گفتوگو با بهمن پناهی، استاد برجسته خوشنویسی که پیشنهاد جالب اعلام خط نستعلیق به عنوان خط رسمی ایران را داده است
خط ایرانی به دل اروپاییها نشست
الناز عباسیان
هنر، سفیر صلح است و برای ترویج فرهنگ حد و مرز نمیشناسد. گاهی به شکل صدا و موسیقی گوشنواز است و گاه در قالب هنرهای تجسمی چشمنواز میشود؛ گاه در رعشه قلم جا میگیرد و گاه در ملودی یک موزیک جلوه میکند. هنر خوشنویسی ایران هم بهعنوان یکی از کهنترین میراثهای ایرانی در دنیا شناخته شده است. جالب است بدانید این هنر ایرانی اینروزها مورد استقبال و توجه غیرایرانیان هم قرار گرفته است؛ موضوعی که میتوان از کلاسهای پر هنرجوی استاد خط ایرانی در پاریس فهمید. دکتر بهمن پناهی- هنرمند خوشنویس و اهل موسیقی- که مقیم فرانسه است با سبک جدیدی در تلفیق این دو هنر سعی در زنده نگهداشتن فرهنگ اصیل ایرانی در اقصی نقاط جهان دارد. این هنرمند بهتازگی به ایران آمده و در فرهنگسرای نیاوران نمایشگاه متفاوتی برپا کرده است. دراین زمینه گفتوگویی با او انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
شما سالهاست که درباره رابطه 2 هنر موسیقی و خوشنویسی پژوهش میکنید. حتی پایاننامه دکتری خود را در همین زمینه در دانشگاه سوربن پاریس ارائه کردهاید. از رابطه این دو هنر که آن را «موزیکالیگرافی» یا خوشآهنگنویسی میخوانید برایمان بیشتر توضیح میدهید؟
همانطور که میدانید خوشنویسی یک هنر دیداری است که زیرمجموعه هنرهای تجسمی قرار میگیرد. موسیقی یک هنر شنیداری است و این 2 هنر از دوساختار مختلف اجرایی و ادارکی برخوردارند ولی دریافت حسی، مفهومی و درکی و زیباییشناسی ما از این دو هنر در ذهن و جان انسانها یک نقطه مشترک است.
من بهدلیل آشنایی، آموزش و ممارستی که در این دو رشته از دوران کودکی داشتم این همراهی و ازدواج مبارک بین خوشنویسی و موسیقی را با خود از دوران نوجوانی به همراه آوردم. بعدها در تحصیلات هنری، تمرینات و خلق آثار هنری خودم بهره گرفتم. موضوع به این ترتیب است که ما چطور میتوانیم از طریق دیدن و عناصر بصری و تجسمی یک احساس و یک تفسیر موسیقایی از یک اثر هنری داشته باشیم یا به خلق آن بپردازیم. این مستلزم این است که با مبانی و ساختار هنر موسیقی و همینطور با هنر خوشنویسی که رشته تخصصی من در زمینه هنرهای تجسمی است آشنایی داشته باشیم.
هرقدر تمرین و ممارست و شناخت بیشتر باشد، راه ترجمه یکی از این فرایندهای هنری به دیگری آسانتر میشود.
کلمه موزیکالیگرافی تلفیق ترکیبی است. به این معنا که نباید بهدنبال برداشت مستقیم از موسیقی باشیم. باید موسیقی را از اجزای این آثار درک و در ذهنمان تجسم کنیم. این کلمه پیشنهاد من بوده و در غرب نیز جاافتاده است. من سالها در دانشگاه کار تحقیقی و پژوهشی کرده و آموزش دادهام و سعی کردهام این مفهوم هنری را در مجامع بینالمللی تدریس کنم.
