• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
سه شنبه 1 مرداد 1398
کد مطلب : 67789
+
-

بازآفرینی نمایش «ادیپ ‌شهریار» در صحنه همدان

گفت‌وگو با عباس شیخ‌بابایی کارگردان تئاتر «ادیپ شهریار» که اخیرا در مجتمع شهید آوینی اجراخوانی شد

هنری
بازآفرینی نمایش «ادیپ ‌شهریار» در صحنه همدان

فاطمه کاظمی | همدان ـ خبرنگار:


عباس شیخ‌بابایی، پیشکسوت تئاتر و نمایش استان همدان، بعد از 30 سال دوری از صحنه تئاتر و فعالیت در سینما دوباره به صحنه تئاتر بازگشت. او اخیرا اجراخوانی تئاتر «ادیپ شهریار» را که خود بازآفرینی، طراحی و گارگردانی کرده با بازیگران سینما و تلویزیون و همچنین پیشکسوتان و جوانان تئاتر همدان روی صحنه برد. این اتفاق برای همدان که اساسا فقط تئاتر کودک در آن اجرا می‌شود و تئاتر بزرگسال در حاشیه قرار دارد، اتفاق خوبی محسوب می‌شود.

اجراخوانی نمایش «ادیپ شهریار» در 2 شب و با حضور هنرمندانی مانند قاسم زارع، جلیل فرجاد، جمشید جهانزاده، مهدی میامی، کمال شهباز بیگیان، احمد بیگلریان، غلامرضا مهری، سهراب نیک‌فرجاد، ایرج رنجبر، سعید باغبانی، باران عرفانی، شیما شادمانی، امیر کوندی و صادق قاسمی در سالن اصلی مجتمع شهید آوینی برگزار شد و مورد استقبال قرار گرفت. با شیخ‌بابایی در خصوص این کار گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

در ابتدای گفت‌وگو بگویید اصولا اجراخوانی یعنی چه؟ چون ما نمایشنامه‌خوانی و اجرای نمایش داریم، اما این اجراخوانی را برای اولین بار بود که می‌دیدیم. شنیده‌ام یکی از بزرگان تئاتر تهران با دیدن پوستر شما گفته بود بگویید نمایشنامه‌خوانی چراکه ما در هیچ دیکشنری تئاتری اجراخوانی نداریم. 

بله، گفته بودند و البته نوشته بودند. قاسم زارع شخصا زنگ زده بودند تا به ایشان توضیح دهند که اجراخوانی یعنی چه که متاسفانه موفق به صحبت نشده بودند. در هر حال باید به ایشان یا کسانی که مثل ایشان فکر می‌کنند عرض کنم ما قبلا هیچ‌یک از اصطلاحات نمایشی را در دیکشنری‌ها نداشته‌ایم اما رفته‌رفته این اصطلاحات وارد و ثبت شده است چه‌بسا اجراخوانی هم مورد قبول لغت‌شناسان قرار بگیرد و وارد اصطلاحات تئاتر شود. اجراخوانی از بنیان‌های نظری شبیه‌خوانی که نمایشی کاملا ایرانی است، اخذ شده به این معنی که بازیگر به هنگام بازی نسخه نمایشی‌اش را دست می‌گیرد و در این نوع اجرا به حفظ دیالوگ‌ها نیازی نیست. درست مثل تعزیه‌خوانی یا شبیه‌خوانی. 

شما قبلا برای ساختن فیلم سینمایی بازیگران مطرح و سرشناس سینما را به همدان آورده بودید، اما برای تئاتر گویا این اولین بار است که چنین اتفاقی می‌افتد.

البته باید عرض کنم که دهه 20 و 30 هنرمندان مطرح برای اجرای تئاتر به این شهر می‌آمدند و آن زمان تئاتر را کاملا حرفه‌ای روی صحنه می‌بردند یعنی تمام دخل و خرج و خوراک و مکان از راه بلیت‌فروشی کسب می‌شد و هیچ کمک دولتی یا خصوصی هم دریافت نمی‌کردند، اما این اتفاق اخیر را ما مدیون قاسم زارع هستیم. روزی که حسین زندی، فعال فرهنگی همدان، برای استاد تئاتر، رضا کشانی، بزرگداشتی برگزار کرده بودند همان‌جا آقای زارع پیشنهادی را طرح کردند که با حضور بازیگرانی که مقیم تهران هستند و نیز بازیگران همدانی تئاتری را روی صحنه ببریم. در واقع دلش می‌خواست مانند گذشته که تئاتر را اینجا آموزش دیده و اینجا روی صحنه ‌رفته است، مجددا نمایشی را روی صحنه ببرند. خوشبختانه به کمک او و کمال شهباز بیگیان که در گذشته در یک گروه بودیم بعد از رفت‌وآمدها و مذاکرات، اجراخوانی «ادیپ شهریار» را روی صحنه بردیم. 

