نگاهی به کتاب «پساکلانشهر مطالعات منطقهای شهرها و مناطق»
اولویت «فضا» بر همهچیز
آرای بهبحثگذاشتهشده در کتاب «پساکلانشهر» تقریبا تمامی جوانب زندگی شهری معاصر را در بر میگیرد. ادوارد سوجا ـ نویسنده کتاب ـ از خلال این انبوه، این وسعت متراکم مفاهیم، دغدغه بازنمایی چندین ایده نهفته در ایده اصلی را دارد. او پیش از همه، کوشیده است انقلاب شهری را در تاریخ تمدن بشری، پیش از انقلاب کشاورزی بنشاند. این ایده ضمنی کتاب است.
وقتی پای سرمایه به شهر باز میشود، ضرباهنگ صدای سوجا کرکننده است. او زندگی را ـ خود ناب زندگی را ـ با همه ظرایفش در حال حاضر جهان شهری روایت میکند.
پساکلانشهر یک اصطلاح جاهطلبانه است که میتواند خلاصه «کلانشهر پسامدرن» باشد اما دلیل انتخاب این اصطلاح، این است که سوجا قصد دارد شهر جهانیشده را تعریف کند که به زعم وی در یک فرایندگذار رادیکال از شهر مدرن (میوه انقلاب سوم شهری) به پساکلانشهر (میوه نوسازی اقتصادی کاپیتالیستی و انقلاب شهری چهارم) قرار دارد. پساکلانشهر با سرچشمههای شهرنشینی در طول دوره نئولیتیک آغاز میشود و از طریق مجموعهای از انقلابهای اجتماعیـاقتصادی ادامه مییابد. سوجا تفسیرش را بر تأثیرات منفی جهانیشدن و اقتصاد جدید سرمایهداری منعطف، متمرکز میکند؛ با این خوشبینی که میتوان نشان داد که این مسائل با عمل سیاسی، همنوا هستند. او شهر و زندگی شهری امروزه را همانطور میبیند که سرتاسر 12هزار سال توسعه جامعه شهری را؛ به شکل فضایی مولد و مبتنی بر علت و معلول. سوجا «فضا» را در اولویت قرار میدهد؛ پیش از ادبیات، یا ناخودآگاه، یا نظریه گفتمان، یا تاریخ، یا ماتریالیسم تاریخی، تا از طریق آن به طور عملی و نظری پیچیدگیهای جهان پستمدرن را قابل درک کند. او در فرمولبندی فضاییاش از مفهوم سینکیسم (Synekism) بهعنوان «شرایطی که از سکونت با یکدیگر در یک مکان یا فضای مسکونی خاص ناشی میشود»، استفاده میکند. سینکیسم در اینجا محدود به لحظه تشکیل شهر نیست بلکه به عنوان یک فرایند مستمر و بهشدت سیاسیشده رشد و توسعه شهری، فرایندی پویا که دائما با منبع تهییج اشتراک مساعی اجتماعی درگیر است و بخشی از همان ذات زندگی شهریاست، دیده شده است. سینکیسم فرمولهشده با این روش، خلاقیت، نوآوری، هویت ارضی، آگاهی سیاسی و توسعه اجتماعی ناشی از زندگی در کنار همدیگر به صورت متراکم و در مناطق شهری ناهمگون را در بر میگیرد. با این برداشت، او سینکیسم را بهعنوان محرک تراکم شهری تعریف میکند و آن را مستقیما در ارتباط با آنچه میتوان ویژگی فضایی شهرنشینی، موجودیتهای فضایی یا جغرافیاهای واقعی و تصوری، مادی و نمادین زندگی شهری نامید، قرار میدهد. او 3انقلاب شهری را محصول محرک نوآورانه تراکم شهری میداند و زمینتاریخ فضای شهری را حولوحوش آنها صورتبندی میکند. از نظر او، بازسازی تولید انبوه، مصرف انبوه و سرمایهداریهای مبتنی بر دولت رفاه که به توسعه شهری پس از جنگ جهت دادند، بیش از هر دوره مشابهی در گذشته، به مثابه یک فرایند اساسا فضایی به چشم آمدهاند. در پساکلانشهر، همزمان فرایندهای قلمروزدایی و بازقلمروزایی، همگرا میشوند؛ برای مثال، فرایندهای تجزیه وقایع شهری ازپیشموجود و استعمار مجدد شهر. اولی با تضعیف ایده مکان و جماعتهای اجتماعی با قلمروهای تعریفشده مشخص میشود و دومی با ظهور یک فضامندی جدید که در آن آنچه شهریاست، از آنچه غیرشهریاست تفکیکناپذیر است و حدود میان امر درونی و بیرونی مبهم میشوند؛ جایی که در آن مفاهیمی مثل «شهر»، «حومه» و ناحیه کلانشهری، بهسختی قابل تفکیکاند.
سوجا معتقد است که فرم شهری جدید به طور فزایندهای دوگانگی سادهای را که کلانشهر مدرن حکمفرما کرده بود، از بین برده است؛ تفکیک میان یک شهر مرکزی بهشدت سینکیستیک (Synekistic) و ناهمگن و متراکم، و جهان خوابآلود و همگن حومهها. این پیرامونیشدن پارادوکسیکال هسته، نامتوازنترین شهرها را از نظر فرهنگی در تاریخ به وجود آورده است و به طور همزمان نابرابریها و قطبیسازی رفاه و قدرت طبقاتی، نژادی، قومی و وضعیت مهاجران را تشدید کرده است. در نظر او، برخلاف پیشگویی عدهای که میگویند تراکمها و سینکیسم کاراییشان را با پایان جغرافیا و مرگ فاصله در عصر اطلاعات جدید از دست میدهند، محرک تراکم شهری به شکل متفاوتی، به صورت سازماندهیشده در گرههای چندگانه در شبکههای منطقهای حضور دارد.
در ادامه، سوجا با دنبالکردن 6گفتمان، مفهوم پساکلانشهر را شرح میدهد که به پدیدههای اقتصادی ـ اجتماعیای اشاره دارند که در کلانشهر پسامدرن ملازم یکدیگرند: گفتمان نوسازی اقتصادی که در آن پساکلانشهر بهعنوان یک فضای تولید معرفی میشود؛ گفتمان جهانیشدن سرمایه، کار، و فرهنگ که در آن پساکلانشهر یک جهانشهر بینهایت ناهمگن به نظر میرسد؛ گفتمان نوسازی فضای شهری که در آن پساکلانشهر دستخوش فرایندهای ترکیبی مرکززدایی و بازمرکزیابی میشود؛ گفتمان اجتماعی که در آن پساکلانشهر فراکتال، تکهتکه و قطبی شده است و در نهایت، 2گفتمان آخری که کلانشهر را بهعنوان مجمعالجزایر حبسبنیاد و شبهشهر بررسی میکند.