به تازگی باخبر شدیم پرفورمنس موزیکالیگرافی (اجرای خوشنویسی مدرن همراه با موسیقی) و جلسات دیدار و گفتوگوی شما با علاقهمندان درگالری شماره یک فرهنگسرای نیاوران در حال برگزاری است. چه شد در تهران این برنامه را اجرا کردید؟ پیشنهاد علاقهمندان بود یا علاقه شخصی خودتان؟
حدود ۲۰سالی است که خارج از کشور و در فرانسه زندگی میکنم و در این سالها تجربیات و دستاوردهای مختلفی برای خودم کسب و آنها را در اقصی نقاط دنیا چه بهصورت کنفرانس، کارگاه و یا ورکشاپ یا تدریس عرضه کردهام. در ایران هم چند سالی است که دنبال میکنم اما در ایران تاکنون نمایشگاه مستقل نداشتم و تابستان امسال موفق شدم به دلتنگیهای خودم پاسخ بدهم و نمایشگاه را برپا کنم. حس میکنم این بار با دستپر آمدهام. گرچه خواست قلبی خودم بود اما پیشنهاد و درخواست بسیاری از دوستداران و هنرجویان ایرانی که به من لطف دارند هم بسیار مؤثر بود. در طول این نمایشگاه سعی کردم برنامههای جنبی و تکمیلی هم داشته باشم که یکی از آنها پرفورمنس موزیکالیگرافی بود که با استقبال خوبی روبهرو شد. دراین اجرا من یک اثر موزیکالیگرافی را به همان شیوهای که خودم دنبال میکنم بهطور زنده اجرا کردم. این برنامه با اجرای موسیقی زنده توسط دوست عزیزم استاد میرفرساد ملکنیا(نوازنده دف و سنتور) و یکی از شاگردانشان همراه بود. این برنامه از نظر تبادلات انرژی و هنری بسیار پربار بود. در اقصی نقاط دنیا من نمایشگاههای مختلف فردی و گروهی داشتهام اما این نخستین نمایشگاهی است که من بهصورت فردی در ایران عرضه میکنم. در روز جمعه 4 مردادماه ساعت۱۹ هم که اختتامیه نمایشگاه من است یک جلسه و گفتوگو پیشبینی کردهایم که دوستان، اساتید، دانشجویان و هنرمندان بیایند و در یک دیدار صمیمی گفتوگو کنیم و نظرات دوستان را بشنوم.
آثار خطنگارههای (نقاشیخط) شما بارها در گالریهای ایران و فرانسه در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است اما شما همیشه اصرار دارید به جای واژه نقاشیخط از خطنگاره استفاده کنید؛ چرا به این نکته اصرار دارید؟
اینکه چرا از واژه نقاشیخط استفاده نمیکنم من این اصطلاح را کامل و گویا نمیبینم. بحث و جدل در مورد القاب و کلمات در مورد آثار هنری خیلی نتیجهبخش و سازنده نیست؛ بهخصوص امروز در دنیای هنر معاصر این دستهبندی و نامگذاری سنتی یا عرفی که در دنیای هنر بوده را خیلی جدی نمیگیریم. بهدلیل اینکه امروزه مرز بین روشهای خلق آثار چه از نظر اجرایی و چه از نظر مفهومی با هم تداخلهای بسیاری داشتهاند که تکنیکهای نوینی بهدست آمده و آنها باورها و تقسیمبندیهای قدیمی را منسوخ کرده است؛ به همین دلیل خیلی تمایل ندارم در مورد این عنوانبندیها و کلمات وقت صرف کنم. ولی موزیکالیگرافی مفهومی است که من سالها روی آن کار کردهام و به آن علاقهمندم و آثارم را در این قالب هنری و بیان زیباشناسی برای خودم تعریف میکنم و ترجیح میدهم که از این عنوان استفاده کنم. خطنگاره هم عنوانی است که من قبل از مهاجرتم حدود 25سال پیش در ایران برای این نوع آثار خوشنویسی و تجسمی که برداشت و نگاهی به عنصر خط و خوشنویسی در شکلسازی دارد پیشنهاد دادم. کماکان تمایل دارم از این عنوان خطنگاره برای آثار خودم استفاده کنم.
شما هنرمند مقیم پاریس هستید. از حال و هوای هنرهای اصیل کهن ایرانی در کشورهای اروپایی برایمان بگویید.
