• چهار شنبه 26 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 7 ذی القعده 1445
  • 2024 May 15
شنبه 29 تیر 1398
کد مطلب : 67030
+
-

تقویت سازمان اجتماعی و ضرورت پایان نگاه جزیره‌ای

تحقیق محسن گودرزی جامعه‌شناس از شهرک‌نشینی در شهر جم که در سال 1395 انجام شده، نشان می‌دهد بروز آسیب‌های اجتماعی در این منطقه با توجه به شرایط زندگی اجتناب‌ناپذیر است

تحقیق
تقویت سازمان اجتماعی و ضرورت پایان نگاه جزیره‌ای


خفه‌کردن دختری 7ساله از سوی پدرش که مهندس یکی از شرکت‌های پتروشیمی در عسلویه و ساکن شهر کوچک جم بوده، باردیگر زنگ خطری مهم درباره بروز انواع آسیب‌های اجتماعی و مشکلات روحی و روانی در مناطق صنعتی و نفتی جنوب کشور به‌خصوص عسلویه و جم را به صدا درآورد. دادستان شهرستان جم که بخش مهمی از جمعیت آن را مهندسان و کارگران مهاجر شرکت‌های گازی، نفتی و پتروشیمی تشکیل می‌دهند که در شهرک‌های مسکونی در این منطقه ساکن هستند؛ به ایرنا گفته است: «قاتل (پدر) فردی تحصیلکرده و سالم بوده و اعتیاد به مواد‌مخدر و مشروبات الکلی هم نداشته است. به‌گفته پدر این دختر، او با هدف اعزام دخترش به بهشت اقدام به قتل کرده است.»
البته پیش از این هم هشدارهای جدی نسبت به‌ احتمال بروز انواع آسیب‌های اجتماعی و روحی و روانی در مناطق صنعتی- نفتی جنوب کشور به‌خصوص شهرستان جم از سوی کارشناسان و پژوهشگران اجتماعی داده شده بود. برای مثال تحقیقی که از سوی دکتر محسن گودرزی جامعه‌شناس در شهرک‌های مسکونی جم صورت گرفته و در بخش اجتماعی همایش بین‌المللی «مدیران متخصص و تخصص مدیران» (که از سوی شرکت ملی گاز در اردیبهشت سال 1395برگزار شد) ارائه شده است؛ نشان می‌دهد که شیوع انواع آسیب‌های اجتماعی در شهرک‌های مسکونی جم با توجه به شرایط منطقه اجتناب‌ناپذیر است.
در بخشی از نتیجه‌گیری این تحقیق با اشاره به اینکه  شهرک‌نشینی شیوه‌ای از زندگی است که با فرهنگ سازمانی آمیخته شده، آمده است: «گفت‌وگوها(با ساکنان شهرک‌ها) نشان می‌دهد دلزدگی از این شیوه زندگی رو به افزایش است. اگر سازمان تولید در منطقه همچنان افزایش یابد – که بنا بر ضرورت بهره‌برداری از منابع چنین خواهد شد- نمی‌توان از تحول سازمان اجتماعی چشم ‌پوشید. سازمان اجتماعی هم‌اکنون توان تحمل بار چنین رشدی را در سازمان تولید ندارد. در نتیجه، دور از انتظار نیست که خروج از کار، پایین آمدن بهره‌وری، کاهش رضایت شغلی از یک سو، سازمان را با وضعیت دشواری از مدیریت نیروی انسانی روبه‌رو کند و از سوی دیگر، تنش‌های چنین زندگی‌ای خود را در رشد آسیب‌های اجتماعی نشان دهد.»
همچنین در بخش دیگری از فصل نتیجه‌گیری این تحقیق نوشته شده:« تجربه زندگی در شهرک تجربه‌ای خاص است که خود را در مجموعه‌ای از علائم آشکار می‌کند همچون بیماری‌های جدی که در علائمی چون تب ظاهر می‌شود، زندگی در شهرک نیز به‌ صورت مجموعه‌ای از مشکلات اجتماعی ظاهر شده‌اند. نارضایتی از محدودیت امکانات و کیفیت نازل آنها، احساس انزوا و سرخوردگی از محیط، تنش‌های متعدد اجتماعی و روانی و بسیاری دیگر از مشکلاتی که در گفت‌وگو با ساکنان به آنها بارها و بارها اشاره می‌شود و تقریبا در مورد آنها اشتراک نظر وجود دارد از این جمله‌اند. چنین مشکلاتی به‌رغم اثرات منفی آن، خود علامت یک وضعیت دیگر است. علائم را می‌توان با اقدامات کوتاه‌مدت مهار کرد و یا پیامدهای منفی را کاهش داد ولی تا زمانی که علل مشکلات پابرجا باشند احتمالا دوباره ظهور یا در علامتی دیگر بروز می‌کنند.»