 نمایشی که از شما روی صحنه دیدیم بسیار مشهور و در ردیف آثار برتر جهانی است. این نمایش مربوط به یونان باستان است که حدود 2500 سال قبل سوفوکل آن را نوشته است. چطور این اثر با این قدمت امروز هم برای ما خواندنی و شنیدنی است؟ 

ما در بروشوری که به مخاطبانمان می‌دادیم مطلبی نوشته بودیم که پاسخ همین سوال است. در آنجا آورده‌ایم که ما با برداشت‌های خود این نمایش را بازآفرینی کردیم و نیز با اضافه کردن 2 شخصیت شوخ زن و شوخ مرد این اثر را از اعماق تاریخ به امروز آوردیم. این 2 شخصیت همچون وجدان بیدار و آگاه تاریخ بندهای تقدیری که ادیپ شهریار را به مهلکه یک تراژدی بزرگ می‌کشاند گاه نقد می‌کنند و گاه هجو. وقتی توطئه‌ای صورت می‌گیرد تا شخصی را از اوج فروکشد و برای او فاجعه‌ای خلق کند ما نتیجه عمل آنها را تقدیری می‌دانیم که برای آنها مقدر شده! آیا این فاجعه تقدیر است یا دنائت‌های بشری است که تحت لوای فرهنگ به دست و پاهای افراد می‌پیچد و ما برای توجیه اعمال خود که معمولا فاجعه بارند آنها را سرنوشت یا تقدیر می‌خوانیم تا بار مسئولیت خویش را سبک کنیم. 

 سوال مهمی که پیش می‌آید این‌ است که آیا نویسنده یا کارگردان مجاز است آثاری را که از دنیای قدیم به جا مانده‌اند به دلخواه خود دستکاری کند؟ 

البته در دنیای امروز این دستکاری‌ها در متون کلاسیک جا افتاده و امری پذیرفته شده است، چراکه اغلب این آثار برای زمان خود و با زبان دوره خود نوشته شده‌اند و چه‌بسا اجرای آنها بدون دستکاری برای امروز مناسب نباشند، اما بدیهی است مناسب‌سازی این آثار باید به گونه‌ای باشد که به اصل اثر لطمه‌ای وارد نشود. 

درباره 2 شخصیت شوخ زن و شوخ مرد که به این اثر اضافه کردید، توضیح دهید. 

این 2 شخصیت که از دل اثر بیرون آمده‌اند در واقع توضیح‌دهنده دنیای معاصرند. این 2 شخصیت دنیای کهن را به دنیای امروز وصل می‌کنند یا می‌توان گفت این 2 شخصیت ناظران زنده یا وجدان بیدار تاریخ بشرند. آنجا که باید رفتارها، خودخواهی‌ها، غرور و خودمحوری بشر را هجو می‌کنند و به باد استهزا می‌گیرند و دنیای معاصر را در مقابل ما می‌گذارند. خوشبختانه این 2 شخصیت چنان در متن اثر جا افتاده‌اند که گویی از ابتدا برای این اثر طراحی و نوشته شده‌اند. 

با وجود سنگینی متن و طولانی بودن اجرا آیا انتظار چنین بازخوردی را داشتید؟

صادقانه باید بگویم نه. من از ابتدا نگران طولانی بودن اجرا و مغلق بودن زبان نمایش بودم و این‌که نمایش دکور، لباس و تزئینات مرسوم چنین نمایش‌هایی را نداشت. خوشبختانه مخاطبان ما در طول نمایش چنان جذب شده بودند که در واقع 90 دقیقه تمام سالن در سکوت مطلق به سر می‌برد. در انتها رضایت آنها بهترین و باشکوه‌ترین بازخوردی بود که من از این اجراخوانی داشتم. 

این خبر را به اشتراک بگذارید