در مورد آثار هنری کهن ایرانی در اروپا و غرب باید عرض کنم به حدی تاریخ غنی و پربار ایران عزیز هدایایی به تاریخ و فرهنگ و هنر جهانی عرضه کرده که نیازی به بازخوانی ندارد و جای هنر ایرانی در اقصی نقاط دنیا شناخته شده است؛ بهویژه آثار هنرهای کلاسیک و سنتی ما مثل مینیاتور و فرش ایرانی که با استقبال خوبی مواجه بوده و هست. اما در مورد هنر معاصر ایران غیر از سینما ما نتوانستهایم مشخصه خاصی در ادراک جهانی داشته باشیم و نشانه خوبی نیست. در مورد هنرهای تجسمی غیر از تکحرکتها و تکرویدادهایی که اتفاق میافتد شناخت زیادی وجود ندارد و شناخت مکفی از هنر ایرانی صورت نگرفته است. بهرغم اینکه ما میتوانیم با داشتن کولهباری از هنر و داشتههای قدیم ایران دوباره این میراث پربهای قدیمی خود را با شکل امروزی و نوین و معاصر عرضه کنیم. تأکید میکنم بهخصوص خط و خوشنویسی ما کماکان بهعنوان مادر و زایشگاه اصلی هنرهای تجسمی معاصر ایران میتواند ابزاری برای معرفی به هنر امروز و جهان باشد.
از کلاسهای آموزش خوشنویسیتان در پاریس و تهران برایمان بگویید؛ استقبال چگونه بود؟
من قبل از مهاجرت، در انجمن خوشنویسان و مراکز دانشگاهی تدریس میکردم و بعد از مهاجرت چندین سال است که در رفتوآمد هستم و کلاسهای موقت و فشرده دارم. بیشترین فعالیت آموزشی من خارج از ایران است. در پاریس در کلاسهای آموزشی مختلف در آموزشگاههای عالی و کلاسهایی که مربوط به شهرداری پاریس میشود تدریس میکنم که خوشبختانه بسیار موفق بوده و بسیاری از هنرجوهای فرانسوی را جذب کرده و یکی از شلوغترین کلاسهای آموزش خوشنویسی در خارج از کشور است. بسیاری از هنرجوهای من در طراز بسیار بالایی هستند. اغلب آنها حتی حروف الفبای ایران را نمیدانستند اما حالا در طراز بالایی فارغالتحصیل شدهاند. در این راه خیلی تلاش کردهام و خوشبختانه کلاسهای من مرکزی شده برای گردهمایی فرانسویهایی که علاقهمند به فرهنگ ایران هستند و از این طریق با بسیاری از مشاهیر ادبی و هنری ایران آشنا شدهاند. از این بابت به خود میبالم که نماینده کوچکی از ایران در خارج از کشور بودهام. این کلاسها را در کشورهای دیگر نیز برگزار کردهام. روش جدیدی نیز برای آموزش این هنر در خارج از کشور طراحی کردهام که موفق بوده و وابستگیاش را به دانستن زبان و یا مقدمات زبانی کم کردهام و با روشهای گرافیک و گرامر و زبان موسیقی توانستهام بسیاری از هنرجوها را به هنرخوشنویسی علاقهمند کنم و این هنرجوها با آموزش موازی زبان فارسی دورههای آموزشی خود را گذراندهاند.