در این تحقیق با اشاره به اینکه سیاست اسکان و شهرک‌سازی‌ خود باعث بروز مشکلات بسیار اجتماعی و فرهنگی در مناطقی مانند جم شده است که از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقصادی و... عقب‌تر از شهرهای دیگر هستند، آمده است: «صنعت نفت برای اسکان پرسنل در طول سالیان متمادی بر ساخت شهرک تأکید داشته است. باید توجه داشت که به موازات تحولات اجتماعی و تغییر جایگاه نفت در نظام اجتماعی و اقتصادی، سیاست شهرک‌سازی‌ کارایی نخستین خود را از دست داده است. فعالیت‌های نفت و گاز که اغلب فعالیت‌هایی بزرگ‌مقیاس است در مناطقی که معمولا از جریان توسعه اجتماعی و اقتصادی عقب‌ترند، دگرگونی‌های وسیع و عمیقی ایجاد می‌کند. این حضور اغلب تقاضاهای اجتماعی را فعال می‌کند و به نوعی محرک توسعه منطقه‌ای می‌شود. جریان ورود نیروی کار با فرهنگ‌ها و سطوح مختلف تخصص، برهم خوردن ترکیب و توازن جمعیتی، توسعه زیرساخت‌ها و حتی سازماندهی فضایی مناطق از طریق احداث شهرک‌ها بر میزان و شدت مطالبات اقتصادی می‌افزاید. هرچند نفت نقش محرک را در توسعه منطقه‌ای ایفا می‌کند اما به‌دلیل محدودیت در وظایف سازمانی، قادر به مدیریت و هدایت این جریان نیست. در نتیجه شکافی پیش می‌آید که بار آن متوجه مجموعه نفت و گاز خواهد بود. مردم محلی انتظار دارند که نفت خدمات آموزشی، درمانی و حتی تفریحی خود را با ساکنان محلی به اشتراک بگذارد. به این ترتیب نارضایتی در دو سو شکل می‌گیرد. از یک سو ساکنان شهرک از محدودیت امکانات شکایت دارند و از سوی دیگر ساکنان محلی هم خود را در حاشیه می‌بینند. اگر بر این نارضایتی تجربه شهرک‌نشینی را هم که شامل انزوا و تهی شدن زندگی از معنا و بیم و نگرانی از آینده است، اضافه کنیم می‌توان گفت مجموعه پیچیده‌ای از نگرش‌ها و احساسات شکل گرفته است که پیامدهای منفی آن بر روابط خانوادگی و زندگی شخصی و بهره‌وری نیروی کار قابل شناسایی است. این مشکلات از یک سو در سیاست اسکان و سیاست شهرک‌نشینی ریشه دارد و از سوی دیگر محصول تعارض نقشی است که نفت نسبت به توسعه منطقه‌ای دارد. به همین دلیل هم، راه‌حل را باید در چنین افقی جست‌وجو کرد.»
در بخش دیگری از این تحقیق با تأکید بر « تقویت سازمان اجتماعی» بین ساکنان منطقه، نوشته شده:« باید به این نکته توجه کرد تا راهی برای همدلی با شرایط زندگی ساکنان شهرک باز شود و امید به کاهش مشکلات آنان افزایش یابد: ساکنان شهرک و نیروی شاغل در منطقه و خانواده‌های آنان هزینه‌های سنگین توسعه صنعتی کشور و رشد اقتصادی را بیش از دیگر گروه‌ها بر دوش دارند. راه‌حل مشکلات ساکنان تنها در برگزاری جشن‌ها و مراسم فرهنگی نیست، باید به شیوه‌ای اندیشید که سازمان اجتماعی که لازمه چنین سازمان تولیدی است، شکل بگیرد. ارائه خدمات مشاوره‌ای، تورهای فرهنگی یا انتخاب معلمان توانا البته در کاهش آلام آنان مؤثر است ولی راه بنیادین، راهی دیگر است؛ تقویت سازمان اجتماعی از طریق در پی گرفتن توسعه منطقه‌ای.»
علاوه بر این محسن گودرزی در نتیجه‌گیری تحقیق خود با اشاره به اینکه « شرکت گاز در رویکرد جزیره‌ای خود باید تجدید نظر کند» و « چنین تجدید نظری باید با ملاحظه رویکرد ادغام در جامعه محلی و نگرش توسعه منطقه‌ای همراه باشد» آورده است: «مطالعاتی که قبلا شرکت گاز در مورد مشکلات ساکنین انجام داده و اقداماتی که به تبع آن برای کاهش آنها در پیش گرفته، اغلب بر مسائل سطح خرد و با رویکرد روانشناختی و مدیریتی تمرکز داشته است. تداوم این مشکلات و حتی تشدید آنها نشان می‌دهد که چنین رویکردی برای حل مشکلات کفایت نمی‌کند. به صراحت باید بر این نکته تأکید کنیم که مشکلات ساکنان شهرک در کوتاه‌مدت شکل نگرفته‌اند و راه‌حل کوتاه‌مدت نیز ندارند. البته لازم است راه‌حل کوتاه‌مدت به مثابه مسکن برای کاهش درد در پیش گرفته شود اما نمی‌توان به آن بسنده کرد. راه‌حل کوتاه‌مدت جز در پیوند با راه‌حل‌های میان‌مدت و بلندمدت ثمربخش نخواهند بود. آنچه در راه‌حل بلندمدت و میان‌مدت باید مورد توجه قرار گیرد تجدید نظر در سیاست اسکان از طریق شهرک‌سازی‌ است. شهرک‌نشینی به‌علت بنیان و منطق آن با مشکلاتی که به آنها اشاره رفت همراه است.»
این جامعه‌شناس همچنین پیشنهاد داده است که مشکلات اجتماعی منطقه در 3 سطح خرد(شامل اقدامات کوتاه‌مدت برای کاهش مشکلات)، سطح میانه(توسعه شهری) و سطح کلان(توسعه منطقه‌ای) پیگیری شود:« چنین رویکردی مستلزم نگاه فرادستگاهی و مشارکت سازمان‌های مختلف و در مرحله کنونی 2 دستگاه اصلی یعنی وزارت نفت و وزارت راه و شهرسازی است. این رویکرد هم در سطح نهادسازی و هم در سطح تدوین رویه‌ها و مقررات باید پی گرفته شود.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید