی کرده است. مقایسه موفقیتهای گردشگری دوبی، ترکیه، بارسلون و پاریس با ایران مدتهاست که به موضوعی کلیشهای بدل شده است. گردشگری ایران صنعتی نوپاست و محدودیتهای سالهای گذشته در کشور در حوزه توریسم و گردشگری ایران را تبدیل به کشوری نوپا در صنعت گردشگری کرده است. دوبی چگونه دوبی شد؟ این پرسش بنیادین میتواند پاسخ به نقدهایی باشد که عصرایران در مقایسه گردشگری ایران و دوبی آورده است. لحظه ورود، مهمترین عامل تعیینکننده برای گردشگران خارجی به یک کشور است. آداب میهماننوازی از همین نقطه آغاز میشود. کافی است سری به مبادی ورود گردشگران به کشور و شهرهای ایران بزنید تا متوجه شوید آداب ورود و میزبانی از گردشگران خارجی از همان بدو ورود چگونه مراعات میشود.
موانع رونق گردشگری
دوبی و کشورهای موفق در گردشگری جهان اما سالهاست این ابتداییترین موضوع در گردشگری را حل کردهاند. آداب میزبانی از همان بدو ورود مراعات میشود. متصدیان مهر ورود به آن کشورها با لبخند مداوم در کوتاهترین زمان ممکن در فرودگاهها و مبادی ورودی به آن کشورها ورود گردشگران خارجی به کشورشان را خوشامد میگویند. اما در ایران چگونه است؟ دریغ از یک لبخند در مبدا ورودی و خوشامدگویی. متصدیان با چهرههایی عبوس، گردشگران ورودی به کشور را در صفهای طولانی معطل میکنند تا مهر ورود بزنند. اینگونه است که دوبی یا هر کشور دیگری توانسته است آداب میزبانی از گردشگران را در بدو ورود به جا آورد.
جدای از آداب میزبانی اما ابتداییترین نیاز گردشگران در بدو ورود به هر کشور برخورداری از یک کارت بانکی است تا نیازی به حمل کیسه پول با خود نداشته باشند. آیا در ایران، نه در سالهای گذشته که در 40سال گذشته تصمیمگیران اقتصادی و متولیان گردشگری و سیستم بانکی توانستهاند به این ابتداییترین نیاز گردشگران پاسخ بدهند؟ برخورداری از توریسمکارت یا کارتهای اعتباری بانکی متصل به شبکه جهانی پولی و مالی تنها مختص گردشگران ورودی به ایران نیست که گردشگران ایرانی برای سفر به خارج از کشور نیز ناچار به حمل پول نقد هستند.
سرمایهگذاری آزاد و ورود برندهای جهانی در خدمات گردشگری عامل دیگری است که میتواند به رونق گردشگری در کشورهای گردشگرپذیر منجر شود. دوبی و کشورهای موفق حتی در همین همسایگی ایران، مشکلات سرمایهگذاری خارجی در کشورشان را ندارند. از همین رو است که هتل سازهای معتبر بینالمللی با ورود بدون دردسر به آن کشورها اقدام به سرمایهگذاریهای کلان میکنند و برجهای لوکس برای جذب گردشگران احداث میکنند. در ایران اما این امکان فراهم نیست. سرمایهگذاری در صنعت گردشگری ایران بسیار دشوار است و بوروکراسیهای اداری زمانبر و نبود مرجع واحد برای جذب سرمایههای خارجی برای ایجاد زیرساختهای گردشگری است که صنعت گردشگری ایران را عقب نگهداشته است. در دیپلماسی عمومی و فرهنگی نیز دوبی به جایی رسید که توانست لوکیشن بیشتر فیلمهای جهانی باشد. کمپانیهای بزرگ فیلمسازی جهان توانستند سرمایهگذاری زیادی در ساخت فیلمهایشان در دوبی هزینه کنند و این شهر را بیش از آنچه هست بهعنوان مقصد گردشگری جهانی معرفی کنند. باید پرسید آیا در ایران، امکان دعوت از کمپانیهای بزرگ سینمایی وجود دارد؟ اینها سادهترین مشکلات گردشگری کشور است که به عقبماندگی ایران در جذب گردشگران خارجی حتی در مقایسه با یک شیخنشین کوچک امارات منجر شده است. با این حال ایران پس از 40سال، اکنون توانسته است سند راهبردی گردشگری را همین چندماه پیش منتشر کند. براساس این سند متولیان صنعت گردشگری کشور مشخص کردهاند که چه تعداد گردشگر از کدام کشورها تا چه زمان باید به ایران جذب شوند تا سند چشمانداز 20ساله کشور برای جذب 20میلیون گردشگر که هدف 2سال آینده دوبی است محقق شود. صنعت گردشگری در ایران نوپاتر از آن است که بتواند با کشورها و شهرهای گردشگرپذیر جهان که گردشگران یکماه آنها بیش از گردشگران یکسال ایران است مقایسه شود. ریلگذاری در مسیر دشوار گردشگری ایران بهمعنای گردشگری حرفهای در سطح جهان به تازگی پس از 40سال در حال انجام است و بنابراین انتظار بیش از حد از این صنعت در کشوری که زیرساختهای گردشگری آن هنوز میلنگد، بیهوده است.