در فواید تعطیلبودن
رضا رفیع | طنزپرداز و مجری تلویزیون:
علاقه به تعطیلات، یکی از ویژگیهای ما ایرانیان است و این، چیزی نبوده و نیست که قابل پنهانکردن باشد وگرنه روز روشن، 3ماه تعطیلی تابستان اختراع نمیشد؛ آن هم اینطور آشکارا و بیریا و قابل توجه جهانیان! علتش هم این است که واقعا و بهجد به استراحت علاقه داریم. حتی علمای ما خوابی برای ما دیدهاند که نامش را «قیلوله» گذاشتهاند.
در زمان خواب، کلا انسان تعطیل است؛ بدن در حال استراحت و اعصاب نیز آسوده و نه فرسوده. آدم نه به قیمت ارز و دلار قدکشیده تا 4هزار و 800تومان فکر میکند و نه به یوروی 6هزار تومانی که در صدر اسلام هم بیسابقه بوده است. البته اینها نوسانات ارزی موقتیاست که مثل کف میماند؛ میآید و میرود؛ باقی نمیماند. و مولانای اهل تدبیر و امید فرموده: ز کف بگذر اگر اهل صفایی!
این است آن اسرار مگوی تعطیلیهای مربوط به برف و باران و سیل و زلزله و اخیرا نیز آلودگی هوا. تا وضعیت بحرانی میشود، نخستین راهکاری که به ذهن میرسد و سریعا قابل پیادهشدن است، همین تعطیلکردنهای فوریاست؛ فرمول ثابت برخورد با بحرانها. لامصب، مرضیالطرفین هم هست؛ هم دولت راحت میشود، هم ملت، خوشحال؛ شیرازیهای عزیز که دیگر جای خود دارند؛ فکر کنم به وجد میآیند؛ چنان که مولانا آمد و گفت: «چنان مستم، چنان مستم من امشب» که چی؟... «که از چنبر برون جستم من امشب»!
سابق که امکانات کم بود، مردم فقط گاهی به خاطر برف زیاد تعطیل میشدند اما در زمانه ما و در سایه پیشرفتهایی که داشتهایم، بر اثر زیادی آلودگی هوا تعطیل میشویم. مردم میروند به خانههایشان و مشکل، خودش بهتدریج حل میشود، میرود پی کارش. باز ملت از منازل خود بیرون میآیند و سوار خودروهای تکنفره خود میشوند و... . این دور و تسلسل عاشقانه، همچنان ادامه مییابد؛ مثل همین روزهای ازبرفگذشته که آلودگی هوا در شهر تهران رحل اقامت افکنده و چند روزی مهمان ناخوانده ماست. (در اصل، مهمان «فراخوانده» است که به ناخوانده معروف شده است)!
تا آلودگی هوا شدت پیدا میکند، سازمان محیطزیست فعال میشود و کارگروههای تخصصی، با چه زحمتی، شرایط ویژه آلودگی هوا را با جان و دل بررسی میکنند و بلافاصله مقاطع مختلف تحصیلی را تعطیل اعلام میکنند. باور بفرمایید که برف اینقدر زور ندارد که این همه تعطیلی درست کند که آلودگی هوا درست میکند. فقط اشکالش این است که هوا دونفره نیست؛ هر 2نفر باید در منازل خود باشند؛ اگر میخواهند سلامت باشند؛ مثل این شیوخ عربستان که بیچارهها هوای دونفره ندارند؛ باید صبر کنند هوا چندنفره بشود تا با زنهای خود بزنند بیرون.
استنتاج فلسفی: حالا غرض از این همه صغراکبراچیدنها و به قول عبید زاکانی خودمان، غرض از موش و گربه برخواندن: مدعا فهم کن پسرجانا! خواستیم عرض کنیم و بلکه اگر جسارت نباشد، پیشنهاد کنیم که همین فرمول تعطیلکردن، ای کاش به غیر از مورد برفباریدن و آلودگی هوا و عرصه مطبوعات، در مواردی دیگر هم قابل پیادهکردن بود؛ فیالمثل درخصوص خط تولید پراید و سمند و امثالهم؛ کاش اینطوری بود که کارگروههای تخصصی خارج از باندهای مافیایی خودرو تشکیل میشدند و پس از بررسیهای لازم، اگر وضعیت را بحرانی ارزیابی میکردند و پراید را وسیلهای که از کشته، پشته میسازد، سریعا تصمیم به تعطیلی آن میگرفتند. شاید اینطوری لااقل صاحبان شرکتهای خودروسازی داخل که خودشان سوار تولیدات خارجی میشوند و حالش را میبرند، دیگر پیش خود، چنین خیالات نمیکردند که ما خریداران و مشتریان مجبور، لابد نمیفهمیم و تعطیلیم! وقتی تعطیل میشدند، تازه میفهمیدند که خودشان تعطیلاند! (ببخشید، مطلب را باید قطع کنم. ظاهرا از ایرانخودرو یا سایپا زنگ زدهاند و کارم دارند!)