خط و خطاطی در کشور تا حدودی مهجور واقع شده است. چهکار کنیم که هنر خوشنویسی بهعنوان یک هنر اصیل ایرانی احیا شود؟
خط و خوشنویسی مهجور واقعشده را نمیتوانم با قاطعیت بپذیرم و نیاز به تحلیل و بحث مفصل دارد اما آنچه مهم است این است که خوشنویسی، زبان هنری و زیباییشناسی مادر در تاریخ فرهنگ و هنر ایران بعد از اسلام است؛ نهتنها در ایران بلکه در تمام کشورهای اسلامی زبان هنری مادر، هنر خوشنویسی بوده است. جا دارد در این مورد بیشتر وسواس نشان دهیم و کار کنیم. خارج از جنبههای احساسی و آنی با یک برنامهریزی جدی و البته با یک روش تحلیل و ارزیابی دقیق باید چند و چون این هنر را در زیباشناسی ایرانیان بررسی کنیم؛ اینکه چگونه میتوانیم این زیباییشناسی را در دل و جان ایرانیان باز آفرینی کنیم و بتواند یک خط تراز برای سایر ادراکات هنری و فهم هنری و زیباییشناسی ما در کشور باشد. این امر مستلزم این است که متخصصین و کارشناسان هنری که در این زمینه تخصص دارند با یک برنامه مشخص و هدفمند با کمک نهادها و سازمانها و ارگانهای مرتبط به یک جمعبندی برسند و برنامه طولانیمدت داشته باشند تا ما بتوانیم به نتیجه برسیم.
در بازدیدی که آقای دکتر عارف و خانم ذوالقدر، نمایندههای مجلس شورای اسلامی از نمایشگاه داشتند پیشنهاد دادم که این موضوع بهصورت یک مسئله ملی و فرهنگی مطرح شود و ساماندهی جدی و بنیادی در مورد خوشنویسی و موسیقی و تیپوگرافی و طراحی حروف در کشور ما بدون پیشفرضهای رسمی و دیکتهای انجام شود زیرا همانگونه که اشاره شد این برای فهم و آموزش زیباییشناسی ما ایرانیها بسیار حائز اهمیت است و میتواند کلید افزایش خلاقیتها و رشد آثار هنری و صنایعدستی باشد. این طرح از جنبههای مختلف اقتصادی و فرهنگی میتواند به بلوغ و باروری فرهنگ عمومی و اجتماعی ما کمک کند.
در آثار شما رگههایی از تمدن و فرهنگ اصیل ایرانی با شیوههای متنوع به بیننده منتقل میشود. شما از زبان هنر برای انتقال مفاهیم خاصی استفاده میکنید؟
بخش عمده آن طبیعی است زیرا من پرورش یافته این بستر فرهنگی هستم و تمام سلول های من آکنده از عناصر هنری و فرهنگی ایران عزیز است. هر حرکتی که از جهت هنری انجام می دهم این بازتاب به صورت مستقیم بروز می کند. بخش عمده آن غیرارادی است و من ترجیح می دهم به همین شکل و قالب باقی بماند زیرا دستکاری و تحمیل باورهای فرهنگی و هنری در خلق آثار میتواند نتیجه مصنوعی و غیرطبیعی به بار بیاورد و من از این موضوع پرهیز می کنم. همانطور که در بیان احساسات خود از زبان فارسی که زبان مادریام است و راحتترین و شیرینترین روش بیان احساسم است استفاده میکنم در خلق آثار هنری خودم نیز از آنچه در آن به دنیا آمدهام و رشد یافتهام و در دل و جان من رخنه کرده استفاده می کنم که همانا عناصر اصیل و کهن هنری سرزمین ماست که از هزاران سال تا به حال ادامه داشته و امیدوارم ادامه پیدا کند.
به تازگی شما پیشنهادی مبنی بر معرفی خط نستعلیق به عنوان خط رسمی ایران در نوشتهها، مکاتبات، پول رسمی کشور و ... به عنوان خط تاریخی، سنتی ارائه کردید که مورد استقبال اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس قرار گرفته است. درباره این پیشنهاد توضیح بیشتری می دهید؟
از دوران جوانی دغدغه ای داشتم که وقتی به کاربرد خط و خوشنویسی در معابر عمومی و مکاتبات رسمی و غیررسمی کشور نظر می کردم دچار یک جور آشفتگی و یأس می شدم. متاسفانه در کشور ما درباره این موضوع بررسی دقیق و علمی و فراگیر نشده است. همانطوری که ما در کشور آلودگیهای هوا، صوتی، بصری و تجسمی داریم میتوانم از این موضوع به عنوان آلودگی نوشتاری نام ببرم. به این معنا که ما از هیچ ضابطه، قاعده و حتی سلیقه در مورد استفاده از خط، خوشنویسی و طراحی حروف در کشور تبعیت نمی کنیم و این شلختگی و آشفتگی کاملا محسوس است. این موضوع برای کشوری که دارای تاریخ و تمدنی کهن با پشتوانه بیش از هزار سال در هنر خط و خوشنویسی است به نظر من یک آسیب جدی و شرم فرهنگی است. این بود که این دغدغه ام را در بازدیدی که 2 تن از نماینده های مجلس از نمایشگاه من داشتند مطرح کردم. گفتم شاید این عزیزان که دغدغه فرهنگی و هنری دارند بتوانند از موضعی که در آن صاحب نظر و تصمیمگیری هستند اقدامی انجام دهند که البته مستلزم زمان و خواست ملی است. آنها استقبال کردند و گفتند در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح میشود. اما موضوعی که من مطرح کردم این نبود که به صورت دیکته ای خط نستعلیق به عنوان خط رسمی کشور تحمیل شود. با وجود داشتن خط نستعلیق که به نوعی کلید فهم و درک و احساس زیبایی شناسی ایرانی است، جای تاسف است که ما نتوانستیم به یک هماهنگی و قاعدهمندی در استفاده از خط و خوشنویسی و طراحی حروف در سطح جامعه برسیم. پیشنهاد دادم حداقل در جاهایی که دستگاه های دولتی و رسمی میتوانند اعمال سلیقه کنند به استفاده از خط نستعلیق و حتی خطوط دیگر اقدام کنند. این آلودگی چشمی تاسفبار است. جالب است بدانیم در کشورهای دیگر که دارای یک ذوق و ضابطهمندی فرهنگی و هنری هستند این قانون به شکل سختگیرانهای اعمال میشود و هر واحد صنفی و بنگاه اقتصادی و ارگانی نمیتواند به دلخواه و سلیقه شخصی از هر خطی به صورت خودسر در تابلوها و اعلانهایش استفاده کند. اندازه تابلو ها و حروف همگون با کارکرد آن موسسه، یکی از نکات قابل تامل است.
گاهی شاهدیم که یک موسسه فرهنگی و هنری در تابلوی معرفی بنا و فعالیتهای خود از تکنیک، متریال و حروفی استفاده میکند که در معرفی صنوف دیگر مثل تعمیرگاه به کار میرود که این مناسب نیست. بنابراین پیشنهاد اولیه من یک ساماندهی و پژوهش و بازنگری درباره این آلودگی بود و ما میتوانیم از خط نستعلیق حداقل به عنوان یک کلید فهم و درک و زیباشناسی ایرانی در مواردی که جنبه رسمی و دولتی دارند برای شروع کار استفاده کنیم. هدف بیشتر ساماندهی و ضابطهمندی استفاده از خط و خوشنویسی در محیط زیست و شهری و روستایی و حتی در جادههاست. این می تواند از لحاظ روانی و حسی در جامعه تحول چشمگیر ایجاد کند. این هماهنگی و هارمونی که قرار است ایجاد شود در روح و جان شهروندان تاثیر خواهد گذاشت و به طور غیر مستقیم آموزش نظم و انضباط شهری را به همراه خواهد داشت.
