دانشمندان مطرح جهان درباره مریم میرزاخانی چه گفتهاند؟
چند روایت معتبر درباره قلب جهان ریاضی
سمیرا مصطفینژاد
مریم میرزاخانی را شاید بسیاری از ایرانیها و مردمان دیگر کشورهای جهان در 13 آگوست 2014 شناختند؛ در آن لحظهای که تصویر مدال فیلدز در نمایشگر بزرگ کنگره بینالمللی اتحادیه جهانی ریاضیات در سئول چرخید تا نام او بر حاشیه طلایی مدال دیده شود و از آن زمان به بعد میرزاخانی به نخستین زن و نخستین ایرانیای تبدیل شد که موفق به کسب این جایزه معتبر جهانی شدهاست؛ جایزهای که از نظر اعتبار جهانی، تنه به تنه نوبل میزند. میرزاخانی مدال فیلدز را بهدلیل نقش برجستهاش در پیشبرد دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و هذلولی از آن خود کرد و زمانی که این ریاضیدان برجسته جایزهاش را دریافت میکرد، اندک افرادی بودند که از دست و پنجه نرمکردن او با سرطان باخبر بودند؛ بیماریای که در نهایت او را تسلیم خود ساخت و با مرگش، گویی قلب جهان ریاضی نیز ایستاد.
فیروز نادری، مدیرکل پیشین برنامه اکتشافات سامانه خورشیدی ناسا یکی از نخستین منابع موثقی بود که با انتشار تصویری از میرزاخانی در 14جولای 2017 نسبت به وخامت حال او واکنش نشان داد؛ « او انسانی بسیار درونگراست اما افکار و انرژیهای مثبتتان را نثارش کنید.» و چند ساعت پس از آن بود که با انتشار پستی دیگر خبر از جهانرفتن یکی از بزرگترین ریاضیدانان معاصر را تأیید کرد؛« امروز چراغی خاموش شد، قلبم به درد آمد، بسیار زود رفت.»
فوت میرزاخانی در جهان ریاضیات برای بسیاری از ریاضیدانان زن به اندوهی شخصی تبدیل شد. اینگرید دابشیز، استاد ریاضیات دانشگاه دوک و رئیس سابق اتحادیه جهانی ریاضیات میگوید پس از مرگ مریم، صندوق ایمیلم مملو از پیامهایی از سوی ریاضیدانان زن شد. تمامی زنان ریاضیدان جهان درحال ایمیلزدن به یکدیگر بودند تا به این شکل به یکدیگر دلداری دهند. از دستدادن چنین ریاضیدان نابغه و الگوی ارزشمندی بسیار دردناک بود. دابشیز درباره انتخاب میرزاخانی بهعنوان نخستین ریاضیدان زن برنده مدال فیلدز میگوید: بارها و بارها زنان ریاضیدان درخشانی به لیست نهایی برندگان راه یافتند اما در نهایت موفق نشدند. بسیار خوشحالم که در زمان مدیریت من مریم بهعنوان نخستین زن برنده فیلدز معرفی شد.
افرادی که او را از نزدیک میشناختند، با او کار کرده بودند و یا از روند کار حرفهایاش آگاهی داشتند برای توصیفش معمولا از عبارتهایی مانند بلندپرواز و فروتن، بیباک و خاکی استفاده میکردند. میرزاخانی خود را فردی کند توصیف میکرد که با توجه به دستاوردهایش بیشتر یک شوخی بهنظر میآید. او 2بار برای تیم المپیاد ریاضیات ایران مدال طلا بهدست آوردهاست و برای هر ریاضیدانی در جهان یک رقیب سرسخت محسوب میشد. کرتیس مکمولن، استادیار تز دکتری میرزاخانی در دانشگاه هاروارد دربارهاش میگوید: «مریم یکی از آن ریاضیدانان نادری بود که مهارتهای خارقالعاده حل مسائل را با دیدگاه و کنجکاوی یک دانشمند حرفهای تلفیق کرده بود. او خود را در جهان مسائل ریاضی غرق میکرد. بعد زمانی که کاملا با این جهان آشنا میشد، شروع میکرد به سر و کلهزدن با چالشی که در پیشرو داشت و فکر کنم منظورش از کند بودن همین بود؛ عمیق بودن. مطالعات او مرزهای پژوهشی جدیدی را خلق کردند که هماکنون درحال کشفشدن هستند. او با بلندپروازی بیباکانهای به ریاضیات جدید نزدیک شد».
الکس رایت، ریاضیدان دانشگاه استنفورد که برای چند سال با میرزاخانی همکار بود، میگوید: «مدت زمانی که او برای همکاری با من صرف میکرد و سادگی دسترسی به او بهعنوان یک همکار برایم شگفتانگیز بود. عمق تفکرش درباره یک موضوع من را بهتزده میکرد. آنچه متوجه شدم این بود که مریم برای موضوعی سالها فکر میکرد و بدون اینکه اطمینانی از احتمال حلکردن آن موضوع داشتهباشد، هیچ مشکلی نداشت. اساسا بعد از همکاری با او، درحال کار روی دیدگاههای او هستم».
نالینی جوشی، ریاضیدان دانشگاه سیدنی که ملاقاتش با میرزاخانی به کنفرانس سال2014 سئول بازمیگردد میگوید: «موفقیت مریم در کسب مدال فیلدز باعث شد ریاضیدانان برجسته جهان ریاضی متوجه شوند نهتنها زنان میتوانند محاسبات پیچیده ریاضی انجام دهند بلکه دستاوردهای آنها میتواند به درخشانی برجستهترین موفقیتهایی باشد که در تاریخ علم ریاضیات بهدست آمده است. شنیدن خبر مرگ مریم میرزاخانی در 14جولای 2017 برایم تکاندهنده بود. بیماریاش او را از پا درآوردهبود. بهعنوان یک ریاضیدان زن، حس میکردم عضوی از خانوادهام را از دست دادهام. مثل این بود که یک آواتار، تجسمی انسانگونه و کمیاب در جهانی تماما مبتنی بر احتمالات را از دست دادهباشیم. اما اطمینان دارم، اکنون یا در آیندهای نهچندان دور، در گوشهای از جهان دختری کوچک یا زنی شجاع و سرسخت وجود خواهد داشت که به واسطه پرسشهای بیباکانهاش بهدنبال کشفهای بزرگ باشد؛ زنی با ذهنی درخشان که روزی دوباره مدال فیلدز را بهدست خواهد آورد».