سلفی دزدان با دیوارهای طلای خانه مالباخته
2دوست برای سرقت از برادران برجساز آنها را تا یک قدمی مرگ بردند اما سرانجام به دام پلیس افتادند.
به گزارش همشهری، نیمهشب 21دیماه، ساکنان برجی مجلل در شمال تهران صدای فریادهای 2مردجوان را شنیدند که درخواست کمک میکردند. آنها 2برادر بودند که در یکی از طبقات برج زندگی میکردند و همسایهها وقتی متوجه شدند در آپارتمان آنها باز است، وارد آنجا شدند و 2برادر را دیدند که هرکدام از آنها در یکی از اتاق خوابها به تخت بسته شده و با ضربات چاقو مجروح شده بودند.
ماجرا به پلیس و اورژانس گزارش شد و با حضور مأموران در محل حادثه یکی از برادرها به مأموران گفت: ما مهندس و برجساز هستیم. ساعاتی قبل در اتاق خوابیده بودم که با شنیدن سر و صدا از خواب پریدم. وقتی از اتاق خارج شدم 2مرد ناشناس را دیدم که صورت خود را پوشانده بودند و برادرم را شکنجه میکردند. آنها به من حمله کردند و میگفتند فردی آنها را اجیر کرده تا ما را به قتل برسانند. بعد هم مدعی شدند که آن فرد وعده دستمزد یک میلیاردی برای این کار را داده اما اگر ما این پول را در اختیارشان قرار دهیم از کشتنمان منصرف خواهند شد.
شاکی ادامه داد: آنها با تهدید اسلحه و چاقو خواستند تا رمز گاوصندوق را در اختیارشان قرار دهیم. برای این کار با چاقو ما را شکنجه کردند تا اینکه همسایهها سر و صدای ما را شنیدند. دزدان هم با سرقت حدود 100میلیون تومان دلار و سکه به همراه مقداری طلا و یک خودروی بیام و فرار کردند.
بررسیهای اولیه پلیس از این حکایت داشت که سرقت از سوی افرادی آشنا رخ داده است. نخستین مظنون سرایدار برج بود. تنها او بود که کلید یدکی تمام واحدها را داشت. به همین دلیل وی بازداشت شد اما در بازجوییها گفت: من حدس میزنم که سرقت را 2نفر از دوستانم انجام دادهاند. آنها بیشتر وقتها به دیدن من میآمدند و وقتی متوجه شدند کلید یدکی تمام واحدها را دارم از من خواستند که اجازه بدهم برای یکبار هم که شده داخل آپارتمانها را ببینند. جوان سرایدار گفت: دوستانم از خانه شاکیان خوششان آمده بود. چرا که در و دیوارهای خانه از طلا بود، آنها حتی با در و دیوار عکس سلفی انداختند و احتمال میدهم که سرقت کار آنها باشد. با اظهارات مرد سرایدار، مأموران با دستور قاضی رسولی -بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت تهران- موفق شدند یکی از سارقان را دستگیر کنند. او در بازجوییهای اولیه مدعی شد که شب سرقت نزد برادر بیمارش بوده اما وقتی معلوم شد که وی اصلا برادر ندارد، مجبور به افشای حقیقت شد و به سرقت اعتراف کرد. با اعترافات این مرد برای او قرار بازداشت صادر شد و تحقیقات برای دستگیری همدستش ادامه دارد.
حسرت دردسرساز
سامان 25ساله است و میگوید در آرزوی یکشبه پولدار شدن نقشه سرقت از خانه 2برادر برجساز را طراحی کرد.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
من و همدستم جعفر کارگریم و از کودکی سختی کشیدهایم. حسرت خیلی چیزها را داشتیم و وقتی نزد دوستمان(سرایدار برج) میرفتیم با دیدن وضعیت زندگی ساکنان آنجا حسرتمان بیشتر هم میشد. همین حسرت و توهم یکشبه پولدار شدن بود که باعث شد نقشه سرقت بکشیم.
حالا ارزشاش را داشت؟
نه، واقعا نداشت. ما کلید یدکی را چند روز پیش از سرقت از اتاق سرایدار سرقت کردیم و منتظر ماندیم تا شبی که سرایدار خانه نباشد نقشه سرقت را اجرا کنیم. نمیخواستیم پای او گیر بیفتد. شب حادثه با کلید وارد خانه شدیم و تصور میکردیم 2برادر مهندس خانه نیستند؛ چون یکی از ماشینهایشان در پارکینگ نبود. اما از بخت بد ما هر دوی آنها در خانه بودند.
چرا هردو را زخمی کردید، فکر نکردید که ممکن است اتهام قتل به گردنتان بیفتد؟
نه، قصد کشتن آنها را نداشتیم، چون سر و صدا کردند مجبور شدیم چندضربه به آنها بزنیم تا سکوت کنند. اما آنها آرام نمیشدند.
با اموال سرقتی چه کردید؟
چند روزی با خودروی بیامو در خیابانها گشتی زدیم تا ببینیم زندگی آدمهای پولدار چطور است. اما بعد از چند روز از ترس اینکه گیر بیفتیم، خودرو را در خیابان میرداماد رها کردیم. پول و دلار و سکهها را هم تقسیم کردیم و من سهمام را فروختم و پولش را به حسابم ریختم.
قبلا هم سابقه سرقت داشتهای؟
این نخستین باری است که دست به خلاف میزنیم و انگیزه من و جعفر فقط بهخاطر رسیدن به پول و زندگی راحت بود. همین. اما حالا که گیر افتادم بهشدت احساس پشیمانی میکنم و اگر به عقب بازگردم هرگز حاضر نمیشوم دست به چنین کاری بزنم.