مخاطب روزنامه ما عموم مردم کشورند. اگر اجازه میدهید کمی سؤالات غیرتخصصی هم بپرسیم. امروزه کمتر خانوادهها، کودکان و نوجوانان خود را به فراگیری رشته هنری چون خوشنویسی تشویق میکنند؛ البته بیعلاقگی این قشر به خوشنویسی را هم نمیتوان نادیده گرفت. بهنظر شما چگونه میتوان نسل جدید را با این هنر زیبا مأنوس کرد؟
اینکه چطور مردم کودکان و فرزندانشان را به فراگیری خوشنویسی علاقهمند کنند بخشی از آن به سؤال قبلی برمیگردد که ما باید به خوشنویسی با نگاهی متفاوت برخورد کنیم نه بهصورت ناعادلانه. بهصورت جدی باید بدانیم که بیدلیل نبوده است که افراد باسواد ما در گذشتههای نه چندان دور هم خوشخط بودند. یکی از دلایل خوشخطی اکثر افراد باسواد کشور در تاریخهای نه چندان دور این بوده که ذهن و روح ایرانیها با زیباییشناسی ایرانی بهطور طبیعی و ناخودآگاه آمیخته بوده و این کمک میکرده به خوشنویسی با یک نگاه زیباییشناسانه و حتی بهصورت روزمره نگاه کنند. اما امروزه آشفتگیهایی که ازنظر احساسات زیباییشناسانه، بهخصوص در نسل جدید بیشتر شاهدیم در خط و تحریر آنها هم کاملا قابل مشاهده است. لذا من فکر میکنم که خیلی مهم است ما از عنصر خط و خوشنویسی بهعنوان یک ابزار کلیدی فرهنگی و هنری در جهت ارتقای سطح زیباشناسی استفاده کنیم. در این بستر است که علاقهمندی نسل جوان و والدین بهطور طبیعی اتفاق خواهد افتاد و نیاز به برنامهریزیهای جبری و دیکتهای برای گسترش این هنر نیست. البته این موضوع تکبعدی نیست و جنبههای دیگری دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؛ مثل ابزار نوین تایپ و کامپیوتر که همه اینها جای بحث و تحلیل و بررسی دارد.
بازدید مسئولان از نمایشگاه
آثار خط نگارههای بهمن پناهی
به تصویر کشیدن هنر ایرانی و حفظ هویت ایرانی
محمدرضا عارف- رئیس مجمع نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی- و سیده فاطمه ذوالقدر- سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس- از نمایشگاه آثار خطنگارههای بهمن پناهی در فرهنگسرای نیاوران بازدید کردند.
در حاشیه این بازدید ذوالقدر درباره آثار خطنگارههای پناهی گفت: آقای بهمن پناهی پس از سالها دوری از وطن با اشتیاق و افتخار مجموعه آثار خویش را که برگرفته از دانش و آمیختهای از موسیقی و خوشنویسی است با عنوان «موزیکالیگرافی» در فرهنگسرای نیاوران به نمایش گذاشت. سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه موزیکالیگرافی دارای ابعاد مفهومی مختلفی است ادامه داد: این هنر از لایههای صوتی و تصویری موسیقی و خوشنویسی پدید آمده که در این نمایشگاه این عناصر با عنصر زمان عجین و همراه شده است که فرصت مغتنمی را برای بهرهگیری از این هنر در بخشهای مختلف پدید میآورد، یقینا معرفی و حفظ این هنر نیازمند استفاده کاربردی از آن است که استفاده از خط نستعلیق بهعنوان یک خط ایرانی روی اسکناس یا در مکاتبات اداری میتواند در به تصویر کشیدن هنر ایرانی و حفظ هویت ایرانی بسیار مؤثر باشد.
در این بازدید ذوالقدر بر لزوم حمایت از هنرمندان فعال در این عرصه تأکید داشت که توانستهاند با بهرهگیری از مکتب شرق و غرب آثار هنری ارزشمندی خلق کنند و ضرورت دارد امکانات لازم برای حضور هرچه بیشتر این هنرمندان و برخوردارشدن آنها از حمایتهای لازم در کشور فراهم شود. عارف نیز در حاشیه این بازدید گفت: پیامهای مختلف و متنوعی در این نمایشگاه زیبا میتوان دید. تنوع رنگ و حروف، ویژگی بارز آثار آقای پناهی است. زبان هنر، زبان صلح است و آثار اینچنینی زبان گویای تمدن و فرهنگ اصیل ایرانی است.
خوشنویسی، زبان هنری و زیباییشناسی مادر در تاریخ فرهنگ و هنر ایران بعد از اسلام است؛ نهتنها در ایران بلکه در تمام کشورهای اسلامی زبان هنری مادر، هنر خوشنویسی بوده است. جا دارد در این مورد بیشتر وسواس نشان دهیم و کار کنیم