• یکشنبه 23 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 4 ذی القعده 1445
  • 2024 May 12
سه شنبه 18 تیر 1398
کد مطلب : 64830
+
-

راهی برای پیوند کودکان با طبیعت

یادداشت
راهی برای پیوند کودکان با طبیعت


محمدرضا شمس ـ  نویسنده داستان کودک و نوجوان

زندگی شهری آن هم در محاصره لوازمی که انسان‌ها را از رجوع به طبیعت بی‌نیاز می‌کند بیگانگی کودکان و نوجوانان را با مظاهر طبیعی مانند کوه، دشت، درخت و... به دنبال دارد. این بیگانگی و ناآشنایی تا جایی است که بعضی از کودکان از حیوانات بی‌آزاری مثل کفشدوزک و مورچه می‌هراسند. وقتی به پارک یا جنگل می‌روند، سردرگمند و ارتباطی با آنچه می‌بینند، نمی‌گیرند.  به این ترتیب نمی‌توان انتظار داشت که وقتی بزرگ می‌شوند، قدر محیط‌زیست را بدانند، از نیاز انسان به طبیعت آگاه باشند، رفتاری مطابق با نیازهای درختان و جانوران پیش گیرند و مانند نیاکانشان طبیعت را زادگاه و خاستگاه حیات بدانند.
چنین افرادی هرگز نمی‌توانند سعادتمند باشند اما کاری که در این باره باید دست به آن زد آشنایی کودکان و نوجوانان با طبیعت است. رفتن به عرصه‌های طبیعی شاید بتواند تا حدی آنها را با طبیعت آشنا کند اما از بیگانگی آنها با محیط‌زیست نمی‌کاهد؛ کما اینکه شاهدیم وقتی کودکان همراه خانواده به پارک یا فضای سبز می‌روند، همچنان مشغول بازی با موبایلند. داستان و ادبیات کودک و نوجوان می‌تواند در این زمینه کمک فراوانی به این نسل کند.
روایت‌هایی که در جنگل، روستا، دریا و در ارتباط با درخت، گیاه و حیوانات است، می‌تواند ذهن بچه‌ها را با پیوند انسان و طبیعت درگیر کند. ارائه ماجراهای جالب از شخصیت‌های حیوانی می‌تواند محبت بچه‌ها را به حیوانات برانگیزد. به کمک داستان می‌توانیم فرزندانی داشته باشیم که با طبیعت مهربانند؛ بچه‌هایی که باران را دوست داشته باشند، به گل و گیاه مهر بورزند؛ کودکانی که از وقایع ساده طبیعی مثل رعد و برق وحشت نداشته باشند، رنگین‌کمان را در پهنه آسمان پیدا کنند و قصه‌های باران را در دل ابرها بجویند، هراز چند گاهی سر از صفحه کامپیوتر بردارند و در جست‌وجوی رد برف ستیغ بلند کوهساران را بنگرند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید